اعتمادسازی؛ درمان درد فوتبال ایران
احسان صدری ستون نویس ورزش سه در این یادداشت درباره موضوع تاثیرات ادامه دار هواداری تند بر روزنامه نویسی ورزشی و متعاقب آن سوتاثیر این ماجرا بر کلیت فوتبال ایران میپردازد.
احسان صدری ستون نویس ورزش سه در این یادداشت درباره موضوع تاثیرات ادامه دار هواداری تند بر روزنامه نویسی ورزشی و متعاقب آن سوتاثیر این ماجرا بر کلیت فوتبال ایران میپردازد.
بر کسی پوشیده نیست که فوتبال ایران در سالهای اخیر بد و ناکارآمد اداره میشود. بیشتر انتخابها و تصمیمها عجیب و خطرناک به نظر میرسند. ولی سوال اصلی این است که چرا خبری از انتقادهای جدی و عمیق نیست؟ انتخاب فلان مدیر پرسپولیسی و بهمان مسئول استقلالی ورای نام و کارنامهشان، فقط از زاویه هواداری صرف، سنجیده میشود. و کسی دیگر دغدغه عملکرد و برنامه را ندارد.
فدراسیون فوتبال ایران با رئیس جدیدش در مسیری حرکت میکند که دوست و دشمن را متعجب کرده است. یارکشیها و کادرسازیهایی که در دوران انتخابات و پشت پرده انجام شده است کمکم نمود عینی و اجرایی به خود گرفته است. لابی و فعالیتهای انتخاباتی امر غریبی نیست، ولی هیچ روش، ارزش و اصولی نداشتن بسیار عجیب و تاسف آور است.
انتخابات و انتصابات فوتبال ایران به قدری لوث شده است، که دیگر هیچ اتفاق ناگواری بعید به نظر نمیرسد. فوتبال ایران به شکل یک غنیمت جنگی دیده میشود که پس از فتح فدراسیون در اختیار مدیران جدید قرار گرفته است. همه سربازان از ژنرال تازه به دوران رسیده خود توقع تکهای از غنیمت را دارند. ژنرال هم که جنگ را با ایده هدف وسیله را توجیه میکند برده است، ظاهرا ابایی از زخم خوردن و آسیب دیدن غنیمت پر ارزش خود ندارد.
اهالی جدی رسانههای ورزشی هم ناامید و نگران، خسته و دلزده از هشتگها و سم پاشی برخی از کانالهای هواداری انگار دیگر حوصله نقد جدی و تاثیرگذار را ندارند. فضا کمکم باب میل مدیران، زرد و غیرقابل اعتماد شده است. فرقی نمیکند که چه گروهی عامل ایجاد این فضای مسموم باشد، و چه گروهی موج سوار این اتفاقات. در نهایت منفعت اصلی را آنهایی میبرند که از شفافیت واقعی هراسانند. و خسران بزرگ هم سهم فوتبال است.
مربی، مدیر و رسانه همگی در این اتمسفر رادیکال هواداری غرق شدهاند.
پروندهسازی بر اساس فکتهای اشتباه، نفس آدمهای جدی فوتبال را گرفته است. حرف مهم و بیرون از جریان هواداری حاکم، مشتری ندارد و این ایدهآل آن دسته از مدیران قدکوتاه و ناکارآمد ورزش کشور است که عملکرد مدریتیشان جای دفاعی باقی نگذاشته است، ولی با سو استفاده از شرایط کمدی فوتبالمان، همواره آمادهاند تا از آبی و قرمز نبودن خود دفاع کنند.
رسانههای جریان اصلی هم منفعل و بی عمل شدهاند. انرژی تمام گروههای فعال و موثر صرف حملههای بی حاصل به یکدیگر میشود، و از سوی دیگر فساد و ناکارآمدی ریشههای خود را قویتر میکنند. و عجیب اینکه انگار همگی به این سلوک آزار دهنده تن دادهایم.
راهکار برون رفت از شرایط موجود، تلاش برای بازسازی اعتماد در فوتبال ایران است. مقصر واحدی وجود ندارد. هوادار، رسانه، تصمیمساز و همهی اجزای فوتبال مقصر بخشی از شرایط ناگوار امروز هستند. جایگاه ها خلط شدهاند، و چارهای نداریم جز اینکه دوباره به همان اصول حداقلی برگردیم.
برای اعتمادسازی باید دوباره فضای صحبت کردن در مورد مسائل جدی فوتبال را مهیا کنیم. فضا را برای نقد منصفانه و بر اساس واقعیت باز کنیم. تجربه کوتاه مدت حضور روزنامه نگاران و هواداران فوتبال در کلاب هاس نشان داد که اگر صدای گروهای فعال فوتبال در مسیر و جایگاه خود قرار بگیرد، دوباره میتوان به دور از خشم و اتهام زنیهای رایج صحبت کرد. انگار در این پلتفرم محبوب این روزها، فرصت گوش کردن برای متکلمهای قبلی و فرصت حرف زدن برای شنیده نشدههای گذشته فراهم شده است. شاید همین کورسوی امید فرصتی مهم باشد تا بتوانیم متمدنانهتر و معقولتر از فوتبال حرف بزنیم.
فرصت حرفهای جدی با آدمهای واقعی.
ارسال نظر