سه نکته درباره ماجرای ضیا - مظلومی
بعد از داربی ۸۱ استقلال و پرسپولیس، ویدئویی منتشر شد که "علی ضیاء" مجری جوان تلویزیون به همراه جمعی دیگر را در حال پایکوبی به خاطر گل دقایق پایانی بازی توسط تیم پرسپولیس نشان میداد
انتشار این ویدئو، سرآغاز یک جریان رسانهای بود. در پی واکنش هواداران، علی ضیاء در صفحه اینستاگرامش از آنان دلجویی کرد و بعد هم به صورت حضوری با وساطت حبیب کاشانی به هتل المپیک رفت و با دستهگل آبی از سرمربی آبیپوشان معذرت خواست. در این میان، صداوسیما در یک بخش خبری اعلام کرد که ضیاء ممنوعالتصویر است و البته علت ممنوعالتصویری، نه شوخی با مظلومی که «حضور در یک مهمانی مختلط» عنوان شد.
فارغ از اینکه این ماجرا و پرداختن به آن اساسا دردی از مردم دوا میکند یا خیر و گرهگشای چه مشکلی میتواند باشد، مانند هر حادثه دیگری متضمن درسها و نکتههایی است که توجه به آنها میتواند دستکم به لحاظ فرهنگی، قدری راهگشا باشد:
۱. گذشته از اینکه باید بپذیریم که چهرههای مشهور نیز مثل همه آدمهای معمولی هستند و سبک زندگیشان مثل سایرین است، اما به هر حال، فرهنگ ما برای این چهرهها نوعی مرجعیت قائل است و این، وظیفه مشهورانی نظیر مجریان و گویندگان و بازیگران و ورزشکاران را سنگین میکند. بر همین مبنا باید گفت که یک مجری جوان که احتمالا طرفدارانی دارد، بیتوجه به موقعیت خودش گرفتار نوعی «جوگیری» شده و به این ترتیب، حاشیههایی بیمورد برای خود آفریده است. از سوی دیگر، او به هر حال شهرتش را از آنتن صداوسیما به دست آورده و بر همین اساس ملزم است در چارچوبهای سازمان متبوعش قدم بردارد. بر همین اساس، حضور او در جمعی که ترکیب آن با قرائت رسمی از روابط اجتماعی یا لااقل قرائت صداوسیما از این روابط چندان تناسبی ندارد، نوعی خامی و بیاحتیاطی به نظر میرسد.
۲. آن آقا یا خانمی که در آن مهمانی دست به دوربین شده و بعد آن را منتشر کرده، خواسته یا ناخواسته جمعی از رفقای خود را دچار دردسر کرده است. این موضوع بار دیگر لزوم احترام به حریم خصوصی را فرایاد میآورد و اینکه یک فیلمبرداری ساده از یک جمع خصوصی و دور همی، چه عواقبی میتواند داشته باشد و چه جنجالی را رقم میزند.
۳. پرویز مظلومی مثل میلیونها نفر در جهان از جمله نگارنده، از نعمت مو بیبهره است که ممکن است در چشم برخی نقص تلقی شود و به همین دلیل از وسیلهای برای بهترکردن ظاهر خود که سالها قبل به همین منظور اختراع شده، استفاده میکند. بسیاری از افراد هم به خاطر کممو بودن، مو میکارند؛ همانگونه که بسیاری از بانوان ناخن میکارند. نه کممو بودن عیب و گناه است، نه کاشتن مو و یا استفاده از برخی دیگر موارد، غیرشرعی و غیرقانونی و غیراخلاقی؛ پس اشاره به این موضوع ، بیان یک عیب نیست، بلکه نوعی برجستهسازی یک ویژگی ظاهری، به شکلی دور از آداب اجتماعی است. با این وصف، واکنش زیاد به این کار مجری جوان تلویزیون - که قطعا کار قابل دفاعی نبوده است - در واقع بهادادن بیش از اندازه به یک موضوع است و طرح مسائلی نظیر لزوم شکایت از علی ضیاء و ... ناشی از احساسات افراطی و نوعی جو دادن به ماجرا قلمداد میشود؛ چرا که اساسا توهینی شکل نگرفته و با توجه به عذرخواهیهای مکرر ضیاء، سوءنیتی قابل تصور نیست.
با در نظر داشتن این نکات، بهتر است اولا چهرههای مشهور کمی بیشتر از آنچه افراد عادی احتیاط میکنند، مراقب رفتار، گفتار و کردارشان باشند؛ زیرا شهرت، به خودی خود، افراد را مستعد حاشیهدار بودن میکند، چه رسد به آنکه یک رفتار حاشیهای هم از سوی یک فرد مشهور سر بزند، ثانیا همگی تمرین کنیم که به حریم خصوصی خود و دیگران احترام بگذاریم و قبل از به اشتراک گذاشتن لحظات شخصی زندگی خود و دیگران، کمی فکر کنیم که این کار چه تبعاتی میتواند داشته باشد و در نهایت، با ارتقای سطح ظرفیت و جنبه خود، به هر موضوعی به اندازه تاثیر و ارزشی که دارد بها بدهیم، نه بیشتر، تا به این ترتیب یک «شوخی در یک مهمانی» را «جنایتی نابخشودنی» جلوه ندهیم.
حسامالدین قاموس مقدم - دبیر تحریریه ایسنا
ارسال نظر