اسکوچیچ، VAR، حق زنان و چند داستان دیگر
بازی تیم ملی فوتبال ایران و کره جنوبی سویههای متفاوتی داشت. از شرایط تیم ملی و کادرفنی تا قولهای فدراسیون و بحث ورود زنان به استادیوم.
امیر حاجرضایی در روزنامه اعتماد نوشت: بازی تیم ملی فوتبال ایران و کره جنوبی سویههای متفاوتی داشت. از شرایط تیم ملی و کادرفنی تا قولهای فدراسیون و بحث ورود زنان به استادیوم.
قدر و سهم اسکوچیچ
منتقدین سه محور اصلی را در انتقاد به اسکوچیچ در نظر میگیرند. گروهی او را دلال مینامند گروهی معتقدند تیم ملی با او به جام جهانی میرود، اما در جام جهانی موفق نمیشود و گروهی دیگر نقش او را در موفقیت تیم ملی زیر سوال میبرند. این سه مساله اخیرا در کنفرانس خبری آقای اسکوچیچ قبل از بازی با کره جنوبی هم تنشزا شد و مربی تیم ملی را برآشفت. در پاسخ به مورد اول باید به این نکته اشاره کرد که آیا منتقدین برای این افترا شواهد و ادلهای دارند؟ آیا میدانند در قانون آنهایی که افترا میزنند تحت تعقیب قرار میگیرند؟ به نظرم کسانی که میگویند ایشان دلال است و از طریق دلالی بازیکن دعوت میکند با زبان فوتبال آشنا نیستند.
در پاسخ به مورد دوم باید گفت ما هنوز به جام جهانی نرسیدیم. باید صبر کرد و شش بازی باقیمانده را برگزار کنیم و جایی که صعودمان مسجل شد، میشود به این مساله پرداخت و بررسی کرد. آن زمان موافقین و مخالفین میتوانند اظهارنظر کنند تا به یک نتیجه مطلوب برسیم. در پاسخ به مورد سوم هم میتوان گفت در دنیای فوتبال تیمها به سه دسته تقسیم میشوند؛ تیمهای بازیکنمحور، تیمهای مربیمحور و تیمهای برنامهمحور. پاریسنژرمن بازیکنمحور است. همه ستارهها را جمع کرده و سعی میکند با قدرت دلار جام باشگاههای اروپا را به دست آورد. از آن طرف لیورپول را داریم. این تیم مربیمحور است.
یک مربی آمد و بعد از اینکه لیورپول ۱۹ سال نتوانست عنوان قهرمانی لیگ را به دست آورد این تیم را قهرمان انگلیس کرد. اما تیمهایی هم هستند که برنامهمحور هستند. این به نظرم بهترین حالت است. چون یک تیم نمیتواند همواره بهترین بازیکنان یا یک مربی درجه یک داشته باشد. حال برخی میگویند تیم ملی فعلا بازیکنمحور است. سوال من از این دسته افراد این است که آیا یک بخش کوچک هم نمیتوان برای مربی قائل بود؟ مثلا ۸۰ درصد را بدهیم به بازیکنان و بیست درصد هم بدهیم به مربی؟ آن هم مربیای که از دو تا بازیکن شاخص سالهای دور فوتبال ما بهره میبرد یعنی آقای باقری و هاشمیان.
ضرورت وجود نقد
شاید از پاسخهای بالا چنین استنباط شود که من میگویم نقد را کنار بگذاریم یا نباید کاری کنیم که سرمربی تیم ملی آشفته شود. ابدا این طور نیست، چراکه نیمکت تیم ملی تحت هر شرایطی پرفشار است. من روی آن نیمکت نشستم و شرایط را میدانم. در اینجا ذکر یک خاطره خالی از لطف نیست. زمانی که ما در سال ۱۹۹۳ در مقدماتی جام جهانی امریکا مقابل عربستان شکست خوردیم قرعه فال به نام من افتاد که در کنفرانس خبری شرکت کنم. ما باخته بودیم و همه عصبانی و ناراحت بودند. در آن کنفرانس من خیلی خویشتنداری کردم. تیم حذف شده بود و به عربستان ۴ بر۳ باخته بود و طبیعتا جام رسانهای کشور خیلی تهاجمیتر برخورد میکرد.
من ناراحتیها را درک میکردم ولی شدت انتقاداتشان واقعا صبوری میخواست. من هم یک انسان بودم و خیلی تحت فشار قرار گرفتم. بهطور کل برای یک مربی خیلی سخت است که از فشار یک مسابقه خارج شود مخصوصا اینکه آن مسابقه را نبرده باشد. مربیهای بزرگ دنیا از جمله ژرار هولیه که اخیرا فوت شد سه بار عمل جراحی قلب کرده بود. یا سر آلکس که دچار ضایعه مغزی شد. مربیگری حرفه بسیار سنگینی است. پول دارد، شهرت دارد ولی فشار سنگینی که وارد میشود عجیب است. ما که پای تلویزیون نشستهایم تحت فشار قرار میگیریم چه برسد به مربی. این بدان معناست که من وضعیت اسکوچیچ را تا حد زیادی درک میکنم، اما این نافی لزوم وجود نقد نیست. نقد باید در جامعه باشد. جامعهای که در آن نقد نباشد نه به بالندگی میرسد نه به پویایی. نقد یک عنصر اساسی در پیشرفت همه مسائل است، اما چگونگی آن نقد مورد بحث است.
طبیعی است که، چون ما در امارات خوب بازی نکردیم و در ایران هم مقابل کره انتظارات برآورده نشد بخشی از جامعه رسانهای با شدت بیشتری تهاجم میکنند. با این حال من نقدی که مودبانه باشد و بر پایه انصاف را دوست دارم. نقدهای مودبانه و منصفانه که همراه با داشتن تخصص در تحلیل است، میتواند به تیم ملی کمک کند. نقد همیشه لازم است حتی در آستانه یک مسابقه بسیار مهم. ولی مشکل سر نقاد است. در فدراسیون گذشته گاهی اوقات میگفتند ما نزدیک مسابقه هستیم و فعلا نقد نکنید! یعنی چه این حرفها؟ کاش میگفتند تخریب نکنید ولی مگر میشود نقد را کنار گذاشت؟ نقد راهگشاست و نقش حمایتی از تیم ملی دارد. اگر آدم باسواد و با نیت خوب پشت نقد باشد به سود تیم ملی است. نمیشود گفت در شرایط بحرانی هستیم و همه دهانها بسته و قلمها روی میز گذاشته شود.
حواله ما به ناکجاآباد
فدراسیون فوتبال نتوانست به دو قول خود یعنی حضور تماشاچیان و استفاده از کمکداور ویدیویی عمل کند. واضح است که اگر تماشاگر در استادیوم بود شرایط فرق میکرد. کرهایها از تماشاگران ما میترسند. گرچه من از این تعبیر خوشم نمیآید، اما آنها بارها گفتند ورزشگاه آزادی جهنم است. اگر ویایآر هم بود کره جنوبی خیلی تحت فشار قرار میگرفت. فدراسیون آقای عزیزیخادم در این هفت ماهی که کارش را شروع کرده کارهای مثبتی انجام داده. دادن تیم ملی امید به آقای مهدویکیا و اضافه کردن آقای باقری و هاشمیان به نیمکت تیم ملی و چند کار دیگر. ولی با این شکل موضعگیریهایی که میکنند و قولهایی که میدهند کارنامه خودشان را خراب میکنند.
ای کاش مسوولان فدراسیون تا مطمئن نمیشدند این را نمیگفتند. نباید اینطور میشد که در آستانه مسابقه ما از هر دو محروم شویم و لطمه بخوریم. نکته بد ماجرا اینجاست که حالا ما را به ناکجاآباد حواله میدهند. میگویند بروید از AFC بپرسید. ما را چه به AFC؟ چرا آمدید گفتید تمام است و تماشاچی میآید و دستگاهها نصب شده؟ بعد از بازی از کمکداور ویدیویی رونمایی شد. بعد از بازی به چه درد ما میخورد؟ ادامه این روند و اینکه قول بدهند و توانمندی انجامش را نداشته باشند باعث سلب اعتماد از جامعه میشود. این مسائل کارنامه آقای عزیزیخادم را از نمرات بد انباشته میکند. طوری میشود که جامعه اطمینان نمیکند به حرفهای اینها.
اگر نمیگفتند انتظاری هم نبود، اما قول دادند و امروز باید پرسید دیگر چطور میشود به اینها اعتماد کرد؟ آقای کامرانیفر میگوید بروید از ایافسی بپرسید و الان دیگر وقت این حرفها نیست. چرا وقت این حرفها نیست؟ اتفاقا الان وقتش است. باید جامعه رسانهای این دو مساله را بررسی کند و دنبال، چون و چرای آن باشد. امروز نوع فوتبال ایران یک بحث است و اتفاقاتی که در فدراسیون رخ داد یک بحث دیگر. این باعث شد اعتقاد من به فدراسیون متزلزل شود و دیگر اعتقادی به اینها ندارم. با توجه به اینکه چیزی که میتوانست به ما کمک کند از ما دریغ شد.
حق مسلم زنان
در این میان برخی رسانهها گمانهزنی کردند که منتفی شدن ورود تماشاچیان به استادیوم به خاطر مساله حضور زنان بوده است. متاسفانه در این زمینه باید گفت که معلوم نیست این مساله چه زمانی حل میشود. نیمی از جامعه ما زنان هستند. به دفعات در این مورد صحبت شده و من همیشه گفتهام حق مسلم زنان میدانم که بیایند در ورزشگاه و تیم ملی خودشان را حمایت کنند. این نظر قطعی من است. در شرایط فعلی میتوانند بخشی از ورزشگاه را به زنان تخصیص بدهند و با تدابیری آن چیزی که خودشان فکر میکنند و ممکن است مصونیت خانمها را تحثتاثیر قرار دهد، برطرف کنند. تاکید میکنم حق زنان است وارد ورزشگاهها شوند. اینجا فدراسیون فوتبال باید میدانست در لحظه آخر نمیتواند زنان را وارد ورزشگاه کند و از همان اول نباید قولش را میداد.
نباید این طور میشد که در آستانه مسابقه ما از هر تماشاگران و VAR محروم میشدیم. نکته بد ماجرا اینجاست که حالا ما را به ناکجاآباد حواله میدهند. میگویند بروید از AFC بپرسید. ما را چه به AFC؟ چرا آمدید گفتید تمام است و تماشاچی میآید و دستگاهها نصب شده؟ بعد از بازی از کمکداور ویدیویی رونمایی شد. بعد از بازی به چه در ما میخورد؟ ادامه این روند و اینکه قول بدهند و توانمندی انجامش را نداشته باشند باعث سلب اعتماد از جامعه میشود. آقای کامرانیفر میگوید بروید از ایافسی بپرسید و الان دیگر وقت این حرفها نیست. چرا وقت این حرفها نیست؟ اتفاقا الان وقتش است.
نظر کاربران
مربی که هنر استفاده ازبازیکنانش نداره وبا بعضی ازبازیکنا که در حد افتضاح هستند مماشات کرده وجرات تعویض نداره معلوم که ازخودش اراده ای نداره وعروسک خیمه شب بازی بیش نیس دقیقا ی نفر مثل اسکوچیچ
پاسخ ها
هی بسوزید،اسکوچیچ بهترین مربی هستش برای تیم ملی،بانظم،ارزان بی حاشیه باعلم مربی گری روزدنیا