آوار دومینوی پرسپولیس در قطعه آخر
انگار دومینوی برانکو یک تکه اساسی کم دارد و تا پروفسور میآید تا قطعه آخر را سر جای خودش قرار دهد همه چیز از بین میرود و قطعات چیده شده قبلی که پشت سر هم ردیف شدهاند در چشم به هم زدنی فرو میریزند.
ناکارآمدی خط حمله پرسپولیس در تبدیل موقعیتهای مسلم گلزنی به گل حکم همان لرزیدن دست را در لحظه چیدن تکه آخر دومینو دارد و شاید چیزی که هیچ کس نمیخواهد دربارهاش به شکل جدیتری صحبت کند احساس نیاز بسیار سرخها به جذب یک مهاجم ششدانگ و کامل است.
تیم برانکو دیروز باز هم مطابق معمول از خوب بودنش بهرهای نبرد تا بعد از سوت پایان هیچ کس از خلق آن همه موقعیت و بازی تکضرب حرفی نزند و همه از مشکل فنی تکراری این مجموعه که هر روز پررنگ و پررنگتر میشود بگویند. مشکلی که اجازه نمیدهد پرسپولیس از میانه جدول کنده شده و به صدرنشینها نزدیک شود چه رسد به اینکه با سینه سپر کرده داعیه قهرمانی هم داشته باشد.
برانکو ایوانکوویچ که هر بار و بعد از هر پیروزی از شانس مسلم قهرمانی تیمش میگوید، مجموعه جوانی را در اختیار دارد که به دست خود شانسها را میکشد و متاسفانه آنقدر در این کار تبحر پیدا کرده که فوتبال هر هفته این تیم به موازات صحنههای جذاب و تماشایی پر از دقایقی است که میتوان به خاطر تماشای فوتبال لذت را کنار گذاشت و تنها حرص خورد.
برانکو ایوانکوویچ که اعتقاد دارد پروسه تبدیل مهاجمان جوان تیمش به یک گلزن تمام عیار یک شبه اتفاق نخواهد افتاد و تنها با کار و کار و کار میتوان این نقیصه بزرگ را برطرف کرد تا اینجای فصل ۲۰ امتیاز را از دست داده که اگر داستان مفصل اشتباهات داوری در هفتههای ابتدایی را کنار بگذاریم بیش از نیمی از این امتیازات به خاطر قدرنشناسی یا به عبارت صحیحتر ضعف مهاجمان جوانش از دست رفته است.
مجموعه اتفاقات رخ داده طی هفتههای سپری شده از فصل جاری و تداوم مشکلات خط حمله پرسپولیس ثابت میکند اگر این تیم یک یا دو مهاجم بینالمللی، باتجربه و ستاره در اختیار داشت، شاید جای تیم برانکو در رتبه هشتم جدول نبود و سرخها به موازات نمایشهای هیجان انگیزشان امتیاز جمع کرده بودند اما نکته مهم اینجا است که دارایی تیم فعلی پرسپولیس همین است.
با این حال و در شرایطی که خود برانکو خوب میداند به یک مهاجم ششدانگ نیاز دارد هیچ خبری از احتمال جذب چنین بازیکنی برای نیمفصل دوم نیست. در واقع برانکو بیشتر از آنکه در این باره صحبت کند از پرورش مهاجمان جوانش میگوید و اینکه باید پروژه گلزنسازیاش پله به پله طی شود. شاید سیاست برانکو که نمیخواهد ته مانده روحیه مهاجمانش را بر باد دهد قابل درک و حتی ستودنی باشد اما تیمی که او رهبریاش میکند پرسپولیس نام دارد؛ با مدیران و هوادارانی عجول که با رسانههایی عجولتر کوک میشوند. جایی که مربیانش هیچ وقت برای به نتیجه رساندن اهداف بلند مدت زمان نداشتهاند. برانکو خوب میداند ادامه روند گل نزنی مهاجمانش در نهایت موقعیت او را به خطر خواهد انداخت. پس باید دست بجنباند و برای نیمفصل دوم دنبال همان قاتلی باشد که به دروازه حریفان رحم نمیکند.
البته برانکو میتواند دنبال مهاجم ششدانگ نرود و مثل مربیانی که از فلسفه کاریشان کوتاه نمیآیند به ارتقای کیفیت جوانهایش در نیمهدوم فصل خوشبین باشد اما درصد بالای ریسک این موضوع باعث خواهد شد صحبت از قهرمانی توسط او و شاگردانش یک بلندپروازی کاملا بیپشتوانه و کاملا احساسی باشد که حتی برای هیچ هوادار خوشبینی هم باور کردنی نخواهد بود.
ارسال نظر