چرا به «فوتبال» مدیونیم؟
ما به فوتبال مدیونیم؛ این را فقط بهخاطر صعود برقآسای اخیر به جامجهانی۲۰۲۲ قطر عرض نمیکنیم.
رسول بهروش در روزنامه همشهری نوشت: ما به فوتبال مدیونیم؛ این را فقط بهخاطر صعود برقآسای اخیر به جامجهانی۲۰۲۲ قطر عرض نمیکنیم. گرچه همین هم کم نیست. تیم ملی ایران برای سومین مرتبه پیاپی بین ۳۲تیم برتر دنیا قرار گرفت و امروز در رنکینگ فیفا روی پله بیستم ایستاده است. منصفانه باید گفت فوتبالی که این همه تحقیرش میکنیم و بر سرش میکوبیم، خیلی هم از استانداردهای خودمان عقب نیست. فوتبال ایران اما ارزشهای بالاتری هم دارد.
ما به فوتبال مدیونیم؛ با همه بد و بیراههایی که نثار بازیکنان و مربیان میلیاردیبگیر میکنیم، گردش مالی یک فصل کل مسابقات باشگاهی در کشور به هزار میلیارد تومان هم نمیرسد؛ این یعنی چیزی حدود ۳۰میلیون دلار، یعنی نصف قیمتی که پورتو برای فروش مهدی طارمی روی این بازیکن گذاشته است! برای اینکه ابعاد کوچک این عدد را بهتر بفهمید، کافی است توجه کنید که الهلال عربستان در تابستان امسال برای استخدام متئوس پریرای برزیلی از وستبرومویچ چیزی حدود ۲۰میلیون دلار هزینه کرد. یعنی دوسوم کل مخارج فوتبال ایران فقط برای یک بازیکن.
همین مبلغ اما میلیونها ایرانی را به شکل مثبت و سازنده سرگرم میکند، کانونی برای تخلیه انرژی میشود و هزاران ساعت لذت میآفریند. زیاد هم نگران نباشید که دولت از بابت پرداخت این هزینه متضرر میشود. به شما قول میدهیم فقط از رهگذر پخش آگهیهای بازرگانی هنگام پخش مسابقات فوتبال، بیشتر از این حرفها گیر صداوسیما میآید. اگر این سازمان حاضر بود مثل همه جای دنیا حق پخش مسابقات را به تیمهای باشگاهی بدهد، به راحتی میشد تیمهای مطرح فوتبال ایران را بدون یک ریال برداشت از بیتالمال اداره کرد. یادمان باشد حق پخش تلویزیونی در لیگ سطح پایین امارات برای تیمهایی که مخاطب چندانی ندارند، ۲ سال پیش حدود ۱۲۰۰میلیارد تومان بود و حالا حتما بیشتر هم شده است.
ما به فوتبال مدیونیم؛ پدیدهای که خیلی اوقات بهترین سفرای تبلیغاتی ایران در جهان را تربیت کرده است. ببینید که روسها در غم از دست دادن سردار آزمون چه میکنند، ببینید که مهدی طارمی چه ضریب نفوذی در بندر پورتو پیدا کرده و چطور تماشاگران برای جلب توجه او بنر فارسی به ورزشگاه میبرند، ببینید که توپ طلای مهدی مهدویکیا هنوز در موزه هامبورگ است؛ جایی که خیلی از شهروندان با شنیدن کلمه «ایران»، گل از گلشان میشکفد، ببینید که هنوز عشق به علی کریمی در دوبی توفان میکند، ببینید که هنوز در دنیا خیلیها اسم ایران را با علی دایی میشناسند... ما گاهی برای کسب نتیجهای خیلی کمتر از این، کلی در حوزههای فرهنگی، رسانهای و بینالمللی هزینه میکنیم. فوتبال اما به سادگی ظرفیت آن را دارد که تصویر مثبتتری از کشورمان به جهانیان ارائه بدهد.
ما به فوتبال مدیونیم؛ حتی اگر هزینه و سرمایهگذاری چندانی برایش نکرده باشیم، حتی اگر تنها کشور میزبان انتخابی جامجهانی در سراسر دنیا باشیم که این بازیها را بدون کمکداور ویدئویی برگزار کرده است، حتی اگر مثل کشور همسایه میزبانی جامجهانی را نگرفته باشیم، حتی اگر نزدیک به ۵ دهه از آخرین میزبانیمان در جامملتهای آسیا گذشته باشد و امروز حتی در کسب میزبانی مشروع تیمهای ملی و باشگاهی خودمان وامانده باشیم، حتی اگر یک ورزشگاه ۶۰ هزار نفری استاندارد بهعنوان جانشین آزادی فرتوت در پایتخت نساخته باشیم... میبینید؟ ما چیز زیادی به فوتبال ندادهایم، اما از آن شادی و هیجان، سرگرمی و غرور میگیریم.
عاشقان سینه سوخته تصدیق میکنند که حتی غم فوتبال هم شیرین و بینظیر است و قابل مقایسه با هیچ اندوهی نیست. با این همه علاقه و استعداد و پتانسیل، اگر دانههای درستتری در زمین فوتبال بکاریم، حتما محصولات مرغوبتری هم درو خواهیم کرد. به خدا قسم اگر یک سر سوزن مدیریت حرفهای و مدرن در کار باشد، هم نتایج بهتری کسب میکنیم، هم از ناحیه کشف، تربیت و فروش استعدادها به درآمدهای چشمگیری دست مییابیم و هم هزاران شغل بهوجود میآوریم. افسوس اما که فوتبال را هم مثل خیلی از ظرفیتهای دیگر به حال خودش رها کردهایم.
ارسال نظر