چرا بازی مقابل زلاتان، اتفاق مهمی است؟
"من مثل محمد علي کلي هستم. وقتي مي گفت کسي را در راند چهارم شکست مي دهد، اين کار را مي کرد." اين جمله به جز زلاتان ابراهيموويچ، مي تواند متعلق به چه ورزشکار ديگري باشد.
البته دیدار مقابل تیم ملی سوئد، یکی از بهترین های فوتبال اروپا، برای تیم ملی ایران اهمیت زیادی دارد اما آنچه اهمیت آن را برای شاگردان کارلوس کی روش چند برابر می کند، قرار گرفتن مقابل یکی از بهترین مهاجمان دو دهه اخیر فوتبال دنیاست.
پسرک اهل مالمو هیچ وقت فوتبالیستی معمولی نبود. علی رغم قد بلند، تکنیک خیره کننده ای داشت و روحیه سرکش و جاه طلبش، او را از بقیه متمایز کرد. تنها ۱۷ سال داشت که به پیشنهاد آرسن ونگر برای حضور آزمایشی در تمرینات آرسنال پاسخ منفی داد:" دوست نداشتم خودم را به کسی ثابت کنم. می دانستم به اندازه کافی خوبم. نیاز نبود این را ثابت کنم. به یاد دارم در دفتر ونگر بودم اما فکر نمی کنم به امضای قرارداد نزدیک بودیم. من یک روز بعد به آژاکس رفتم."
لئوبین هاکر، مدیر ورزشی وقت آژاکس، پیراهن شماره ۹ را به زلاتان داد؛پیراهنی که زمانی متعلق به مارکو فن باستن بود و پوشیدن آن برای زلاتان جوان، برآورده شدن یک رویا محسوب می شد اما مقایسه دائمی با فن باستن کار را برای ایبرا دشوار کرد:" در مقطعی نگران شدم که شماره ۹ از من گرفته شود. این می توانست نشانه این باشد که آنها به من اعتماد ندارند. در آژاکس خیلی در مورد شماره پیراهن ها صحبت می شود. شماره ۱۰ باید این کار را بکند؛ شماره ۱۱ این کار را و هیچ چیزی فوق العاده تر از شماره ۹ نبود؛ شماره قدیمی فن باستن."
علی رغم همه این فشارها، زلاتان توانست خودش را در آمستردام پیدا کند. ۳۵ گل در ۷۴ بازی، آمار خیره کننده ای برای یک مهاجم جوان بود؛ از جمله سوپرگلی که در دیدار مقابل NAC بردا به ثمر رساند و هنوز هم از یاد هواداران آژاکس نرفته؛ به طوری که وقتی این فصل با پیراهن پاریس سنت ژرمن به آمستردام برگشت، برای خوشامدگویی به او، بنری در ورزشگاه نصب شد که روی آن نوشته بود:" خوش آمدی پسر خدا."
وقتی در یورو ۲۰۰۴ با آن ضربه عجیب دروازه ایتالیا را باز کرد و باعث حذف آتزوری شد، یوونتوسی ها هیچ تردیدی در به خدمت گرفتن او پیدا نکردند. این آغاز ۵ فصل درخشان در سری A برای زلاتان بود؛ هرچند قهرمانی های او با یوونتوس، بعدا از این باشگاه گرفته شد. زلاتان بعدا تایید کرد زیر نظر فابیو کاپلو بوده که به یک مهاجم درجه یک تبدیل شده است و وقتی "دون فابیو" در سال ۲۰۰۶ و به دنبال بحران کالچوپولی، از یوونتوس جدا شد، ایبرا هم تصمیم گرفت به اینتر بپوندد.
سه قهرمانی پیاپی سری A با اینتر و همینطور فتح کوپا ایتالیا، تنها یک حسرت دیگر برای او به جا گذاشت؛ قهرمانی در چمپیونزلیگ. پس وقتی پیشنهاد بارسا را دریافت کرد، تردیدی برای جدایی از اینتر به خود راه نداد. او در نوکمپ شروعی رویایی داشت؛ قرار گرفتن در نوک خط حمله و زدن گل پیروزی بارسا در ال کلاسیکو، می توانست نویدبخش یک فصل رویایی باشد اما در نیم فصل دوم همه چیز تغییر کرد. پپ گواردیولا باید برای استفاده از مسی یا زلاتان در نوک خط حمله دست به انتخاب می شد و پپ در نهایت ستاره آرژانتینی را انتخاب کرد.
نیمکت نشینی با شکست در نیمه نهایی چمپیونزلیگ مقابل اینتر همراه شد و فصلی کابوس وار را برای ایبرا رقم زد؛ هرچند سنت قهرمانی های او در رقابت های لیگ با فتح لالیگا ادامه پیدا کرد.
زلاتان که تحمل نیمکت نشینی نداشت، به سری A برگشت و این بار پیراهن میلان را به تن کرد و با زدن ۲۱ گل در اولین فصل حضورش در ترکیب روسونری، تیم نه چندان درخشان آلگری را قهرمان ایتالیا کرد. فصل بعد روسونری کم رمق تر از آن بود که از دست زلاتان هم کاری بربیاید و او در نهایت راهی پاریس سنت ژرمن شد تا این فرصت را داشته باشد که به فهرست طولانی قهرمانی هایش در لیگ های مختلف، فتح لوشامپیونا را هم اضافه کند.
در همه این سال ها، ایبرا ستاره اول فوتبال سوئد هم بود؛ ستاره ای که نه تنها با درخشش اش در زمین، که با حاضرجوابی ها و جملات نیش دارش، توجهات را به خود جلب کرد. برای سوئدی های خونسرد و معمولا آرام، داشتن ستاره ای که غرور و جاه طالبی اش را هیچ گاه پنهان نکرد، یک هدیه آسمانی محسوب می شد؛ حتی زمانی که خود را چندان وامدار سبک فوتبال این کشور ندانست:" سبک فوتبال سوئدی؟ نه؛ سبک فوتبال یوگسلاوی؟ البته نه. سبک فوتبال من، زلاتانی است." یا با غروری نه چندان مطبوع، در مورد دوم شدن در انتخابات بهترین ورزشکار تاریخ سوئد گفت:" دوم شدن، مثل آخر شدن است. اگر من این رای گیری را انجام می دادم، نفر اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم به خودم رای می دادم."
این میل به برتری و پیروزی زلاتان برای هموطنانش به اندازه ای خوشایند بود که همین دو سال قبل، فرهنگستان زبان سوئد، فعل "Zlataner" به معنای "برتری پیدا کردن- پیروز شدن" را به فرهنگ لغات سوئدی اضافه کرد.
هرچند تیم ایران در یک سال اخیر، در ۱۰ دیدار کلین شیت کرد اما بسته نگه داشتن دروازه مقابل مهاجمی در اندازه های زلاتان، می تواند از همه ۱۰ دیدار قبلی، دستاورد بزرگتری باشد؛ ستاره ای که تنوع ابزارهای گلزنی اش، هر خط دفاعی را به سرگیجه می اندازد؛ از شوت های سهمگین و ضربات سر قدرتمند تا حتی قیچی-برگردان های تماشایی از پشت محوطه جریمه.
ارسال نظر