دوسیهای برای نیمفصل لیگ و حکایتهای ناتمام
گرگ بود یا میش؟ فلق بود یا شفق؟ ضجه بود یا شعف؟ هرچه بود لیگ به نیمه راه رسید تا صدای دندانقروچه مدعیانی که برای پیشتازی به سیم آخر میزنند به گوش برسد.
امید مافی در روزنامه اعتماد نوشت: گرگ بود یا میش؟ فلق بود یا شفق؟ ضجه بود یا شعف؟ هرچه بود لیگ به نیمه راه رسید تا صدای دندانقروچه مدعیانی که برای پیشتازی به سیم آخر میزنند به گوش برسد. تیمهای حریص در نیمه اول لیگ، گوی سبقت را گرفتند و تیمهای نگونبخت خنجر را بر کمرهایشان لمس کردند و آخ هم نگفتند! حالا استقلال آن بالا ایستاده. این یعنی تحقق آرزوهای دیرینه دوآتشههایی که میان این همه هیاهو و در این در هم و برهمی پرچمهای لاجوردی را به رقص درآوردهاند. آینده چه خواهد شد. هیچکس نمیداند. آنچه مهم است شور و شوقی است که در آفتابگیر زمستانی پهن شده است.
استقلال؛ غرنب غرنب توفان
تیمی که از همان ایستگاه اول برای قهرمانی در نیم فصل خیز برداشته بود پس از پانزده هفته به آرزوی خود و سینهچاکانش رسید. یک ارتش متکی به نیروی هوایی و یک خط دفاعی صاف و صوف و بدون کمترین اشتباه، کاری کرد که آبیها با حداقل گل خورده بغض را در گلوی حریفان بنشانند. حالا توپچیهای فرهاد مجیدی آن بالا ایستادهاند و به رستگاری در پایان لیگ میاندیشند. این تیم با این ستارههای روشن محال است فراموش و خاموش شود. از غرنب غرنب توفان میتوان فهمید.
پرسپولیس؛ چراغ خواب قرمز
شلیک مهدی و زانو زدن کاکوها در آزادی آنهم در روز آخر سبب شد یحیی جنگ نایبقهرمانی موقت را از سپاهان ببرد و بیهیچ چراغخوابی کلبه درویشی سرخها را روشن کند. پرسپولیس حالا با ۳۲ امتیاز مترصد فرصتی است تا آبیها را زیر بکشد و بیش از این در جدول غریب نیفتد. قطبنما توی دست یحیی جایی جز قطب شادکامی را نشان نمیدهد.
سپاهان؛ فاصله تا آرمانشهر
تیمی که در برخی هفتهها اسیر معادلات تاکتیکی حریفان شد و در بنبست گیر کرد برای آنکه به سومین قشون پیشتاز جدول بدل شود ۲۹ امتیاز به حساب خود واریز کرده. این تیم، اما هنوز تا آرمانشهر خود فاصله زیادی دارد. وقتی محرم نمیتواند اراکیها را از سر راه بردارد معلوم است که زایندهرود تا اطلاع ثانوی لبخند نخواهد زد و کلاغها در عالیقاپو چشم میدوانند.
آلومینیوم اراک؛ کولاک مرگبار
شگفتیساز لیگ روی ابرهای پنبهای رژه رفت وقتی نفس حریفان پرادعا را گرفت و بسیاری از مدعیان را به مسلخ رهنمون کرد. حالا رسول و بچههایش با ۲۴ امتیاز روی پله چهارم لیگ آرام گرفتهاند. آیا آنها به قلههای بلندتر میاندیشند؟ پس کی رقیبان از کولاک مرگبار زردها خلاص خواهند شد؟ دقیقا کی؟
مس رفسنجان؛ رد پای گرگها
همسایه دیوار به دیوار اراکیها که در هفته پانزدهم موفق نشد از پیکان سبقت بگیرد، حالا با یک امتیاز کمتر از آلومینیومسازان در رده پنجم جا گرفته. آنها با رهبری ربیعی جوان و آتشبازی گادوین منشا به عبور از میدان مین در نیمفصل دوم فکر میکنند. رد پای گرگها بر برف کاملا عیان است. خوب نگاه کنید.
پیکان؛ تخت گاز
برای فیروزهایهای پایتخت جمع کردن ۲۲ امتیاز و قرار گرفتن در جمع بالانشینان اتفاق کوچکی نیست. مجتبی حسینی لشکر مقتدری را مهیا کرده که قادر است از نردبان ستارهها بالا رود و از ارتشی فضایی رونمایی کند. باید دید پیکان در نیمفصل دوم نیز به تیکآف در میانه کارزار میاندیشد و تخت گاز تا مقصد خواهد رفت یا نه؟
فولاد؛ عکس نکو روی نخلها
مرد نکونام که در خاکریز پانزدهم پشت دست داود سید عباسی را داغ گذاشت، تیم بیروح و بیرمق ابتدای لیگ را حالا به سپاه منسجمی بدل کرده که هیچ منتقدی با شک به آن نگاه نمیکند. این خط و این نشان. ساکنان فولاد آره نا در نیمفصل دوم چنان گرد و خاکی خواهند کرد که رقیبان انگشت حیرت به دهان بگیرند. عکس نکو روی نخلها این را تصدیق میکند.
گلگهر؛ حکایت ناتمام
قربانی بزرگ نیمفصل پس از آن پرونده پرطمطراق، اگر روی تیغ قدم نمیزد و امتیازات را بر باد رفته نظاره نمیکرد حالا لژنشین لیگ مثلا حرفهای لقب داشت. با این همه امیر قلعه پس از تراژدی دست از جنگیدن نکشید تا سیرجانیها دوباره به قشون جانسخت و جاهطلبی که با شکست غریبهاند بدل شوند. حکایت گلگهر هنوز تمام نشده است.
نساجی؛ امان از خانه به دوشی
خانه به دوش لیگ هر هفته سر از یک چمنزار درآورد و با همه مصایب نتایج آبرومندانهای گرفت تا ساکت الهامی بهار را در لباس زمستان برای قائمشهریها کادو کند. آنها با ۲۰ امتیاز در کمرکش جدول جا گرفتهاند و چشم به روزهای ملتهب پیش رو دارند. اما امان از خانه به دوشی برادر.
نفت آبادان؛ یزله در اروند
تیم علیمنصور به یکباره از خواب زمستانی بیدار شد و با چند پیروزی خود را بالا کشید تا آبادانیها بیرون از ورزشگاه تختی یزله بخوانند و از اینکه نفت از محدوده خطر گریخته شادمان شوند. منصوریان در هفته پانزدهم دست به کار بزرگی زد و رضای آقای گل را در حوالی پایتخت به مغمومترین سکاندار لیگ بدل کرد. او میخواهد در کنار اروند تولد دوباره خودش را جشن بگیرد. پیری و معرکهگیری.
ذوبآهن؛ مزد ترس گاندوها
پله یازدهم در شأن تیمی که حرفهای خرج میکند و ترس را به دل راه نمیدهد نیست. مهدی تارتار که در ابتدای راه برای مدعیان جام خط و نشان کشیده بود حالا فقط ۱۸ امتیاز اندوخته دارد و گریزی ندارد جز آنکه از همین حالا نسخهای برای گاندوها بپیچد. تیم سبزپوش لیگ نباید گول ظاهر حریفان را بخورد. بی تعارف.
هوادار؛ رختاویز چرک
تیمی که برای نخستین سال وارد لیگ برتر شده حالا با ۱۴ امتیاز کمی تا قسمتی ماندگاری خود را در میانه جدول تضمین کرده است. هرچند فرجام رضا عنایتی به مویی بند است و او اگر در سکانس دوم لیگ طرحی نو در نیندازد بار سنگینی را روی دوش خود احساس خواهد کرد و به سمت پایین جدول گام برخواهد داشت. رختاویز پر از لباسهای چرک است. نگاه کن سرمربی.
تراکتورسازی؛ بر باد رفته
تیم سیزدهم لیگ در نیم فصل تراکتورسازی است. همان ارتش تسخیرناپذیری که روزگاری برای قهرمانی میجنگید حالا مزد در لاک فرو رفتن و محافظهکاری را دریافت کرده و میرود تا در محدوده گرگ و میش آژیر قرمز را بشنود. اگر ناخدای غریبه سهندنشینان نجنبد و در یادگار توفان به راه نیندازد تراختور سر از دالان تشویش در خواهد آورد. آنها باید به دنبال آرزوهای بر باد رفته خود باشند.
فجر سپاسی؛ زبان تیکتاک
تیم دوازده امتیازی لیگ که در ایستگاه آخر نیمفصل قافیه را به ارتش سرخ باخت با زمینی که کم از باتلاق ندارد و با توپچیهای ارزانقیمت یارای مقابله با غولها را نخواهد داشت. آنها باید در نیمفصل دوم به نمایشهای انتحاری بسنده کنند تا شاید بتوانند با زبان تیکتاکی برای مدعیان تا بن دندان مسلح لالایی بخوانند. جز این اگر باشد هوا به قدر کافی پس خواهد بود.
نفت مسجدسلیمان؛ کابوس مچاله
تیم دوم جدول از انتهای لیگ با بیپولی دست و پنجه نرم میکند و به هیچوجه حال و روز مساعدی ندارد. نماینده خوزستان که در هفته پانزدهم برابر آبیها گلباران شد اگر قصد ماندن و نیفتادن دارد باید در آستانه انزوا ترس را از ساقهای مردانش دور کند و با شجاعت بیشتری به ملاقات حریفان رود. در غیر اینصورت مسجدسلیمانیها به یکی از کاندیداهای اصلی سقوط بدل خواهند شد و کابوسهای مچاله را نظاره میکنند.
پدیده مشهد؛ کیسه شن
فانوس به دست لیگ کاسه چه کنم چه کنم در دست گرفته و به سرانجام تلخ خود میاندیشد. آنها در نیمفصل ناک ان شدند و هر هفته دستمال سفید را بالا بردند. توپچیهای توس برای آنکه طعم سقوط آزاد را نچشند حتما باید با تغییر دکوراسیون و فراموشی عادات گس از پیله شوربختی خارج شوند. برای مشهد بد است که نمایندهاش به کیسه شن لیگ تبدیل شود.
ارسال نظر