درباره پرس و تلاشش برای ساختن سوپرلیگ
فکر میکنید فلورنتینو پرس شکست خورده است؟ شاید فعلاً اما احتمالاً او الان نشسته و دارد نقشه انتقام را میکشد
ایران ورزشی: در اولین و آخرین مصاحبه فلورنتینو پرس به عنوان رئیس پروژهای که سه سال رویش کار کرده بود، از او سؤال شد که تا چه زمانی رئیس سوپرلیگ خواهد بود. او پاسخ داد: «تا وقتی که من را بیندازند بیرون!» رئیس و مجری خندیدند، ولی این واکنش او چیزی را نشان داد: اینکه او فردی نیست که بخواهد قدرت را رها کند یا بهراحتی برکنارش کنند اما کمی بعد، جواب درست مشخص شد: حدود ۲۴ ساعت.
پرس زیاد مصاحبه نمیکند. او یک بار گفت: «ترجیح میدهم روابط غیررسمی با روزنامهنگاران داشته باشم.» اما او فردای آن روز با اکیپ صحبت کرد. از او سؤال شد آیا نگران این است که از ۱۱ باشگاه دیگر، چند باشگاه تصمیم به ترک سوپرلیگ بگیرند و او گفت: «نه». وقتی صحبتهای او منتشر شد، یعنی قبل از ساعت ۸:۳۰ عصر روز سهشنبه، باشگاههای دیگر از سوپرلیگ خارج شده بودند. آن شب پرس در مصاحبه رادیویی با اللارگوئرو حاضر نشد. آنها گفتند او در جلسهای است که هدفش حفظ سوپرلیگ است.
اما او ناکام ماند. پروژه دست کم فعلاً منحل شده است، هرچند که پرس کسی نیست که شکست را بهراحتی بپذیرد و انتقام همیشه در ذهن او خواهد بود. او فردا شب به برنامه اللارگوئرو رفت و حاضر نشد عنوان «رئیس سوپرلیگ» به او اطلاق شود با این حال گفت که این ایده میتواند احیا شود، حتی با آنکه خودش تنها مانده است.
چهارشنبه صبح، آندرهآ آنیلی، رئیس هیأت مدیره یوونتوس، شکست را پذیرفت. آن عهد و پیمان بستهشده نابود شده بود. کمی از ظهر گذشته بود که اتلتیکو مادرید بیانیهای کوتاه و بدون عذرخواهی منتشر کرد. در نوکمپ، سکوت برقرار بود. پرس ادعا کرد که هیچ باشگاهی از سوپرلیگ خارج نشده چون جریمه این کار را نپرداخته است اما همه باشگاهها، به جز دو باشگاه، اعلام خروج کردند. تنها بارسلونا و مادرید ماندند. پرس گفت به او خیانت شده، بهویژه از سوی همتایانش در باشگاههای انگلیسی: «آنها پیرمردهای ترسو بودند» اما پرس ۷۴ساله از همه آنها مسنتر بود.
مشخص نیست چه چیزی نصیب او شد. شاید موفقیتهایی هم پیش بیاید اما اوضاع برای مادرید و دیگر باشگاههای اسپانیایی که به سوپرلیگ رفتند خوب نیست. آنها شاید جریمه شوند - که معمولاً این اتفاق برای یاغیان میافتد - و شاید هم آنها امتیازاتی بدهند. به نظر میرسد که قدرت به سمت بایرن مونیخ و پاریسنژرمن رفته و آسانگیری در زمینه بازی جوانمردانه مالی باعث تقویت منچستر سیتی، چلسی و پیاسجی خواهد شد. مادرید از این جهت همیشه حس میکرد که رقبا برتری نامنصفانه دارند. رئال باشگاهی متعلق به هواداران است و برای آنها، الیگارشها و دلارهای نفتی تهدید به شمار میروند.
پرس از سوی برخی به عنوان فردی ناکام و چهره بد ماجرا ترسیم شده است. طرفداران وفادار مادرید با هشتگی از او حمایت کردند. آنها مطمئن بودند که حق با او بوده و حالا او قربانی شده است. آنها پرس را مبارز راه آزادی در برابر فساد امثال فیفا، یوفا، لالیگا، فدراسیون اسپانیا و VAR میدانند. خبرنگاران آشنایی هم به حمایت از او برخاستهاند اما وقتی رئال به کادیس رفت تا با تیم این شهر بازی کند، با شعارهای «پولدزدها» و «کاپیتالیستها» روبهرو شد. در صفحه اول روزنامه مارکا که بهندرت از رئیس مادرید انتقاد میکند، این تیتر به چشم میخورد: «سوپرمسخره: پروژهای که فلورنتینو پرس هدایت میکرد در ۴۸ ساعت شکست خورد».
پرس روز دوشنبه با خبرنگاری مصاحبه کرد که طرفدار او بود. به این ترتیب او امکان آن را یافت که ESL را آنطور که دوست دارد توضیح دهد اما مصاحبه او موفقیتآمیز نبود. در نهایت او گفت که فوتبال در سقوط آزاد است، شرایطش بحرانی است و ویران شده است. او مرتباً از نجات فوتبال حرف میزد: «اگر کاری نکنیم، فوتبال برای مدت زیادی ادامه پیدا نمیکند. تا سال ۲۰۲۴ ما خواهیم مرد». او سپس دید که باشگاههای انگلیسی از سوپرلیگ خارج میشوند و خودش هم بعدتر گفت که یک باشگاه انگلیسی از همان ابتدا هم دلش با سوپرلیگ نبوده است اما حالا چه میشود؟ آیا فقط سه سال از عمر فوتبال مانده است؟
به یاد بیاوریم که این تنها حضور رؤسای باشگاههای حاضر در سوپرلیگ در رسانهها بود. سایر باشگاهها پشت بیانیههایشان پنهان شدند. پرس خودش را نشان داد اما این کار کمکی نکرد.
ولی یک سوپرلیگ، یک دغدغه جهانی بزرگ، باید به این شکل به دنیا معرفی شود؟ نه در یک نشست خبری و در کنار متحدان، بلکه با حضور غیرمتقاعدکننده یک نفر در یک برنامه مبتذل آخر شب که حتی دکوراسیونش هم ارزانقیمت است؟ حضوری ۹۰دقیقهای برای نسلی که پرس میگوید حوصله تماشای یک بازی کامل را ندارند؟ پیامی که ترکیبی عجیب از تکبر، شور و البته استیصال بود؟ قرار بود یک رقابت بزرگ میلیارد دلاری شکل بگیرد که دنیای رسانهها و طرفداران را تغییر دهد و آنوقت به این شکل به مردم دنیا معرفی میشود؟
این پیام یک تحول قوی، موفق و اجتنابناپذیر نبود. او ضعیف ظاهر شد و جمله او درباره اینکه بچهها فوتبال را دوست ندارند بلافاصله تبدیل به یک میم اینترنتی شد.
اما این غافلگیرکننده بود. حتی منتقدان پرس هم به خاطر موفقیتاش به او میتاختند، نه به دلیل ضعفهایش. او اغلب به عنوان تاجری درخشان شناخته میشود که مدیری بسیار شایسته است. او میلیاردری است که امپراتوری بزرگی ساخته و از قویترین مردان اسپانیا است. او هر چه میخواهد به دست میآورد. وقتی او در اوایل قرن مجبور به فروش زمین تمرینی سابق باشگاه شد، گفت: «به قدرت مذاکره من اعتماد کنید. به رابطه خوب من با شهردار مادرید اعتماد کنید. قدرت متقاعد کردن من بینهایت بیشتر از هیأت مدیره قبلی است.»
روش او جواب داد و مادرید سالهای فوقالعاده موفقی را گذراند و تبدیل به قویترین باشگاه روی کره زمین شد اما این نقشه او این بار جواب نداد. پروژهای که سه سال رویش کار شده بود اما فازهای آخرش با عجله و تحت فشار به پیش رفت. این پروژه برنامهریزی ضعیفی داشت، محتوای خاصی نداشت و زیر فشار در هم شکست.
مشخص شد کارهایی که در اسپانیا بهراحتی انجام و کنترل میشوند، در جاهای دیگر سختتر هستند، چرا که فرهنگ، پیشزمینه و ساختار قدرت در آنها متفاوت است. پرس علنی گفت: «متقاعد کردن خوان لاپورتا (رئیس بارسلونا) کار سختی نبود». او رقیب بزرگش را به عنوان وابسته خود نشان میداد. او و آنیلی تصور میکردند متقاعد کردن دیگران هم کار آسانی است و البته به صورت موقت هم موفق شدند؛ همین هم البته دستاورد بزرگی است اما سایرین زیر قولشان زدند.
تلاش برای ایجاد سوپرلیگ شکست خورد. دستکم فعلاً. این حسی نیست که پرس با آن آشنا باشد. او هدایت کاری را به عهده گرفت و ریسکهایی را پذیرفت که سایرین زیر بارش نمیرفتند. او با آنیلی کودتا کرد. شاید این اشتباه محاسباتی بود و عجیب به نظر میرسد که آنها انتظار این واکنش را نداشتند.
پرس فردی شکستناپذیر به نظر میرسید، چه با ایجاد ترس و چه با ایجاد علاقه اما هرگز تاکنون تا این حد در تیررس رسانهها قرار نگرفته بود. البته او تنها نیست، طرفداران خود را دارد و فشاری که بر او وارد میشود هم قابل تحمل است. با این حال جایگاه او در خطر است. اوضاع از بیرون اسپانیا بدتر به نظر میرسد. با این حال او در میان طرفداران مادرید محبوب است. پرس در سه انتخابات اخیر باشگاه مادرید بدون رقیب پیروز شده است که آخرین آن همین اواخر برگزار شد. او مقررات انتخابات ریاست باشگاه را تغییر داده، به نحوی که هیچ فردی نتواند در انتخابات نامزد شود و اگر حتی کسی این کار را انجام دهد، بدون شک خواهد باخت.
با این حال، از حرفهای او برمیآید که این شکست برایش دردناک بوده است. برخی باشگاهها ممکن است به کشتی بیایند و سپس آن را بیسروصدا ترک کنند و وانمود کنند که این اتفاق هرگز نیفتاده است اما پرس نمیتواند دست به چنین کاری بزند. برای او، این پروژهای بزرگ بود، بهویژه که او دربارهاش صحبتهای زیادی کرد. او و آنیلی چهرههای اصلی این پروژه بودند.
این چیزی است که او مدتها بود میخواست. او بیش از یک دهه پیش درباره سوپرلیگ صحبت کرده بود. سوپرلیگ چیزی بود که باشگاهش در حال حاضر نیاز داشت. این نیاز در مادرید و کاتالونیا بهشدت حس میشود اما در انگلیس کمتر. این حرف خود پرس است. مادرید در سال گذشته سود اندکی داشت اما این سود را با کم کردن مخارج و اعمال ریاضت اقتصادی به دست آورد. درآمد آنها ۳۰۰ میلیون یورو کم شد و هیچ خبری از خریدهای بزرگ که نشانگر دوران پرس هستند، نبود. سوپرلیگ میتوانست بهسرعت مشکلات را حل کند و راه حلی کوتاهمدت و برنامهای بلندمدت باشد.
اما چیزی عمیقتر هم هست. پرس همیشه دوست داشته که میراثی از خود به جا بگذارد و جایگاهی بزرگ در تاریخ باشگاهش داشته باشد. اغلب این حقیقت که او چقدر طرفدار مادرید است نادیده گرفته میشود. این مأموریت او بود تا باشگاه را از بحران مالی نجات دهد. او دوشنبه گفت: «من مادرید را نجات دادم. حالا باید فوتبال را نجات دهیم.»
یکی از اهداف او هم این است که سانتیاگو برنابئو دیگری در تاریخ رئال مادرید شود یا حتی از او هم عبور کند. او ورزشگاه برنابئو را بازسازی کرد، یک زمین تمرین جدید تأسیس کرد و پروژهای که پیشینیان نتوانسته بودند کاملش کنند را به پایان رساند. او سیاست کهکشانیها را هم در پیش گرفت و لوییس فیگو، زینالدین زیدان، رونالدو و دیوید بکام را خریداری کرد؛ نسخه قرن ۲۱ انتقال آلفردو دیاستفانو، فرانس پوشکاش، ریمون کوپا و فرانسیسکو خنتو.
برنابئو مادرید را بارها به قهرمانی جام باشگاههای اروپا رساند، جایی که هویت آنها شکل گرفت، رقابتی که رئال آن را برای خود میداند. رئال تلاش کرد لیگ قهرمانان را با رقابتی بزرگتر جایگزین کند اما پرس گفت که میخواهد ۱۳ قهرمانی رئال در اروپا را با خود به این رقابتها ببرد. برنابئو هم ایده مشابهی در زمینه سوپرلیگ داشت. در سال ۱۹۶۱، کتابی از مصاحبههای او با خبرنگاران انگلیسی منتشر شد که عملاً مانیفست مادریدیسمو بود. او در آن گفته بود: «ما بدون تردید از هر گونه تلاش برای راهاندازی یک لیگ اروپایی حمایت میکنیم که شخصاً معتقدم روزی از راه خواهد رسید. تصور کنید! تاتنهام، منچستر یونایتد، رئال، بارسلونا، ریمس، یوونتوس و چند باشگاه دیگر.»
برنابئو نتوانست این رقابت را شکل دهد. هفتاد و چند سال بعد، پرس این کار را کرد، هرچند فقط برای یک روز اما نقشه او بهسرعت فروپاشید. تاتنهام، یونایتد و حتی یوونتوس از لیگ رفتند. در نهایت فقط او ماند؛ رئیس بزرگترین باشگاه دنیا و لیگی که دیگر وجود ندارد.
ارسال نظر