روزهای عجیب قلعهنویی، ژنرال پیر در ایستگاه ۲۰
بیستمین دوره رقابتهای لیگ برتر از فردا و بعد از تعویق یکهفتهای از سر گرفته میشود تا با صفرشدن امتیازات در جدول ردهبندی، جان دوبارهای به تیمهایی اعطا شود که رؤیایشان بوسهزدن بر جام قهرمانی در انتهای فصل است.
روزنامه شرق: بیستمین دوره رقابتهای لیگ برتر از فردا و بعد از تعویق یکهفتهای از سر گرفته میشود تا با صفرشدن امتیازات در جدول ردهبندی، جان دوبارهای به تیمهایی اعطا شود که رؤیایشان بوسهزدن بر جام قهرمانی در انتهای فصل است. لیگ برتر بیستم را میشود از زوایای مختلف زیر ذرهبین برد؛ از سیطره کرونا و غیبت تماشاگرانش گفت یا به کلیشهها برگشت و درباره تیمهای مدعی قهرمانی و آنهایی که باید برای بقا بجنگند، نوشت. میشود درباره ستارههای نوظهوری گفت که در فصل نقل و انتقالات جابهجا شدهاند و حالا هرکدام یک دنیا آرزو دارند تا در آیندهای نزدیک کاور روزنامهها را به تسخیر خود دربیاورند.
نوشتنیها زیاد است؛ ولی آن نکتهای که بتواند علامت تعجب را انتهای خودش ببیند، داستان امیر قلعهنویی است. مربی پرافتخار لیگ برتر شاید دستکم تا ۱۰ سال دیگر هم تصور نمیکرد لیگ را در حالی قرار است استارت بزند که برای خودش «پدربزرگی» (!) شده و عنوان مسنترین مربی لیگ را یدک بکشد! نه اینکه امیر، ژنرال سابق استقلالیها، سنوسال زیادی داشته باشد؛ بلکه با تغییر نسل مربیان در فوتبال ایران، او حالا تنها با ۵۶ سال، مسنترین مربی لیگ شده است. البته این عنوان تا زمانی است که پیکان، مربیای مسنتر از امیر قلعهنویی معرفی نکند؛ ولی حتی اگر چنین موضوعی هم رقم بخورد، باز نمیشود بهسادگی از کنار این مورد عبور کرد که امیر قلعهنویی، در زمره مربیان مسن قرار میگیرد.
زندگی فوتبالی برای ژنرال، پستی و بلندی زیادی داشته است؛ بلندترین جایش میانههای دوران مربیگریاش بود. آن زمانها که با تیمهای استقلال و سپاهان پنج عنوان قهرمانی در لیگ برتر به دست آورد و دستنیافتنی به نظر میرسید. پستیهای این دوران هم برایش به هفت، هشت سال اخیر برمیگردد که هرچه تجربهاش در مربیگری بیشتر شد، فاصلهاش هم برای رسیدن مجدد به جام بیشتر شد.
او در لیگ برتر روی نیمکت تیمهای استقلال، سپاهان، ذوبآهن، مس کرمان، استقلال اهواز و تراکتور نشسته است و علاوه بر پنج قهرمانی لیگ برتر، چهار نایبقهرمانی هم دارد؛ ولی به نظر میرسد زمان برای او در «ماضی» باقی مانده و هرچه تلاش میکند، نمیتواند فعل قهرمانی را در «مضارع» صرف کند. آخرین بار هشت سال پیش با استقلال قهرمان شد و همانجا فرمولش را چال کرد. بعد از آن به هر دری زد، دیگر خبری از قهرمانی نبود. با وجود کارکردن در تیمهای متمول و دراختیارداشتن ستارههای درشت، باز هم برای شکستن طلسم ناکامیاش «سِحر باطلکنی» به دست نیاورد تا اینکه درست در آخرین روزهای فصل پیش، مجبور شد شربت تلخ استعفا را هم بنوشد و دستهایش را به نشانه تسلیمشدن بالا ببرد.
او درحالیکه امید زیادی داشت با حضور چندسالهاش در سپاهان، مجددا طعم شیرین قهرمانی را بچشد، با تنگشدن عرصه، پیش از آنکه مُهر اخراج در کارنامهاش ثبت شود، استعفایش را نوشت و رفت؛ آنهم برای اولین بار بعد از ۲۰ سال مربیگری! ۲۰ مرداد تلخیاش برای قلعهنویی فقط یک مزه نبود؛ شاید زهری بود که باید از سر اجبار مینوشید و برای اولین بار به این ایده منتقدانش فکر میکرد که فلسفهاش دیگر به درد فوتبال ایران نمیخورد و تیمی را نمیتواند قهرمان کند.
قلعهنویی که استعفا داد، میگفتند مثل اروپاییها قرار است یک سال کنار بنشیند و تجدید قوا کند. فشار عصبی برای ژنرال آنقدر زیاد شده بود که شاید توانی برای ادامه مسیر، در زمانی اندک، برایش باقی نمیگذاشت. البته برای قلعهنویی فقط سه هفته زمان و استراحت کافی بود تا دوباره برگردد! پیشنهاد مالی خوبی با حضور در تیمی که مدعی قهرمانی نیست، میتوانست برای قلعهنویی بهترین گزینه باشد. این پیشنهاد از کرمان و گلگهر به دستش رسید و ژنرال شتابان راهی کویر شد تا دوباره به لیگ برتر برگردد. «بعد از پایان فصل گذشته دوستان زیادی لطف داشتند و پیشنهادهایی دادند و از میان آنها با مطالعه و مشورت و همفکری با همکارانم شرایط گلگهر را مناسب دیدیم و زمینه مناسبی در آنجا وجود داشت که تصمیم گرفتیم به این تیم و مردم این شهر خدمت کنیم».
برای قلعهنویی، حضور در گلگهر فقط به دلیل دستمزد خوب و کمتوقعبودن مدیران این باشگاه ملاک نیست. او مشخصا میخواهد کاری را که پیشتر انجام داده، تکرار کند و دوباره به سمت تیمی مشهور پر بکشد؛ شبیه کاری که قبلترها با حضور در مس و استقلال اهواز کرد و بعد سر از استقلال تهران درآورد. نکته غافلگیرکننده برای قلعهنویی این است که تصور نمیکرد مسنترین مرد لیگ شود. شاید این اتفاق نگاهها را درباره او عوض کند. اینکه مانع شود تا امیر دیگر بیپروا به زمین و زمان بپرد و برای توجیه ناکامیاش از دستهای پشت پرده بگوید؛ او حالا ژنرال پیر لیگ شده و خواسته یا ناخواسته باید بزرگتریاش را نشان دهد.
شاید برای قلعهنویی «خیلی زود دیر» شده است؛ همانطور که خودش میگوید. «درباره خودم باید بگویم به قول قیصر امینپور چقدر زود دیر میشود؛ ولی در کل به نظرم جوانگرایی هم اصول و برنامهریزی میخواهد و چه خوب است این سرمایههای فوتبال ما پلهپله در مربیگری رشد کنند و بالا بیایند و اصولی برای آنها کار شود تا خدای نکرده سرمایهسوزی نشود. به هر جهت برای همه مربیان جوان آرزوی موفقیت دارم».
قلعهنویی در این فصل علاوه بر رقبای نامآشناترش باید با پنج مربی جدیدی رقابت کند که برای اولین بار طعم حضور در رقابتهای لیگ برتر را در قامت سرمربی میچشند: وحید بیاتلو- محرم نویدکیا - مهدی رحمتی - محمد ربیعی و رحمان رضایی. از آن مهمتر اینکه بسیاری از مربیان حاضر در لیگ برتر، پیشتر شاگردش بودهاند و برایش در زمین بازی کردهاند: منصوریان، نکونام، فکری، رحمتی و نویدکیا ازجمله این مربیان هستند؛ مردانی که پرچم استقلال را در لیگ، دستکم بهعنوان سرمربی، بالا نگه داشتهاند.
با وجود عنوان «مسنترین» مربی لیگ برتر، بعید است برای این ژنرال پیر، بشود پایان زودهنگامی برای مربیگری در ایران تصور کرد. او هنوز هم رؤیای بازگشت به استقلال و قهرمانی مجدد با این باشگاه را در سر میپروراند؛ البته اگر به قول خودش، دستوری از بالا برای خطکشیدن روی نامش صادر نشده باشد. «اجازه بدهید من درباره استقلال صحبت نکنم؛ چون گویا من جزء پیشکسوتهای استقلال نیستم. توجه داشته باشید که من ۲۲ سال در استقلال هم بازی کردم و هم مربیگری و در بدترین شرایط از دسته سه و نهمی جدول هم کنار استقلال بودم. در این پنج سال این همه مدیرعامل آمد و رفت، حتی یک نفرشان به من زنگ نزدند و حال من را نپرسیدند. گویا مدیران بالادستی گفتهاند که روی اسم قلعهنویی خط قرمز بکشند».
ارسال نظر