وقتی پرسپولیس تبدیل به «پدیده» میشود
انتخابهای اخیر یحیی گلمحمدی و مهرهچینیهای او باعث شده پرسپولیس اینک بیش از هر زمانی تبدیل به تیم «پدیده» شود یا باشگاهی از همین دست را به یاد آورد.
ایران ورزشی: انتخابهای اخیر یحیی گلمحمدی و مهرهچینیهای او باعث شده پرسپولیس اینک بیش از هر زمانی تبدیل به تیم «پدیده» شود یا باشگاهی از همین دست را به یاد آورد.
پدیده البته دو سال و نیم پیش با هدایت همین مربی در لیگ برتر فوتبال کشور رتبه چهارم را به دست آورد و از این طریق صاحب مجوز شرکت لیگ قهرمانان آسیا شد، اما در این فصل وضع بسیار تیرهای دارد و به قعر جدول سقوط کرده و وقتی سرخها نیز به چنان قامتی درآیند و نه پرسپولیسوار بلکه به سبک پدیده حرکت کنند، بدیهی است که با چنین توش و توانی قهرمان لیگ نخواهند شد و حداکثر به همان رتبه چهارمی میرسند که سقف پرواز تیم مشهدی در دو سال پیش بود و این خطری است که پرسپولیس را به شکلی بسیار جدی در ادامه لیگ بیستویکم تهدید میکند.
اگر از لفظ «خطر» برای توصیف آینده قرمزهای پایتختنشین استفاده میکنیم، به این سبب است که آنها در تمامی پنج فصل گذشته با سزاواری هرچه بیشتر قهرمان لیگ شدهاند و اگر در لیگ چهاردهم فقط یک هفته زودتر استارت میزدند یا در دیدار ماقبل آخرشان با همت (!) سوشا مکانی دست به خودکشی مقابل تیم نفت نمیزدند و فقط یک امتیاز از آن مسابقه میگرفتند و قهرمانی را تنها به حکم تفاضل گل ضعیفتر به استقلال خوزستان واگذار نمیکردند، الان تعداد سکوهای اولی پیاپیشان شش مورد بود و نه پنج مرتبه.
یک تفکیک بسیار سخت
به لطف علاقه و اعتقادی که یحیی گلمحمدی به شاگردان سابقش در پدیده داشته و دارد بهتدریج «ترکیب نفری» و پرسنل پرسپولیس نیز بسیار شبیه به تیم مشهدی در دو سال پیش شده است. در دیداری که پرسپولیس اوایل این هفته با گلگهر در تهران داشت و بسیار هم بد بازی کرد و اسباب افسوس و ناراحتی هوادارانش شد، یحیی خیالش را راحت و روند تبدیل کردن پرسپولیس به «پدیده» را وارد فازی جدیتر کرد، بهطوری که از زوج فرشاد فرجی و علی نعمتیدرم در خط دفاعی سود جست که تا همین دو سال و اندی پیش زوج خط دفاعی تیم مشهدی بودند و زیر نظر یحیی در آن تیم توپ میزدند.
یحیی طی یک سال و نیم اخیر در بیشترین سطح از میلاد سرلک هم در هافبک وسط استفاده کرده که مثل نعمتی و فرجی شاگرد این مربی در مشهد بود و با اینکه مصدومیتهای پرتعداد کمال کامیابینیا و در دسترس نبودن گاه به گاه احمد نوراللهی سهم محسوسی در استفاده وسیع از سرلک داشت، اما سهم بیشتر و مهمتر در این ارتباط را شخص گلمحمدی داشت که سرلک را بازیکنی کاملاً سزاوار برای استقرار در نقطهای بس حساس همچون مرکز خط میانی قرمزهای تهرانی تلقی میکرد. لابد دعوت شدن سرلک به اردوها و مسابقات ۱۰ ماه اخیر تیم ملی حمل بر نظر یحیی در خصوص این بازیکن میشود اما در حال حاضر که به سبب استمرار کوچ بازیکنان شاخص پرسپولیس به سایر تیمها و بخصوص باشگاههای خارج از کشور تعداد نفرات «پدیده» و تیمهای مشابه آن در آرایش پرسپولیس بیشتر و بیشتر میشود، تفکیک سرلک از سایر این بازیکنان و برتر شمردن او در این عرصه کاری سخت و غیرعقلایی شده و البته بارها احساس شده که او رجحان چندانی بر افراد مذکور ندارد و مثل همتایانش پرسپولیس را بیشتر به سوی متوسط شدن سوق داده تا به جانب حفظ و تکرار کلاس و روال کار برتر قبلیاش.
یک مشت حملات کور
حساب، بسیار روشن و تکلیف کار و فرجام این رفت و آمدها کاملاً قابل پیشبینی است و اگر هنوز شک و ابهامی دارید به ترکیب و محصول کار پرسپولیس در چهار هفته نخست لیگ بیستویکم چشم بدوزید. درست است که قرمزها دو دیدار اول خود را از فولاد و نساجی بردند اما در مسابقه با نساجی آن هم در تهران در لبه تیغ حرکت میکردند و فاصله تیم قائمشهری تا به تساوی کشاندن بازی اندک بود.
در دیدار سوم که مقابل آلومینیوم در اراک بود، پرسپولیس تقریباً بهطور کامل تبدیل به پدیده شد و آنقدر بد بازی کرد که اگر دو، سه فرصت خوب دیگر تیم رسول خطیبی به گل مینشست، باخت صفر بر یک قرمزها شدیدتر میشد. در مسابقه مقابل گلگهر، پرسپولیس یک گل بسیار آسان روی یک ضربه آزاد و با ضربههای سر متوالی دو بازیکن رقیب دریافت کرد که اگر مدافعانی در حد و سطح شجاع خلیلزاده و حسین کنعانیزادگان (که اینک در لیگ قطر بازی میکنند) و سیدجلال حسینی (که طی این دیدار نیمکتنشین بود) در زمین حضور داشتند، به لطف قدرت سرزنیشان مانع آن میشدند.
قرمزها طبعاً در نیمه دوم به قصد جبران این گل بر حجم حملات خود افزودند و با اینکه در یکی از معدود حملات سریع و پاسکاریهای مؤثر در پشت و داخل هجدهقدم به گل مساوی دست یافتند اما در سایر دقایق عملاً هیچ طرح و نقشه مشخص و مؤثری برای زدن گلهای بعدی از خود بروز ندادند و یک مشت حملات کور و ارسالهای بیهدف و دوندگیهای بیهدفتر را به نمایش گذاشتند که نهتنها پرسپولیسی نبود بلکه حتی از تیم پدیده سه، چهار سال گذشته هم نازلتر نشان داد و اسباب تأسف شد.
قوه پذیرش واقعیت
جبران فاصله سه امتیازی سرخها تا صدر جدول به لطف ۲۶ بازی باقیمانده برای تمامی تیمها و سطح و روال متوسطی که در کار همه تیمها در این فصل مشاهده شده در ظاهر کار سختی نشان نمیدهد و اگر یک تیم واقعاً «تیم»، منسجم، متحد و قدرتمند باشد بیش از این فاصله و حتی عقبافتادگیهای ۱۰ و ۱۲ امتیازی را هم جبران خواهد کرد، اما مشکل پرسپولیس فعلی این است که چنان تیمی نیست و به اندازههایی نمیرسد که وصف آن را آوردیم.
این تیم بر اثر کوچ فزاینده و دائمی ستارههایش طی چهار، پنج سال اخیر و آمدن جانشینانی که به هیچ روی کلاس و کارآیی نفرات «رفته» را نداشتهاند، بهآرامی تبدیل به یک تیم متوسط و در خوشبینانهترین نگاه مبدل به «پدیده» سه، چهار سال پیش شده که وصف آن را آوردیم و خود یحیی آن تیم را هدایت میکرد. نمیدانیم در فکر این مربی متین و قابل احترام چه میگذرد اما این مسأله محرز است که شما با بازیکنانی «پدیده»وار به همان افتخارات و جامهایی نخواهید رسید که پرسپولیس در سالهای اخیر با بازیکنان «پرسپولیس»وار خود به آن نائل میشد.
اینها کجا و گل سال کجا؟
معادلات بسیار روشن و حقیقت به غایت عیان است و رؤیت و درک آن فقط انصاف و قوه پذیرش واقعیت را میخواهد. به این آمار و اسامی و اتفاقات توجه کنید؛ وقتی طی چهار، پنج فصل بیرانوند، خلیلزاده، کنعانیزادگان، رضاییان، محرمی، رفیعی، نوراللهی، نادری، طارمی، علیپور و مغانلو را از دست میدهید و به انتخاب خودتان با نظایر خانزاده و احمدزاده قطع ارتباط میکنید و برای جایگزینی آنها به امثال محمد شریفی، علی نعمتی، علیرضا ابراهیمی، رضا دهقانی، مهدی شیری، حامد پاکدل و رضا اسدی روی میآورید، کاملاً بدیهی و مشخص است که نزول چشمگیری داشته باشید و بهجای اینکه مثل پرسپولیس بازی کنید، بازی و نمایشهایتان تبدیل به تیمهای قابل احترام و تلاشگر اما متوسطی مثل پدیده، پیکان، نفت، مسجدسلیمان، نساجی و آلومینیوم شود و همان توقعی باید از شما وجود داشته باشد که مثلاً از ذوبآهن میرود.
در میان خریدهای دو، سه سال اخیر پرسپولیس که برای پرکردن جای نفرات جداشده به این تیم آمدهاند البته عیسی آلکثیر قابلیتهای خاصی را بروز داده، اما هفت، هشت ماهی است که در سطح پایینتری نسبت به گذشته ظاهر میشود و سعید آقایی در پست مدافع چپ نفوذی هرگز در پرسپولیس همانی نشان نداده که در روزهای حضورش در تراکتور و سپاهان جلوه کرده بود. حامد لک البته بهرغم لغزشهای امسالش جانشین خوبی برای «علی بیرو» بوده اما آرمان رمضانی آنقدر بد بود که حتی یحیای مأخوذ به حیا نتوانست او را شش ماه تحمل کند و عذرش را خواست. هنوز کسی این را هم نفهمیده که واقعیت کار مهدی عبدی چیست و آیا او همان مردی است که در روزهای خوبش گلهایی ستودنی میزند یا بازیکنی که در روزهای بدش توپهایی را گل نمیکند که بچههای پنجساله هم آن را گل میکنند؟ و این حالات دوگانه را قیاس کنید با ویژگیهای اخیر مهدی طارمی که گلهای پرشمارش کاندیدای جدی عنوان برترین گل سال اروپا و جهان شده است.
مس هرگز طلا نمیشود
شما همیشه چیزی را درو میکنید که کاشتهاید و کاشتههای مربیان پرسپولیس و اغلب خریدها و صیدهای دو فصل اخیرشان چیزی بیش از آن ندارند که به چشم دیدهایم و همین هستند که میبینیم و فقط لفظ متوسط برای توصیف آنها به کار میآید. میتوان مسائلی مثل کمبودهای مالی، سوءمدیریتها و بسته شدن پنجرههای نقلوانتقالاتی را بهعنوان دلایل این خریدهای ناکافی پذیرفت و چنین دفاعیهای را از یحیی و همکارانش شنید و با آنها همدردی کرد، اما همدردیها به کار نمیآیند و در نهایت آنچه مهم است و بر جای میماند فقط آمار و اعداد و کیفیتها است و در این زمینه کار پرسپولیس با نمرهای منفی همراه میشود و نزول درجاتش قطعی به نظر میرسد.
حتی بزرگترین کیمیاگران هم نمیتوانند مس را تبدیل به طلا کنند و فقط با قیمت طلا میتوان خریدها و مانورهایی را انجام داد که در صحنه فوتبال حرفهای برایتان موفقیتآور باشد. این حقیقتی است که گلمحمدی و کل باشگاه پرسپولیس باید آن را بپذیرند و هرچه سریعتر برای تأمین آن و رفع وضع تیره فعلی خود و بازگشت به مسیر روشنتر قبلیشان اقداماتی اساسی صورت دهند.
در حال حاضر سطح کار و کلاس مربیان پرسپولیس بالاتر از توش و توان و جوهره درونی و توان ذاتی بسیاری از بازیکنان این تیم است، به همین سبب این نفرات نمیتوانند چیزهایی را در راه اجرای اهداف گلمحمدی و مطهری از خود بروز بدهند که در ذات بازیکنان قبلی پرسپولیس وجود داشته و قابل استخراج بوده اما درون اکثر نفرات فعلی این تیم نیست و به تبع آن قابل ابتیاع و بهرهگیری هم نیست.
نظر کاربران
جناب نویسنده این مطلب انگار فراموش کردید فصل قبل شش هفته اینهمه امتیاز از دست رفت ولی بازهم قهرمان شدیم انگار خیلی داری حال میکنی با این مقالت ولی نمیتونی ببری به حاشیه شیر همیشه شیره چه جوان چه پیر
اینا همش چرت و پرت. باباشون رفته دیگه بر میگذدن تنظیمات کارخونه