باز هم مارادونا و «دست خدا»
مارادونا امروز ۶۰ ساله است؛ زمانی که از او سؤال شد گلی را که با دست زدی همه دنیا به مدد امواج ماهوارهای از گیرندههای خود دیدند، او آن را «دست خدا» نامید. حیرتانگیز بود که همه دیدند به جز «بن ناصر» داور تونسی مسابقه.»
در یادداشتی در روزنامه شرق به قلم «امیر حاجرضایی» آمده است: مارادونا امروز ۶۰ ساله است؛ زمانی که از او سؤال شد گلی را که با دست زدی همه دنیا به مدد امواج ماهوارهای از گیرندههای خود دیدند، او آن را «دست خدا» نامید. حیرتانگیز بود که همه دیدند به جز «بن ناصر» داور تونسی مسابقه.»
«در خبرها آمده بود که «پائولو سورنتین» فیلمساز ایتالیایی برنده جایزه اسکار، خود را برای ساختن فیلمی با نام «دست خدا» آماده میکند. نام فیلم ما را از پرده نقرهای سینما به مستطیل سبز فوتبال میبرد، گواینکه این فیلم هیچ ربطی به جهان فوتبال ندارد و در ژانر و گونهای دیگر ساخته میشود، اما برای ما وسیلهای میشود تا سفری به دل تاریخ داشته باشیم و به بازنگری زندگی مردی بپردازیم که پر از تناقض و پارادوکس است. نابغهای که زندگی آشفته و پر از جنجال و حواشی را سپری میکند. زندگی زناشویی ازهمگسیخته، اعتیاد به مواد مخدر، کتکزدن خبرنگاران و بستریشدن در بیمارستانهای مخصوص روانپریشان، اتخاذ مواضع سیاسی افراطی و چندین مسئله دیگر که در میان این همه سیاهی هنوز زندگیاش بر همان مدار میگذرد.
او متولد ۳۰ اکتبر ۱۹۶۰ در بوئنوسآیرس و زننده گل قرن در مقابل انگلستان است اما این مرد چهره ماندگاری در تاریخ کشورش دارد.
باید به سال ۱۹۸۲ سفر کنیم، سفری ذهنی برای زدودن گردوغبار روزگار از چهره مردی که بین افتخار و ویرانی دومی را انتخاب کرده است.
۳۸ سال پیش در دوم آوریل ۱۹۸۲ به دنبال اشغال جزایر فالکلند به دست دولت آرژانتین که به زبان اسپانیایی «مالویناس» خوانده میشود، خانم تاچر، نخستوزیر وقت انگلستان برای بازپسگیری این جزایر وارد جنگ با آرژانتین شد. جنگی که ۷۴ روز طول کشید و به مرگ ۲۵۵ بریتانیایی و ۶۴۹ آرژانتینی منجر شد. این جنگ با حمله و اشغال جزایر آرژانتینیها آغاز شد و با شکست و تسلیم این کشور به پایان رسید. این شکست موجب سقوط حکومت نظامی آرژانتین به رهبری ژنرال «لئوپولد گالتیری» شد. تحقیر آرژانتین باعث ایجاد یک نوع یأس عاطفی در میان مردم این کشور شد. چهار سال طول کشید تا غرور ضربهخورده و حیثیت لکهدارشده مردم آرژانتین به فراموشی سپرده شود و این «دیگو مارادونا» بود که از کشور و مردمش اعاده حیثیت کرد.
در جام جهانی ۱۹۸۶ او بدون هیچ ارتشی، وارد قلعه انگلستان شد. گل دوم او که از سوی فیفا «گل قرن» نامیده شد، میلیونها آرژانتینی را به خیابانها آورد. او با طی مسافتی ۶۰ متری، ۹ انگلیسی را یکی پس از دیگری از سر راه برداشت و بعد از عبور از «پیتر شیلتون»، دروازهبان انگلیسی، وارد دروازه این تیم شد.
او بدون هیچ رفراندومی پرزیدنت آرژانتین شد.
این پیروزی او را تبدیل به یک «قدیس» کرد. عجیب است که سورنتینو آماده ساخت سریالی برای تلویزیون است که «پاپ جدید» نام دارد و این نام بیشباهت به وضعیت مارادونا پس از آن مسابقه نفسگیر و تاریخی نیست.
او امروز ۶۰ ساله است؛ زمانی که از او سؤال شد گلی را که با دست زدی همه دنیا به مدد امواج ماهوارهای از گیرندههای خود دیدند، او آن را «دست خدا» نامید. حیرتانگیز بود که همه دیدند به جز «بن ناصر» داور تونسی مسابقه.
اصولا دست در زندگی مارادونا نقش بسیار مهمی دارد. زمانی که ۱۰ سال داشت و در خانوادهای بسیار فقیر زندگی میکرد در شبی که باران بسیار شدیدی میبارید، او زیر باران سیلآسا با توپ مندرس خود مشغول بود؛ ناگهان توپ به داخل چالهای عمیق که پر از آب بود، افتاد و دیگوی خردسال برای دستیابی به توپ به درون چاله پرید و در آب فرو رفت و فقط یکی از دستهایش از آب بیرون بود و با فریادی از روی استیصال کمک خواست. او در آستانه غرقشدن بود اما تقدیر او چنین بود که حیاتش برای روزهای بزرگتر ادامه یابد و گلی که با دست به انگلستان زد، به سرنوشت این دست، بُعدی افسانهای داد و سرانجام در فینال ۱۹۹۰ جام جهانی ایتالیا وقتی با یک پنالتی مشکوک جام را به آلمانها باختند، با سیمایی که اشک آن را پوشانده بود و به نوعی به تطهیر این چهره تعبیر میشد، مقابل ژائوهاولانژ، رئیس برزیلی وقت فیفا قرار گرفت؛ مردی که با همه سلولهایش به مارادونا نفرت میورزید. زمانی که برای اهدای جایزه نزدیک او رفت و دستش را برای فشردن دست مارادونا دراز کرد، مارادونا دست خود را عقب کشید و این صحنهای بود که در پیشگاه تاریخ رخ داد و میلیونها تماشاگر در سراسر دنیا ناظر تحقیر قدرتمندترین شخصیت فوتبالی جهان شدند.
یک بار دیگر مارادونا دست خود را نمادی ساخت برای اعتراض به تبعیض و بیعدالتی.
«امیر کوستاریکا» فیلمساز برجسته بوسنیایی در مستندی که به زندگی مارادونا میپردازد، کلیسایی را نشان میدهد که زوجهای جوان در آنجا زندگی مشترکشان را آغاز میکنند و همان طور که به کلیسا نزدیک میشویم زمین فوتبالی را میبینیم که داماد قبل از این که وارد کلیسا شود، باید توپی را که به سوی او میآید با دست وارد دروازه خالی کند؛ بدون این کار عقد صورت نمیگیرد.
همانطور که همتای ایتالیایی فیلمساز در فیلم خودش تصویری تکاندهنده از مارادونا در یک آسایشگاه روانی نشان میدهد که پیرامون او بیماران روانی در حرکتاند، او با صورتی آماسیده و ورمکرده روی تختخواب است و همسرش با چهرهای اشکبار به او مینگرد. مارادونا به همسرش میگوید اینجا یک نفر میگوید من ناپلئون هستم همه باور میکنند، دیگری میگوید من پاپ هستم، همه باور میکنند اما وقتی من میگویم مارادونا هستم هیچکس باور نمیکند.
نابغهای که خود، مردم را به این باور رساند.»
نظر کاربران
نداریم مِثلش
بهترین بازیکن تاریخ
لقب جادوگر فوتبال رو داره ...
فسی از اون کپی کرده ....