سندروم باخت در فینال حذفی
۱۳ شهریور سال ۱۳۹۹ بود که فرهاد مجیدی با استقلال به فینال جام حذفی رسید و در حالی که تصور میشد شانس بیشتری در قیاس با تراکتور دارد و میتواند با آن ظرفیت قهرمان شود اما در نهایت با شکست صحنه رقابت با این تیم تبریزی را ترک کرد و جام را به ساکت الهامی و شاگردانش داد.
ایران ورزشی: ۱۳ شهریور سال ۱۳۹۹ بود که فرهاد مجیدی با استقلال به فینال جام حذفی رسید و در حالی که تصور میشد شانس بیشتری در قیاس با تراکتور دارد و میتواند با آن ظرفیت قهرمان شود اما در نهایت با شکست صحنه رقابت با این تیم تبریزی را ترک کرد و جام را به ساکت الهامی و شاگردانش داد.
بعد از آن شکست، فرهاد مجیدی از استقلال رفت و فکری جایش را گرفت اما همان سرنوشتی که فصل پیش رقم خورده بود، دوباره تکرار شد و آقا فرهاد بعد از نتایج ناامید کننده فکری به استقلال بازگشت تا شاید منجی این تیم باشد و بتواند دست کم یک جام از جامهای باقی مانده را تصاحب کند.
سرمربی استقلال در عین حال که فرصت قابل توجهی در لیگ برتر داشت، هفتهها مانده به پایان لیگ برتر مجال قهرمانی در لیگ برتر را از کف داد و در نهایت با استقلال جایگاه سومی را تجربه کرد؛ آن هم در شرایطی که ۹ امتیاز با تیم دوم و ۱۱ امتیاز با تیم اول فاصله داشت.
با این حال استقلال با مجیدی موفق شد پیشروی امیدوارکنندهای در جام حذفی داشته باشد و حتی پرسپولیس را هم در این جام از سد راه بردارد اما ماجرای شهریورماه سال ۹۹ این بار در تاریخ ۱۷ مرداد سال ۱۴۰۰ تکرار شد تا آقای سرمربی در کمتر از یک سال با استقلال دو فینال را از دست بدهد و این بار بازنده تقابل با جواد نکونام لقب بگیرد.
دومین شکست متوالی در فینال نشان میدهد که سرمربی استقلال در بازیهای فوق حساس عملکرد مطلوبی ندارد و تصمیمهای مناسبی در راستای کسب پیروزی اتخاذ نمیکند. تیمی که مجیدی سال قبل راهی فینال کرد به حدی از لحاظ روحی و روانی در وضعیت ویران کنندهای قرار داشت که در عرض ۴۵ دقیقه ۳ بار مقابل تراکتور به زانو درآمد. در بازی با فولاد خوزستان اما آن اتقاقات رخ نداد و استقلال با نمایش امیدوارکنندهتری راهی میدان شد اما برخی تصمیمهای سرمربی بخصوص در انتخاب پنالتیزنها موجب شد استقلال دوباره این جام را از دست بدهد.
هرچند که بسیاری از کارشناسان مهر تأیید میزنند بر برتری نسبی فولاد در جریان بازی اما به هرحال اگر تدابیر مطلوبتری در ضربات پنالتی اندیشیده میشد رسیدن به جام قهرمانی دور از ذهن نبود و مجیدی نیز اکنون در وضعیت با ثباتتری قرار داشت. شاید اگر سرمربی استقلال در انتخاب ترکیب اولیه، انتخاب تاکتیک هجومیتر و ندادن پنالتی به بازیکنی که ماهها است در وضعیت فنی مطلوبی قرار ندارد دقت بیشتری از خود به خرج میداد، شاید سرنوشت طور دیگری رقم میخورد.
ضمن اینکه باید توجه داشت که محرومیت مجیدی از فینال که حاصل اهمال در بازی قبل و دریافت کارت زرد دوم از داور بود نیز در ناکامی استقلال تأثیرگذار بود و بدون شک اگر مجیدی خودش در کنار خط قرار داشت، کفه ترازو به نفع تیمش سنگینتر میشد تا نکونام آزادانه و بدون هیچ رقیبی در کنار زمین نتواند با شاگردانش ارتباط کلامی برقرار کند.
به هر شکل استقلال برای دومین سال پی درپی در فینال جام حذفی شکست خورد تا ادامه کار برای مجیدی در این باشگاه نیز قدری دشوارتر شود. گرچه مشکلات مدیریتی در باشگاه استقلال قابل بحث است اما به واقع نمیشود مجیدی را در این شکست عاری از ایراد دانست و همه مسئولیتهای این باخت را به جریان مدیریتی استقلال ربط داد. مجیدی اگر تصمیم به ادامه کار با استقلال داشته باشد، باید اشتباهات خود را به حداقل برساند چون اولین اشتباه او در فصل آتی آخرین اشتباهش خواهد بود.
اگر هم فرهاد به این باور برسد که در برهه کنونی ادامه کار با استقلال دیگر به صلاح خودش نیست که ماجرا متفاوت خواهد بود و او لااقل در فضای مطلوبتری این باشگاه را ترک خواهد کرد و از احتمال فرو رفتن در بحران و ناکامی بیشتر خود را نجات خواهد داد. بدون تعارف با شکست استقلال در فینال معادلات تازهای پیش روی مجیدی قرار گرفته و او باید همه جوانب را در نظر گرفته و با آینده نگری درباره ماندن یا نماندن خود در استقلال تصمیم بگیرد.
البته نباید فراموش کرد که فرهاد در این ایام که استقلال با مشکلات مالی مواجه بود، به هر طریقی توانست بازیکنان را حمایت کند اما نتایج بجا مانده نیز چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنارش عبور کرد و باید تحت هرشرایطی صلاح استقلال نیز مورد توجه قرار بگیرد.
ارسال نظر