علی انصاریان تیتر یک شد
سال ۷۷ بود. مهار مهدی مهدویکیا در لیگ از کسی برنمیآمد. فرارهای بیامان و بازیهای درخشان. بازی فجر-پرسپولیس، اما داستان دیگری داشت. یک مدافع در فجر اثری از آثار مهدویکیا در زمین باقی نگذاشت.
روزنامه ایران ورزشی: سال ۷۷ بود. مهار مهدی مهدویکیا در لیگ از کسی برنمیآمد. فرارهای بیامان و بازیهای درخشان. بازی فجر-پرسپولیس اما داستان دیگری داشت. یک مدافع در فجر اثری از آثار مهدویکیا در زمین باقی نگذاشت.
۹۰ دقیقه مهارش کرد و اجازه نداد یک بار فرار کند. از دیروز که هر دم خبری از حال و احوال علی انصاریان مثل پتک به سرمان میخورد، یاد آن مدافعی افتادم که شب همان بازی در تحریریه ابرار ورزشی اولین تیتر یک زندگیاش با قیچی بریده شد و با چسب صفحهبندی به جلد چسبید، با عکسی بزرگ که انصاریان به پیراهن مهدویکیا چنگ زده بود.
هر چه فکر میکنم عبارت آن تیتر یادم نیست. چیزی شبیه این بود که این بچه، مهدویکیا و پرسپولیس را به تنگ آورد. فردای آن روز منصور پورحیدری فهرست تیم ملی را اعلام کرد. علی انصاریان پدیده آن فهرستی بود که علی کریمی و بازیکنان تازه دیگری را در خود داشت. انصاریان بعدها گفته بود دکه به دکه میرفتم و آن روزنامه را میخریدم. زندگی انصاریان همیشه با شوق و هیجان و حادثه و خبر همراه است.
دوست داشت چنین باشد و عرضه و جنون برای ساختن زندگی مورد علاقهاش را داشت. فصل بعد به پرسپولیس رفت و در پرسپولیس با تعصب اغراقآمیزش بازیکن مؤثری شد اما وقتی به سایپا رفت از تیتر یک کنایهآمیز ما دلخور بود. هر روز میگفت مثل کوه پشت علی پروین هستم و بعد سر از سایپا درآورد.
سرمربی سایپا جیووانی می ایتالیایی بود و تیتر یک روزنامه جهان فوتبال هنوز یادم است: انصاریان، مثل کوه پشت می. سال بعد انصاریان به پرسپولیس برگشت و سپس پیوستنش به استقلال در هوای جوانی و در جستوجوی همان هیجان بود که بعدها دربارهاش گفت مثل یک خودکشی بود.
برای انصاریان زندگی در تیمهای سالهای پایانی فوتبالش، هیجانانگیز نبود. او در دوران بازیاش شیفته هیجان بود. به همین دلیل پایان فوتبالش را با بازیگری گره زد و دوست داشت همچنان چهره پرسروصدایی باشد. در این ۱۰-۹ سال اخیر بازیگر سریالها و فیلمهای بازاری شد. علاقهاش به اریک کانتونا از یقه بالا دادن دوران فوتبال تا ریش سالهای اخیر و بازیگری همراهش بود اما همه اینها اهمیتی نداشت، آنچه در او بیش از هر چیزی عشق را زنده میکند، مادرش است.
کاش تمام این خبرهای لعنتی تمام شود و آخرش او تیتر یک تمام روزنامهها باشد: بازگشت به زندگی.
نظر کاربران
امیدوارم خدا علی روبه مادرش ببخشه
انشالله حضرت زهرا خودش کمک کنه حالش خوب بشه همه ناراحتن
خدا به مادرش رحم کنه که الان دلش خونه
خدایا خودت شفا بده
خدایا همه ببماران را شفا بده آمین
انشاالله خدا علی شفا بده آمین