بیبرنامگی برنامه استقلال!
برنامههای فکری هم در اختیار هم و در خدمت پیچیدگیهای تیمی نبود و نمیتوانست هم باشد!
خبرورزشی: برنامههای فکری هم در اختیار هم و در خدمت پیچیدگیهای تیمی نبود و نمیتوانست هم باشد!
یکم- برنامه سپاهان این بود: برنامه سپاهان را خوب بفهمد و خوب به اجرایش درآورد! خبری از نقشههای نویدکیا نبود و نشد! تیم دفاع میکرد! تیم حملهوری را در دستورکار خویش قرار میداد! تیم یک تیم مینمود! یک تیم، تبدیل به چندین «تیم بچه» نشده بودند و نمیشدند هم! سپاهان در خدمت محرم بود و نویدکیا هم به راستی کلمه، در اختیار سپاهان، بدون هیچ زرنگنمایی بیمارگونهای! بدون هیچ مرد رندگری و خودبزرگبینی!
از تیم سپاهان، این ویژگی، چه خوب در تراوش بود و در استقلال، همه چیز معکوس باید مینمود و مینمود هم! تیم آبی، مرحله اول اولویت نبود! فکری را میشد که ببینی! فکری سعی در خودنمایی نداشت، نه حتماً میخواست که دیدهتر و دیدنیتر باشد و نبود! برنامههای فکری هم در اختیار هم و در خدمت پیچیدگیهای تیمی نبود و نمیتوانست هم باشد! استقلال، آنقدر سِر داشت و آنقدر «کلید»های بازیاش را دور میانداخت که نگو! مهدی قایدی، گرفتار در حرکات مهدی قایدی! بازی خودگولزنک! مطهری هم مثل قایدی! اسماعیلی نیز به شرح ایضاً! هر سه، گرفتار به خویش و همه اسیر در آنکه چه باید انجام داد تا از این بیتکلیفی خارج شد! بیبرنامگی برنامهدار و منظم!
سؤال- قایدی و مطهری و مرادی، چه کاره بودند و چه باید میکردند؟
وزین، محکم، سنگین
تیم محرم
دوم- در تیم سپاهان، همه وزن داشتند! هم وزن بازی و هم وزن حرکتی! و تمام حرکات سپاهان- در دفاع و در حمله- حول این محور بود! بودن برای نبودن! برابر برنامه و مطابقتدار با خواستاندیشی و خاصاندیشی! چطور؟ برابر همه خودجنبیهای رها از تکلف سجاد شهباززاده (هم در لحظه گل اول و هم در لحظه گل دوم) بودن اما رها بودن! رها ولی مکلف بودن! رهایی حساب شده، عمیق ولی به ظاهر سطحی و کمعمق!
همه راز سپاهان در همین دوگانهنمایی پیچیده ولی ساده است! بودن ولی نبودن! یکی برای همه! و همه برای یکی! یکی برای بقیه، الباقی هم برای بقیه! نه در حرف که در عمل! در همه عملیات منجر به گل اول و پایان گرفته به گل دوم! با شراکت سروش رفیعی و سجاد و همه تیم سپاهان! حتی آنها که دورترند! حتی آنها که فاصلهدار شدهاند!
استقلال را میبینیم که در پایان زمان بازی، هنوز گرفتار به اینکه چند و چون بازیاش را سر و شکلی بدهد «محمود»پسند! سپاهان، کاری به کار محرم ندارد! بس که در ذات بازی خود، به او پیوندی شکیل خورده است! ساده و بیپیرایه اینکه: استقلال، هنوز یک فرمول کلی برای بازیهای خود ندارد! هر هفته به شکلی! هر هفته با ادا و اصول دیگری! کم کردن از اصل و در پی فرعیات دویدن!
جلالی، خیلی مردی
سوم- در بزنگاههای مهم، در لحظههای کلیدی و سرنوشتآفرین، مجید جلالی به درد امیر قلعهنویی خورده است! آن از بازی در مشهد و گلی که جانواریو به غایت محکم و بینهایت زیبا به ثمر رساند! همان گلی که امیر را قهرمان لیگ کرد! همان گلی که پیامدش شنیدیم این ترجیعبند را:... جلالی، خیلی مردی!
و جلالی، یک بار دیگر هم دستگیر امیر شد! بازی در قائمشهر، برای قلعهنویی، باز هم نقطه عطف بود! رسم موعود؛ و چنانکه افتد، دانی، این بار هم آقامعلم نقش پل پیروزی را بازی کرد و گلگهر یک بار دیگر، با پیروزی آشتی کرد! و حالا باید دید جناب امیرخان که از اعتبار خود مایه میگذارد و حاتم طایی میشود تا رفقا آسنه به دست باشند و از هیبت او به جایی برسند، چه خواهد کرد؟ تکرار اشتباهات یا گریز از دایرهای که به دور باطل میانجامد!
این ره که میروی
در مقام ناصح نیستیم و دلسوز چرا، و دلمان میسوزد که تیم قلعهنویی، از صف بلند تیمهای خاص خارج میشود و اسمش از سر زبانها میافتد! ببینید نویدکیا را، پورموسوی را، مجتبی حسینی و ربیعی را و ملاحظه کنید، دور افتادن از سر زبانها را، خیلی زود است و خیلی هم ارزان! بلکه به مفت!
دفاع یا حمله، محمود فکری
دوستان شنیداری به دفاع از استقلال و مربیاش میپردازند! ولی چه دفاعی؟ صد رحمت به حمله! هزار خوبی فکری را گفتند، حتی یکی مربوط به مربیگری نبود!
۱۰ اسفند
از وزارت ورزش خبرهای خوبی میرسد! جلوگیری از تبانی و گاوبندی! رأی واقعی گرفته میشود! آیا میشود؟
نظر کاربران
آقایون.رسانه.کارتشدهفقطدرحاشیهبردناستقلال...بابادستازسرشبردارید..