شوخی دولت، مجلس و صداوسیما با ورزش
بعد از کشوقوسهای فراوان قانون و با ابلاغ قانون بودجه سال ۱۴۰۰ از سوی مجلس شورای اسلامی، تکلیف درآمدهای تبلیغاتی ناشی از پخش مسابقات ورزشی مشخص شد.
روزنامه اعتماد: بعد از كشوقوسهاي فراوان قانون و با ابلاغ قانون بودجه سال ۱۴۰۰ از سوي مجلس شوراي اسلامي، تكليف درآمدهاي تبليغاتي ناشي از پخش مسابقات ورزشي مشخص شد.
درآمدهاي تبليغاتي ناشي از پخش مسابقات ورزشي همان حق پخش تلويزيوني است كه سالهاست ورزش ايران از آن بينصيب مانده و حالا تحت چنين عنواني قرار است به ورزش پرداخت شود. با اين حال اعداد و ارقام مندرج در اين قانون به هيچ عنوان با وضعيت موجود همخواني ندارد. طبق قانون از سال جاري قرار است ۳۰ درصد درآمد حاصل از تبليغات ناشي از پخش مسابقات ورزشي به وزارت ورزش برسد و ۷۰ درصد به صداوسيما. اين رقم در برنامه ششم توسعه ۱۵۰ ميليارد تومان برآورد شده است.
به اين معنا كه ورزش ايران از حق پخش تلويزيوني در سال جاري ۴۵ ميليارد تومان درآمد دارد و بايد اين پول را بين فدراسيونهاي ورزشي تقسيم كند. اين قانون در حالي مصوب و ابلاغ شده كه بيشتر شبيه يك شوخي است تا سهيم كردن ورزش در درآمد ناشي از پخش مسابقات ورزشي. جالب اينكه هم مديران وزارت ورزش و هم برخي از نمايندگان مجلس هنگام بحث در مورد بودجه ۱۴۰۰ با چنين تقسيمبندي مخالفت كردند.
محمدمهدي فروردين، رييس فراكسيون ورزش مجلس در زمان جلسات تصويب بودجه ۱۴۰۰ در اين رابطه به روزنامه اعتماد گفته بود:«درصد فعلي مندرج در بودجه سال ۱۴۰۰ حتما بايد بازنگري شود. من حتما هم در كميسيون فرهنگي و هم دركميسيون بودجه اين مساله را مطرح خواهم كرد. سهم ورزش بايد به صورت ويژهتر ديده شود.» فروردين در ادامه افزود:«ما بر اساس مطالبه تمام مردم كه ميخواهند از سهم ورزش در بحث حق پخش تلويزيوني دفاع شود، عمل ميكنيم. البته سهم صداوسيما محفوظ است ولي سهم ورزش هم بايد لحاظ شود. اين تقسيمبندي بايد به شكل عادلانهاي صورت بگيرد.»
با اين حال به نظر ميرسد همانطوركه صداوسيما در بحث شبكه نمايش خانگي، صوت و تصوير در فضاي مجازي،گرفتن فركانسها و چندين مورد ديگر با بيقانوني كارش را پيش برده در اين يك مورد هم اجازه نداده كار به صورت درست و اصولي پيش برود. صداوسيمايي كه مشخص شده نه زور وزير به آن ميرسد، نه نماينده مجلس و نه مديران ورزش.
در سالهاي گذشته وقتي بحث پرداخت حق پخش تلويزيوني به ورزش به خصوص فوتبال مطرح ميشد، محور گفتوگوها در مورد اعداد و ارقامي بود كه ميتوانست تحولي بزرگ در فوتبال باشگاهي ايران به وجود بياورد. همه كارشناسان با مثال زدن ليگهاي ساير كشورها كه در آن حق پخش پرداخته ميشود، روي اين نكته تاكيد داشتند كه پرداخت حق پخش تلويزيوني تمام مشكلات مالي باشگاهها را برطرف خواهد كرد. آنها حرف بيراهي هم نميزدند. واقعيت اين است كه اگر سازوكار درستي براي پرداخت درآمدهاي فوتبال وجود ميداشت حالا باشگاههاي فوتبال ما در آستانه ورشكستگي نبودند.
سوال اصلي اينجاست كه اول از همه رقم ۱۵۰ ميليارد تومان از كجا آمده در حالي كه صداوسيما فقط براي حق تبليغات بازي دربي چند ده ميليارد تومان درآمد كسب ميكند؟ ژاله فرامرزيان، معاون وزير ورزش در سال ۹۸ گفته بود «پيشبيني ما از محل سهم ورزش از درآمدهاي تبليغاتي صداوسيما حداقل ساليانه ۲۰۰ ميليارد تومان است» حال چطور ممكن است با وجود افزايش هزينهها و افزايش حق تعرفه آگهيهاي تبليغاتي شاهد كاهش حداقل درآمد ساليانه صداوسيما از پخش تبليغات حين مسابقات ورزشي باشيم؟
دوم اينكه ورزش ايران ۴۵ ميليارد تومان را كجاي دلش بگذارد؟ آن هم پولي كه بايد بين تمام فدراسيونها پخش شود و تازه اگر حساب كنيم تمامش به فوتبال ميرسد، اين پول صرفا هزينه خريد دو، سه بازيكن ليگ برتري است. در همين چند ماه گذشته خبر قرارداد ۱۴ ميلياردي وريا غفوري،كاپيتان استقلال و ۱۰ ميلياردي خريد جديد تراكتورسازي رونمايي شد. ساير بازيكنان ليگ برتر هم رقمهايي مشابه دريافت ميكنند. اصلا ۴۵ ميليارد تومان براي ليگي كه گردش مالياش هزار ميليارد تومان است به چه دردي ميخورد؟
از اين اتفاق غمانگيزتر اين است كه حالا صداوسيما فكر ميكند دارد حق ورزش ايران را ميدهد و ديگر ديني به گردنش نيست. برنامههاي ورزشي اين سازمان هم كه گوش به زنگ يك حاشيه كوچك در تيمهاي فوتبال نشستند تا با گرفتن ذرهبين روي آن براي خودشان خوراك خبري درست كنند به هيچ عنوان چنين موضوعاتي را بررسي نخواهند كرد. آيا برنامه «فوتبال برتر» كه خودش را مرجع رسيدگي به فوتبال ايران ميداند به چنين اتفاقي ورود ميكند؟ آيا برنامههاي فوتبالي شبكه ورزش كارشناساني دعوت ميكنند تا در خلال بحث آنها همه متوجه شوند چطور اين اعداد و ارقام به دست آمدهاند؟ آيا برنامه «ويديو چك» با ۴۵ ميليارد تومان سهم كل ورزش از حق پخش تبليغات شوخي ميكند و آن را مشابه يارانهاي كه به ايرانيها ميدهند، ميداند؟ خير! چراكه چاقو دسته خودش را نميبرد. همانطوركه سالها برنامه نود كلامي در مورد حق پخش تلويزيوني فوتبال و ساير رشتههاي ورزشي بر زبان نياورد.
در اين ميان نه تنها برنامههاي ورزشي صداوسيما به ماجراي حق پخش تلويزيوني ورود نميكنند بلكه رسانههاي بهرهمند از رانت همكاري با صداوسيما نيز سكوت پيشه كردهاند و ترجيح ميدهند با جام جم درنيفتند. همان رسانههايي كه بابت تبليغات رايگانشان در تلويزيون ملي مشهور و تبديل به رسانه تاثيرگذار ورزش ايران در سالهاي اخير شدند. بعد هم با همكاري همان صداوسيما اپليكيشنهاي پخش بازيهاي خارجي خودشان را بين مردم جا انداختند و به سودهاي كلان دست پيدا كردند.
رييس جديد فدراسيون فوتبال كه اسفند سال گذشته به ساختمان سئول رسيد در برنامههاي تبليغاتي خود از پيگيري حق پخش مسابقات فوتبال گفت. حالا با ابلاغ قانون جديد و مشخص شدن سهم ورزش نوبت شهابالدين عزيزيخادم است كه نشان بدهد با مديران قبلي فدراسيون فوتبال تفاوت دارد. او بايد ثابت كند كه فوتبال ميتواند روي حق و حقوق خودش بايستد و اجازه پايمال شدن آن را ندهد. اينكه در اين ميان چه راههاي قانوني وجود دارد را بايد حقوقدانان فدراسيون و مشاوران عزيزيخادم مشخص كنند. اما آنچه همه اهالي فوتبال بايد روي آن متفقالقول شوند، كار غيرقانوني صداوسيما با ورزش ايران است.
نظر کاربران
صداوسیما اگه حق پخش را بده پس کی بره گاندو بسازه کی بره تظارت میدانی کی بره تلوبیون تأسیس کنه