۱۵۳۶۲۰
۵۰۰۲
۵۰۰۲
پ

آقای دایی؛ آقای دایی نباش!

کاری به کار اتفاقات روزهایی که گذشت - و چه بد و چه سنگین هم- ندارم. کاری به کار دعوی‌ها و دعواها ندارم. وارد بحث شکایت و شکایت‌کشی و محکمه و دادگاه هم نمی‌شوم.

خبر ورزشی: کاری به کار اتفاقات روزهایی که گذشت - و چه بد و چه سنگین هم- ندارم. کاری به کار دعوی‌ها و دعواها ندارم. وارد بحث شکایت و شکایت‌کشی و محکمه و دادگاه هم نمی‌شوم. حرف من این نیست که چرا این طور و چرا آن طور، حتی از «بدسگالی»ها که دست رد بر سینه‌‌شان خورد هم، دوباره یاد نمی‌‌کنم، یا از واکنش مردم که کنشگرانه وارد بازی شدند، حرف خود را زدند، تأثیر خود را گذاردند و یک غائله را ختم کردند!

من حتي از عيار مربيگري علي دايي - كه عده‌اي پر شمار در عامه مردم و عده‌اي معدود، در نزد خواص فوتبالي در آن ايجاد شبهه مي‌كنند - نيز چيزي نخواهم گفت. من درباره سليقه علي دايي هنگام انتخاب بازيكن نه در رد و نه در قبول «ان قلت» نخواهم كرد. اين كه چرا پيام صادقيان زير نظر دايي، ‌اين طور شد كه هست و آن طور نشد كه بايد مي‌شد، با همه اهميتش «گيري» نيست كه به آن بپردازم. اين كه چرا امسال تيم ‌آقاي دايي، ‌خيلي باخت و كم برد و هر جا به زمين سفت رسيد «زه» زد هم باشد براي وقتي ديگر!

دايي در انتخاب همكارانش هم بيشتر انگار هواي دوستانش و نزديكانش را داشت و اين نوعي بدسليقگي را موجب شد كه به فقر فكري و تك و تنها شدن او - آقاي دايي - در لحظه‌هاي بزنگاهي منجر شد! دايي خود را از فايده‌هاي بسيار داشتن اتاق فكر، محروم كرد و اين به او آسيب زد! آسيب‌زدني كه هنوز ادامه دارد!
دايي، «مياچ» را كه دستياري بود دانا و همكاري بود توانا از دست داد اما محمد دايي را حفظ كرد و اين همه را در دايره اختياراتش و عمل به اين اصل انجام داد كه «صلاح مملكت خويش خسروان دانند» و دايي كه او را شهريار فوتبال هم مي‌دانند و مي‌دانيم يكي از خسروان فوتبال ايران است! يكي از آنها كه اول كاري را انجام مي‌دهند و بعد به فكر مي‌افتند!

دايي، بسيار كارها كرد كه در دايره مربيگري، هم مي‌گنجد و هم نمي‌گنجد؛ مثل همين تيمي كه بست و با آن روانه ميدان شد‌ تا به واسطه بي‌توجهي‌اش به يك سلسله اصول، «پس به يك باره ببازد، هر چه هست»، پس به يك باره ببازد، نيم بيشتري از اعتبار بزرگش را، پس به يك باره، ببازد آوازه، شهرت و مقبوليتش را. او نظاره‌گر رفتن يك بارگي سيدجلال و خلعتبري شد! او شاهد نزول كلاس بازي پيام صادقيان و اميد عاليشاه و رضا حقيقي شد و ما - همه كساني كه در پيشاني علي دايي، يك مربي مقتدر مي‌ديديم - شاهد بي‌عملي او، شاهد تمكينش و شاهد تسليمش شديم. با اين همه، «من» با همه اين اتفاقات كنار آمده‌ام. «ما» كه بسيار پرتعداديم، با بدسليقگي‌ها و سهل و آسان‌گيري‌هايش، آسان كنار آمده‌ايم. آيا «ما» كه او را دوست هم مي‌داريم، به اين نقطه‌اش نرسانده‌ايم؟ آيا دوستي «ما» با او، دوستي خاله خرسه را تداعي نمي‌كند؟

سؤال‌: اين دايي، بهتر است يا دايي تيم دانشگاه صنعتي شريف؟ اين دايي پراراده‌تر و جنگنده‌تر و يك دنده‌تر و سختكوش‌تر است، يا دايي تيم تاكسيراني تهران كه در دسته دوم براي بزرگ شدن و بزرگترين شدن، دندان روي جگر خود مي‌گذارد؟! كدام دايي را الگوي مبارزه براي پيروزي و جنگيدن براي موفق شدن بايد دانست؟ «آقاي دايي» سال‌هاي اخير را يا علي دايي تيم بانك تجارت را؟ يا علي دايي تيم‌ ملي، در بازي‌هاي انتخابي جام ‌جهاني آمريكا را؟ «آقاي دايي» فوتبال را صحيح‌تر و دلي‌تر بازي مي‌كرد يا «علي دايي» كه در قطر به مربيگري علي پروين، بهترين بازيكن آسيا شد و در جام ملت‌هاي آسيا در تيم محمد مايلي‌كهن آن شاهكارها و شگفتي‌ها را برابر كره، عربستان و بقيه آفريد؟ آقاي دايي امروزي كه با بزرگان زر و با دارندگان زور و با به كار گيرندگان تزوير، «تخته نرد» مي‌بازد، دوست داشتني‌تر است يا «علي دايي» سال‌هاي 70 كه اولين يار و بلكه تنها غمخوار روزهاي گرفتاري‌ آقاي كريميان بود و مدير باشگاه خوب بانك تجارت را تنها نگذاشت؟ تنها مردي كه مردانگي را به جا آورد!

ما اينك (ز هر زاويه كه نگاه مي‌كنيم، با دو «دايي» مواجهيم؛ يك جا «علي دايي» و يك جا پاي «دايي»!) يك جا مرد جواني كه با تمام قوا،‌ براي موفق شدن مي‌دويد و مي‌رزميد، يك جا نخبه‌اي كه اهرم توفيق را عوض كرده است: خريدن، به جاي كوشيدن! يك جا شاگردي كه زنگ خانه استادش را - ناصر حجازي در بانك تجارت - به صدا درمي‌آورد، يك جا بي‌نيازي كه به هر چه نوانديشي و نوآوري است، پشت كرده و خود را علامه دهر مي‌داند! يك جا اشك بر چشم و ناخويشتندار، بالاي سر مرتضي پاشايي جوان و جوانمرگ شده، يك جا سفت و سخت مثل آهن، مثل چدن روبه‌روي آنها كه زورشان كمتر است! يك جا غمخوار دوستان با دستي به توانايي دراز شده براي دستگيري، يك جا مغرور به داشته‌هايي كه البته با زحمت، انباشته كرده است! يك جا متأثر و متألم از حرف‌هاي گفته شده در 90، يك جا اول عامل 90، در شكستن حرمت بزرگان به بهانه تابوشكني!
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج