حماسه اولسان با رحمان؛ برادر خاطرت هست؟
راحت صعود کردیم؟ نه! آن ۳۰ دقیقه باقیمانده اندازه ۳۰ سال گذشت. رحمان احمدی بهترین نمایش خود را ارائه کرد. یک مهار شگفتانگیز! کره فشار میآورد و عمر ما پای تلویزیون دود میشد.
احسان محمدی در عصرایران نوشت: «ما عادت نداریم بدون استرس بریم جامجهانی، برای همین انگار این تیمملی هیچکاری نکرده!» این جمله را دیروز از دوستی شنیدم و فکر کردم در عین طنزآمیز بودن به واقعیت نزدیک است. نسل جوان و نوجوانی که در شبکههای اجتماعی هزار و یک ایراد به تیمی میگیرند که از ۱۸ امتیاز ممکن ۱۶ امتیاز گرفته، قاطعانه در صدر است، خط دفاع و خط حملهاش خیرهکننده است، با ستاره و بیستاره میبرد هم بیرحمانه میتازد، شاید چون هرگز ندیده مادران ما زمانی برای صعود حتی قرآن روی تلویزیون میگذاشتند، نماز و صلوات نذر میکردند و ...
جامجهانی ۲۰۱۴
«زمان کارلوس کیروش راحت میرفتیم جامجهانی». این جمله را زیاد میشنویم اما واقعیت دارد که «راحت» میرفتیم؟ راحت؟
در دور مقدماتی با مالدیو، اندونزی، قطر و بحرین همگروه بودیم. مالدیو را در خانه 4-0 بردیم و در ماله به زحمت 1-0. شاید فکر کنید با ذخیرهها بازی کردیم ولی در ترکیب هم مهدی رحمتی، هادی عقیلی، محمد نصرتی، سید جلال حسینی، خسرو حیدری، مهرداد پولادی، مازیار زارع، پژمان نوری، قاسم حدادیفر، محمدرضا خلعتبری، کریم انصاریفرد و حتی علی کریمی را داشتیم!
اندونزی را 4-1 و 3-0 بردیم اما مقابل قطر رفت و برگشت مساوی کردیم. 1-1 و 2-2. با بحرین در ریفا مساوی کردیم اما در خانه 6-0 آنها را در هم کوبیدیم. در مسابقهای که بازیکن بحرین دقیقه یک اخراج شد. به سه پیروزی و سه تساوی صعود کردیم. امیدوار به اینکه در مرحله بعد مقتدرانهتر بازی کنیم.
دور بعد با ازبکستان، قطر، لبنان، کره حنوبی همگروه شدیم. تقریباً یکسال و دو ماه از سرمربیگری کیروش میگذشت. روی کاغذ وضع خوب بود اما توی زمین به چالش خوردیم.
در تاشکند خوششانس بودیم که داور توپ ازبکها که از خط رد شد را ندید. محمدرضا خلعتبری گل زد و ما روی ابرها بودیم. در تهران مقابل قطر باز هم مساوی کردیم. 0-0. به بیروت رفتیم و مقابل لبنان 1-0 شکست خوردیم. تلخ و جانکاه بود.
از 9 امتیاز ممکن 4 امتیاز در کیسه داشتیم. تیم زیر فشار رفت ولی بازگشت خوبی داشت. در تهران و در حالیکه کرهجنوبی دو بار توپ را به تیر ما زد و با اخراج مسعود شجاعی 10 نفره شدیم، جواد نکونام تیر خلاص را زد. ورزشگاه تا سر حد انفجار لبریز از تماشاگر بود. بُردیم. نفس راحتی کشیدیم. حیف بود با آن همه بازیکن خوب به جامجهانی نرویم.
فکر میکنید در ادامه راحت صعود کردیم؟ نه! در تهران ۱-۰ به ازبکستان باختیم! حال بد. روزهای استرس. حالا باید حتماً سه بازی باقیمانده را میبردیم تا به جامجهانی برویم. سیدمهدی رحمتی قهر کرد و کیروش ناماش را خط زد. قطر تیم خطرناکی بود. یک بار به تیر ما هم کوبید ولی دقیقه ۶۵ پاس اشتباه مدافع قطری به گوچی رسید و یک بغل پای مطمئن از رضا قوچاننژاد که آمده بود فرشته نجات شود. ۱-۰ بردیم. در تهران موفق شدیم ۴-۰ انتقام سختی از لبنان بگیریم و حالا همه راهها به اولسان ختم میشد. باید میبردیم.کُریخوانی کیروش و سرمربی کره به اوج خودش رسیده بود. بازی مرگ و زندگی. کرهایها در اولسان منتظر انتقام بودند. یک بازی یکطرفه. تحت فشار بودیم تا اینکه مدافع کره یک اشتباه عجیب انجام داد. قوچاننژاد توپ را دزدید و به تور چسباند. مزدک میرزایی فریاد زد:«یک نتیجه باورنکردنی!.. الان ایران روی هواست»!
راحت صعود کردیم؟ نه! آن 30 دقیقه باقیمانده اندازه 30 سال گذشت. رحمان احمدی بهترین نمایش عمرش را ارائه کرد. یک دبل سیو شگفتانگیز که نه قبل از آن از او دیده بودیم و نه بعد از آن! کره فشار میآورد و عمر ما پای تلویزیون دود میشد.
اغراق میکنم؟ همین الان در اینترنت خلاصه بازی را ببینید. داور 4 دقیقه وقت اضافه گرفت و مهاجم کره در آخرین ثانیههای این وقت ضربه سر خطرناکی زد ... زانوی ما سست شد اما توپ به بیرون رفت! معجزه در «اولسان» رخ داد. تیم با 8 گل زده، 2 گل خورده و بالاتر از کره صعود کرد. برایمان هیچ چیز مهمتر از این نبود... صعود کردیم اما در آن تابستان تا سر حد مرگ رفتیم... برادر خاطرت هست؟
ارسال نظر