گفتگو با خیابانی؛ میگفتند دستفروش شدهام!
جامجهانی فرانسه را به سادگی نمیتوان توصیف کرد. برای بچههای دهه ۵۰ و ۶۰، بیشک تصاویر آن جام مثل خاطراتی شیرین گاه و بی گاه از ذهنشان میگذرد. حضور ایران. بازی با آمریکا. تقابل با کلینزمن و یارانش. بازی یوگسلاوی و هزار و یک خاطره دیگر. امروز، اما بیست و دومین سالگرد فینال آن جام بین فرانسه و برزیل است. مسابقهای که تا فوتبال زنده است، در ذهنها زنده باقی میماند. گزارشگر آن بازی جواد خیابانی بود و به همین بهانه با او گفتوگویی داشتیم.
روزنامه جامجم: جامجهانی فرانسه را به سادگی نمیتوان توصیف کرد. برای بچههای دهه ۵۰ و ۶۰، بیشک تصاویر آن جام مثل خاطراتی شیرین گاه و بی گاه از ذهنشان میگذرد. حضور ایران. بازی با آمریکا. تقابل با کلینزمن و یارانش. بازی یوگسلاوی و هزار و یک خاطره دیگر. امروز اما بیست و دومین سالگرد فینال آن جام بین فرانسه و برزیل است. مسابقهای که تا فوتبال زنده است، در ذهنها زنده باقی میماند. گزارشگر آن بازی جواد خیابانی بود و به همین بهانه با او گفتوگویی داشتیم.
آقا جواد امروز بیست و دومین سالگرد فینال فرانسه و برزیل است. مسابقهای تاریخی که شما گزارشش کردید. در ورزشگاه استودوفرانس حضور داشتید و بیشک باید خاطرات زیادی داشته باشید.
بعد از اتمام بازیهای ایران که چهارم تیر در ورزشگاه مونپلیه با آلمان بود، بازی یک چهارم آرژانتین و انگلستان را در سنت آتین دیدم اما گزارش نکردم. سنت آتین همان شهری بود که ایران با یوگسلاوی در آنجا بازی کرده بود. بعد در شهر پاریس بازی ایتالیا و فرانسه را نگاه کردم . ما برای نیمهنهایی قرار بود به مارسی رفته و برای بازی برزیل و هلند کار کنیم که جور نشد و برای گزارش نیمهنهایی فرانسه و کرواسی به پاریس برگشتیم .
فرانسه با دو گل لیلیان تورام بازی را برد. برای روز فینال قرار شد به استادیوم برویم. ما آیدی کارت فیفا را داشتیم ولی گفتند باید بلیت هم بگیرید. آن تنها مسابقهای بود که باید بلیت هم برایش میگرفتیم. در مقر فیفا بلیت را گرفتیم و برای بازی رفتیم. یادم هست شب قبلش بازی کرواسی و هلند را گزارش کردم. کرواسی برد و سوم شد. آن موقع بلاژویچ سرمربی آنها بود و بعد هم به ایران آمد.
از لحظاتی که وارد استادیوم شدید چه خاطراتی دارید؟ یادمان هست آن موقع می گفتند رونالدو قرار نیست برای برزیل بازی کند. ماجرا چه بود؟
وقتی لیست تیمها را به ما دادند، هیاهویی به پا شد. نام رونالدو در لیست برزیل نبود. برای همه عجیب بود که چرا او نباید در دیدار فینال باشد. زاگالو به جای او دنیلسون را در ترکیب تیمملی برزیل گذاشته بود. نیم ساعت قبل از بازی لیست را از خبرنگاران گرفتند و دیدیم اسم رونالدو در ترکیب هست. حالا چه اتفاقاتی افتاده بود؟
رونالدو به دلیل اتفاقات حاشیهای که بین او و نامزدش به وجود آمده بود، حال و روز بدی داشت. حتی صبح بازی در هتل برزیل بیهوش شده و به بیمارستان منتقل شده بود. حالا دوست ندارم زیاد در این باره حرف بزنم که گفتوگو به بیراهه برود. ولی رونالدو در آن شب نیمه هوشیار و نه چندان آماده وارد بازی شد. از طرفی یک دعوای بزرگ هم بین نایکی و فدراسیون برزیل شده بود که باید رونالدو در ترکیب باشد. به هر حال آنها اسپانسر برزیل بودند. به نظرم موضوع رونالدو خیلی در مساله شکست برزیل نقش داشت.
یعنی فرانسه نهایت استفاده را از این مساله برد؟
البته نمیتوانیم منکر قدرت تیم ملی فرانسه شویم. آنها با امه ژاکه سرمربیشان با بارتز، هانری، تورام، دشان، پتی، زیدان و... قدرت فوقالعادهای بودند. برزیل را نابود کردند. 3 بر صفر بازی را بردند. دو گل زیدان زد و یک گل هم پتی.
از لحظات برگزاری بازی خاطرهای در ذهن شما هست؟
یادم هست 10 دقیقه مانده به پایان مسابقه، در اسکوربرد ورزشگاه مدام برای فرانسویها مینوشتند مهمانان خارجی در ورزشگاه هستند. به خاطر رفت و آمد آنها، یکی دو ساعت صبر کنید و بعد جشن بگیرید. تاکیدشان این بود برای جشن گرفتن فرصت هست. صبر کنید خارجیها به هتل محل اقامت یا فرودگاه بروند. این اتفاق هم واقعا افتاد. برایم جالب بود. ما بعد از بازی اصلا در ترافیک گیر نکردیم. این نشان از فرهنگ خوب تماشاگران فرانسوی داشت. یادم هست دو سه ساعت بعد از بازی در بلوار شانزلیزه و دیگر میادین و خیابانهای اصلی شهر غوغایی راه افتاد.
آن زمان رقابتهای توردوفرانس هم قرار بود برگزار شود و انگار جنجال هایی هم شده بود.
دقیقا جام جهانی خورده بود به رقابتهای توردوفرانس که معتبرترین رقابتهای دوچرخهسواری جهان است. یادم هست که خیلی از فرانسویها اعتراض داشتند که چرا باید به خاطر جامجهانی این مسابقات سر موقع برگزار نشود؟ میگفتند اصلا چه ربطی به هم دارند؟ باید توردوفرانس در موقعش آغاز شود. این برای من خیلی اتفاق جالبی بود. نشان میداد که مردم فرانسه چقدر به سنتها پایبند هستند و این چیزها برایشان ارزش است.
توردوفرانس از سال 1903 شروع شده بود. در سال 98 نزدیک به یک قرن مسابقات برگزار شده بود. بنابراین مردم میگفتند باید مسابقات سر موقع باشد و این برایم بسیار جالب بود. آنها حتی نمیخواستند به خاطر فینال جامجهانی مسابقات دوچرخهسواری را از دست دهند.
بعد از فینال و آن موج جشن و پایکوبی، شما چه میکردید؟ کجا بودید؟
خب در میدان کنکورد، بلوار شانزلیزه و میدان آرک دو تریومف که بزرگترین میدان فرانسه است، عکس زیدان را با ویدئو پروژکتور انداخته بودند. یادم هست فردای فینال بازیکنان فرانسه روی اتوبوسی سرباز به بلوار شانزلیزه آمدند و جشن اصلی قهرمانی آنجا برگزار شد. نکته خیلی جالب برایم در آن زمان دخالت نکردن در کار امه ژاکه بود. او قبل از جام جهانی کانتونا و ژینولا دو ستاره تیم ملی فرانسه را خط زد. کسی اما اعتراضی نکرد.
به خاطر همین فرانسه بدون هیچ حاشیهای جام را شروع کرد و پله پله خود را بالا کشید. من کلا خاطرات خوبی چه از فینال و چه قبل از آن دارم. بازی آرژانتین و انگلیس هم برایم کلی خاطره داشت. اتفاقاتی که بین بکام و سیمئونه افتاد. درخشش مایکل اوون. سرانجام آرژانتین در پنالتی برد. فرانسه و پاراگوئه هم همینطور. همینطور آرژانتین و هلند که برگکمپ با گل خود حریف را حذف کرد. تمام بازیهای جام جهانی 98 برای من خاطرهانگیز بود. فکر کنم برای همه مردم همینطور بود. نکات دیگری هم درباره بازی فینال بود که دوست دارم به آنها اشاره کنم.
چه نکاتی؟
مثلا یکی از آنها سلطه رسانههای نوشتاری در آن زمان بود. مثلا اگر 80 هزار نفر در استادیوم حضور داشتند به جرات میگویم 60 هزار نفر از آنها روزنامه اکیپ یا مجلاتی چون فرانس فوتبال، 2-4-4، کیکر، شوت، گل و... را به دست داشتند. حتی آنها روزنامه الفیگارو آرژانتین را که در فرانسه چاپ میشد خریده بودند. یکجورهایی انگار روزنامه اکیپ و این مجلات بلیتشان بود. دست خالی وارد ورزشگاه نمیشدند. این برایم خیلی جالب بود و نشان میداد چقدر مردم فرانسه با مطالعه هستند. آن موقع هم مثل الان نبود که تلگرام و اینستاگرام و واتس آپ و دیگر شبکههای مجازی باشد. قدرت دست رسانههای مکتوب بود.
در چنین تورنمنتهایی واقعا فرق میزبانی ما با دیگر کشورها مشخص میشود.
بله. مثلا یادم هست ورود ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه با ورود ما یکی شد. برایم خیلی جالب بود که حتی شیراک بلیت داد و وارد استادیوم شد. نه اینکه تو صف بلیت رفته باشد، بلکه همین که با بلیت آمد، واقعا نشان از نظم و انضباط داشت. میخواستند آمار همه حاضرین در ورزشگاه را داشته باشند. اینطور نبود که مثلا رئیسجمهور با 10 محافظ خود وارد شده باشد و آمار ورود آنها به ورزشگاه در جایی ثبت نشود.
در جایگاه هم روی بعضی صندلیها اسامی افراد مطرح را نوشته بودند مثل کرایف، پله، مارادونا، بکن باوئر و.... کسی اجازه نداشت روی صندلی آنها بنشیند. ما هم در همان جایگاه بودیم. در باکس خبری ما پر از ستاره بود. مثلا مارادونا مفسر تلویزیون آرژانتین بود یا بکن باوئر که با شبکه ZDF کار میکرد. من خیلی چیزها یاد گرفتم. از سویی میتوانم بگویم احترام زیادی هم به ما گذاشتند. البته این احترام همیشه در ورزشگاههای دیگر دنیا هم وجود داشت.
یکی از اتفاقات جام جهانی اخراج لوران بلان در بازی کرواسی و غیبتش در فینال بود. بعد هم که مشخص شد بیلیچ بزرگنمایی کرده است.
این هم یکی از خاطرات جالب من بود. شما فکر کنید کاری که بیلیچ کرد، حالا اسم کشور نمیآورم ولی در کشوری اتفاق میافتاد که تماشاگرانش حساس بودند. او با بزرگنمایی باعث اخراج بلان شد تا فینال را از دست دهد. داور هم اشتباه کرد. یادم هست صحنه اخراج بلان را در اسکوربرد ورزشگاه نشان دادند. فکر میکنید واکنش طرفداران فرانسه چه بود؟ فقط لحظاتی به نشانه اعتراض سوت کشیدند. این همان فرهنگ و ادبی بود که من دربارهاش میگفتم. دلیلش هم مشخص بود. وقتی شما پارکینگ درست و حسابی داری. بوفه خوب وجود دارد. سیستم بهداشتی عالی است.
فرد دیگری روی صندلیات ننشسته یک آرامش روانی داری و این میشود که ناهنجار نمیشوی. چه برزیلیها و چه فرانسویها آن شب بهترین رفتار را چه بیرون و چه داخل ورزشگاه داشتند. نه دعوایی در کار بود و نه کشت و کشتاری. قتلی هم نشد. همه چی مرتب بود. برای همین خاطرهانگیز بود. کلا آن جامجهانی برای من و فکر میکنم همه مردم ایران خاطره خوش به جا گذاشت. تمام بازیهای تیمملی از دیدار یوگسلاوی بگیرید تا آمریکا و آلمان هم واقعا خاطرهانگیز بود.
نظر کاربران
قبلنا خوب گزارش میکرد اما الان اصلا
دستمال فروش..!!!!؟؟؟؟
دستفروش از تو شریف تره