دوباره منتظر خواهیم بود، تا چهار سال دیگر
بیش از ۱۴۰۰ روز از آن لحظه میگذشت. وقتیکه آندرس اینیستا دروازهی هلند را باز کرد و برای اولین بار اسپانیا فاتح جامجهانی فوتبال شد. از ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی تا ۲۰۱۴ در برزیل مدت زیادی گذشته اما لذت فوتبال برای طرفداران این ورزش هیچ تغییری نکرده است.
برای همهی آنهایی که چهار سال گذشته را منتظر بودند، این مسابقات پاداش خوبی داشت. گلهای بیشتر و زیباتری در این بازیها دیده شد. ۱۷۱ گل در این دوره به ثمر رسید که برابر با رکورد جامجهانی ۱۹۹۸ فرانسه بود. بیشترین تعداد گلی که در تاریخ جام در یک دوره به ثمر رسیده است. گلهای زیبایی که لحظاتی طلایی رقم زدند. پرواز ون پرسی در مقابل اسپانیا یکی از آن لحظات طلایی بود. دیداری که در آن هلند با ۵ گل مدافع عنوان قهرمانی را در هم کوبید. شبی که روبن انتقام فینال تلخ دور قبلی را از اسپانیاییها گرفت. شگفتیها و اتفاقات بزرگ هم در این تورنمنت بسیار بود؛ مانند حذف زودهنگام اسپانیا و ایتالیا و انگلستان؛ مانند مسابقهی نیمهنهایی که آلمان با ۷ گل برزیل را در هم کوبید و آرزوی میلیونها برزیلی را هم نابود کرد. مثل صعود یونان برای اولین بار به دور حذفی یا نمایش شگفتانگیز تیمهای کاستاریکا، شیلی و الجزایر. روباههای صحرا در مقابل آلمان به سختی مبارزه کردند و شاید اگر کمی حرفهایتر بودند میتوانستند ژرمنها هم را شکست بدهند. همینطور شیلی که در مصاف با برزیل ۱۲۰ دقیقه جانانه جنگید و در پنالتیها شکست تلخی را تجربه کرد. مسابقهای که اشکهای ژولیو سزار در آن جاودانه شد. اشکهایی که هر بار موقع خواندن سرود ملی برزیل تکرار میشد و پس از شکست مقابل آلمان هم تمام بازیکنان برزیل مثل او گریه میکردند و اشک میریختند. آنها میدانستند که چه فرصتی را از دست داده و برای همیشه منفور یک ملت شدهاند. میتوان گفت که این دوره برخلاف جام ۲۰۱۰، از لحاظ اتفاقات احساسی بسیار غنیتر بود. همینطور که تعداد گلها و جذابیت مسابقات هم سطح بالاتری داشت. کسانی که جنبههای احساسی و انسانی فوتبال برایشان مهمتر است، بیتردید از تماشای برزیل ۲۰۱۴ لذت افزونتری بردهاند.
برای گروهی هم که فوتبال را فقط در تاکتیکها و آمار و ارقام خلاصه میکنند چیزهای زیادی برای تماشا و یادگیری وجود داشت. شیوهای که هلند با کمک آن تیکیتاکای اسپانیا را نابود کرد کلاس درسی برای تمام مربیان بود. لوئی ونگال بارها و بارها در طول این مسابقات تصمیمات متهورانهای گرفت که به کمک آنها هلند را تا یک قدمی فینال هم رساند. آلمان با الهام از تغییرات گواردیولا در بایرنمونیخ، شیوهای متفاوت اما کارساز را استفاده کرد و قهرمان شد. آرژانتین هم با وجود تمام نقاط ضعفش به کمک ساختار دفاعی قدرتمندش تا فینال رسید. آلخاندرو سابهیا میخواست موفقیتهای کارلوس بیلاردو در سال ۸۶ را تکرار کند که نتوانست. لئو مسی در آخرین قدم مانده به قهرمانی سقوط کرد و مثل ال دیگو به یک اسطوره تبدیل نشد. برخلاف او کاپیتان فیلیپ لام به آرزویی که از مدتها قبل به دنبال آن بود رسید و پس از ۲۴ سال جام را برای آلمانیها بالای سر برد. اکنون او با خیالی آسوده اعلام بازنشستگی میکند. شاید این خداحافظی از مسابقات ملی برای او بسیار شیرین باشد. ولی گروهی دیگر از بازیکنان هم پس از این جام به پایان کار خود در تیم ملی خواهند رسید. بازیکنانی که سالها تماشاگران را سرگرم کردند و حالا خاطراتشان برای همیشه در جامجهانی ماندگار خواهد شد. خاطراتی که به کمک اینترنت و شبکههای اجتماعی بسیار سادهتر از گذشته ضبط و ثبت خواهند شد. چهار سال قبل هم این سایتها و ابزارها تأثیرات مهمی بر تجربهی تماشای مسابقات داشتند؛ اما در این دوره میتوان نوعی تکامل در استفادهی از این شبکهها را مشاهده کرد. فیسبوک و توییتر به کمک هشتگها و ابزارهای دیگر این مسابقات را به سبک خود پوشش دادند و اپلیکیشنهای ورزشی متفاوتی هم انواع آمار و ارقام را از تمام دیدارها منتشر میکردند. به کمک چنین ابزارهایی بود که دنیای فوتبال متوجه میشد که یک بازیکن در مسابقات چه عملکردی داشته و چه میزان برای تیمش مؤثر بازی کرده است. هیچ اطلاعاتی دیگر از چشمان تیزبین این نرمافزارها پنهان نبود.
دیگر چه میشود گفت؟ برزیل ۲۰۱۴ هم به خاطرهها پیوست. مثل تمام تورنمنتهای پیشین. پس از یک ماه جشن و موسیقی در سواحل برزیل، حالا سکوتی سنگین بر این کشور حاکم شده است.۶۴ مسابقه در ورزشگاهها و شهرهای مختلف برگزار شدند و توجهات میلیونها نفر را به سمت برزیل جلب کردند. کشوری که با خرج بیش از ۱۱ میلیارد دلار برای برگزاری مسابقات اعتراضات زیادی را از سوی طبقات ضعیفتر جامعه را دریافت کرد. در راه آمادهسازی ورزشگاهها چندین کشته داد و شرایط امنیتی سختتری را بر مردمش تحمیل کرد. به امید آنکه بتوانند پس از ۶۴ سال حادثهی تلخ فینال ۱۹۵۰ را فراموش کنند و قهرمانی را جشن بگیرند. به امید آنکه ورود توریستها بیشتر شود و مخارج مسابقات از راه گردشگری و سرمایهگذاریهای دیگر جبران شود. اولین آرزو که برآورده نشد. ولی به نظر میرسد که برزیل میتواند به پاداشهای اقتصادی این مسابقات امیدوارتر باشد. دو سال دیگر میزبانی المپیک هم به عهدهی آنهاست. گردشگران باز هم خواهند آمد و برزیل فرصتهای تجاری و اقتصادی بیشتری پیش رویش خواهد داشت. دیلما روسف چهرهی محبوبی در کشورش نیست اما هنوز فرصت جبران دارد. شاید او نتواند به داخل زمین چمن رفته و قهرمانی در جامجهانی را برای برزیلیها به ارمغان آورد. ولی این شانس را دارد که با بهرهبرداری از میزبانی المپیک و جامجهانی، شرایط مالی و اقتصادی بهتری را برای مردمش فراهم کند.
پس از پایان رقابتها، دیلما روسف کلید میزبانی مسابقات را به همتایش در روسیه تحویل داد. ولادیمیر پوتین در ورزشگاه حاضر بود و جشن بیپایان فوتبال دوستان را تماشا میکرد. فرصت حضور در فینال جامجهانی یکی از آرزوهای هر هوادار فوتبال به شمار میرود. پوتین از چنین اقبالی برخوردار شد. اقبال و بخت بلندی که در زندگی سیاسیاش هم بارها به کمک او آمده است. اکنون وی باید از این فرصت استفاده کند. روسیه با توجه به اتفاقات اخیر در شرق اروپا و شورشها در اوکراین و چچن شاید مقصد مطلوبی برای میزبانی و تماشای فوتبال نباشد. جهان تصویر چندان جالبی از این کشور دریافت نکرده است؛ اما پوتین و همکارانش به کمک جامجهانی میتوانند هم حملات رسانهای را پاسخگو باشند و هم منابع لازم برای رشد اقتصادی بیشتر این کشور را فراهم کنند. روسیه مانند برزیل سواحل طلایی و جنگلهای جذاب آمازونی را ندارد. فرهنگ سامبا و جشنهای شبانه هم در آنجا چندان معنایی ندارد؛ اما فوتبال فرصتی به آنها میدهد که هویت خود را به درستی برای تمام جهانیان به نمایش بگذارند و نشان بدهند که میزبان شایستهای برای این رویداد هستند. در این بین برای ما که در ایران زندگی میکنیم هم میزبانی روسیه و قطر در مسابقات آینده اتفاقات خوشایندتری هستند. نزدیکی به این کشورها و تفاوت زمانی اندک با آنها میتواند شرایط سفر و تماشای مسابقات را آسانتر کنند. البته حتی اگر امکان حضور در محل برگزاری مسابقات را هم نداشته باشیم باز هم منتظر شروع دوبارهی این جشنوارهی تمام فوتبالی خواهیم بود. انتظار چهارسالهی ما هواداران فوتبال دوباره آغاز شده است. مشتاقانه و امیدوارانه منتظر جشن دیگری هستیم. از روسیه با عشق یکی از معروفترین فیلمهای جیمز باند است. ولی این بار حضور در روسیه دربارهی جاسوسبازی و مسائل امنیتی نیست. ما منتظر روسیه ۲۰۱۸ خواهیم بود و با عشق به آنجا خواهیم رفت. عشق و علاقه به ورزشی که میلیاردها نفر را متحد میکند.
چهار سال دیگر، دوباره یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد. ای کاش زمان زودتر بگذرد…
ارسال نظر