اين مسلمان عجب داستاني دارد
فوتبال ما اگر اینطوری نباشد، مایه تعجب است. اگر در این فوتبال چنین اتفاقاتی رخ ندهد، باید شگفتزده شد. در غیر این صورت اگر همه چیز سر جای خودش بود که غصهای نداشتیم.
اگر آدمها در اين فوتبال هركدام به اندازه لياقت خود سهمي در اين فوتبال داشتند، ديگر اينقدر غر نميزديم.
خلاصه سرتان را درد نياوريم. نقل و انتقالات نيمفصل رقابتهاي ليگبرتر ما هم عجيب است. يعني اين همه حرص و جوش كم بود، بايد حرص اين نقل و انتقالات را هم بخوريم؛ نمونهاش ماجراي بازيكن تيم ذوبآهن اصفهان.
ذوبيها يك بازيكن دارند و ميخواهند هرطور شده او را رد كنند. بازيكني كه مفت هم او را از دست نميدهند. محسن مسلمان بازيكن ذوبآهن است اما اصفهانيها او را مجاني به هر تيمي پاس نميدهند. خب حق دارند. اين بازيكن فوتبالش را در همين تيم شروع كرده و حالا بايد براي ذوبآهن منبع درآمد باشد اما جالب است بدانيد بازيكني كه ذوبآهن ميخواهد او را رد كند، مقبول بهترين تيمهاي فوتبال ماست.
استقلال و پرسپوليس براي خريدن اين بازيكن مسابقه گذاشتهاند، طوري كه احساس ميكنيد اگر او به يكي از اين دو تيم نرود، گويي استقلال و پرسپوليس زمين ميخورند. از يك سو باشگاه استقلال آغوش خود را براي اين بازيكن باز ميكند و حتي با او قرارداد داخلي ميبندد و جوري رفتار ميكند كه اگر اين بازيكن را از دست بدهد، وامصيبتا ميشود. از سوي ديگر پرسپوليسيها كه از اين اتفاق ناخرسند به نظر ميرسند، براي باشگاه ذوبآهن نور بالا ميزنند و علناً ميگويند اين بازيكن را ميخواهند. هيچكدام هم كاري به اين مسئله ندارند كه در گذشته چه شده و اين بازيكن متعلق به كدام تيم بوده و يك نيمفصل تعصبش را چگونه براي كداميك از اين دو تيم خرج كرده!
مسئله اين است كه آنها فقط اين بازيكن را ميخواهند، حالا اگر كمي چانه بزنند كه جاي دوري نميرود. چانه ميزنند و از باشگاه ذوبآهن تخفيف ميخواهند اما مهم همين خواستن است؛ خواستن بازيكني كه آنها او را ميخواهند و ذوبآهن او را نميخواهد. ميبينيد چه حكايت غريبي شده است؟ اينكه چرا بقيه تيمها براي بازيكن ذوبآهن سر و دست نميشكنند نيز لابد در حد يك معماست!
ارسال نظر