نمونههایی از بدترین شعرهای شاعران بزرگ
بعضی از شاعران بزرگ دنیا در دوران فعالیت خود شعرهای بد سرودهاند که از دید منتقدان پنهان مانده است.
البته عجیب نیست که استیوارت بازیگر، شعری بسراید که بد باشد، اما سmوال این است که آیا شاعران بزرگ مثلا ویلیام شکسپیر همیشه شعرهای درجه یک سرودهاند؟ پاسخ این سوال منفی است. بسیاری از شاعران بزرگ و محبوب ادبیات در تاریخ شعرهای بسیار بدی سرودند که با خواندشان شوکه میشویم. در ادامه نمونههایی از این شعرها را معرفی میشوند.
ویلیام شکسپیر
در «هیاهوی بسیار برای هیچ» بئاتریس بذلهگو در جایی کلادیو را «شهری مثل پرتقال / از آن مردهای با عقده حسادت» توصیف میکند. برخی منتقدان میگویند منظور از کلمه «civil» (شهری) اشارهای بوده به شهر سویل که برای پرتقالهایش معروف بوده است و در آن زمان رنگ این پرتقال نشانه حسادت بوده است! به نظر میرسد برخی منتقدان آنقدر شیفته شکسپیر بودهاند که برای توجیه بیتی بد، دست به هر کاری میزنند.
ویلیام وردزورث
ویلیام وردزورث یکی از شاعران بزرگ انگلیسیزبان در بخشی از شعر «خار» مینویسند: «سمت چپت، سه متر آن طرفتر / یک برکه گلآلود کوچک است / همیشه آب دارد، هیچوقت خشک نیست / من مترش کردهام: یک متر در یک متر است». بیشتر به نظر میرسد این متن شعر نیست و بازی با کلمات است. وردزورث گاهی واقعا خواننده را با تکرارهایش هم اذیت میکند و نمونهاش شعر «حکایت پیچیده برای پدرها»ست که در آن بارها عبارت «ادوراد کوچولو» را به کار برده است.
آلفرد لرد تنیسون
تنیسون ملکالشعرای بریتانیا و یکی از شاعران محبوب دوره ویکتوریا بود. «اولیس»، «منظومههای شاه» و لاکسلی هال از اشعار معروف او بودند، اما او هم گاهی شعرهای بد سروده است. به هر حال هر شاعری همیشه در اوج نیست. نمونهاش شعر «چکامه خواندهشده در افتتاح نمایشگاه جهانی» است که در بخشی از آن میخوانید: «آیا هدف اینقدر دور است؟ / دور، که زبان از بیانش قاصر است / بیایید امروز رویابافی کنیم.»
پرسی بیشه شلی
بیشک بیشه شلی یکی از بزرگان ادبیات انگلیسی است: کمتر کسی اشعاری چون «چکامهای برای باد غربی» یا «آزیمندیس» را فراموش میکند، اما این شاعر هم همیشه در اوج نبوده است. نمونهاش شعر «گیاه حساس» است که شاید در ابتدا شعری رمانتیک به نظر برسد، اما وقتی تعداد مصرعهایش به ۳۱۱ میرسد واقعا تحمل آن دشوار میشود. این هم یک بیت از این شعر خستهکننده: «برخی گلها شکفتهاند در برابر خورشید و باد / برخی پنهان هستند در لای برگ درختان».
هارولد پینتر
پینتر نمایشنامهنویس بزرگ بود و اصلا هم شکی در آن نیست. برنده جایزه نوبل ادبیات هم بوده و کسی نیست که به تاثیر عمیق او بر ادبیات نمایشی شک داشته باشد، اما برخی از اشعار او آدم را به این فکر می اندازد که بهتر بود پینتر به همان نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه بسنده میکرد و کاری به سرودن شعر نداشت. شعر «فوتبال آمریکایی: نگاهی به جنگ خلیج فارس» در سال ۱۹۹۱ سروده شده و چنین است: «زدیم دمارشان را درآوردیم / دمارشان را بد درآوردیم. / دممان گرم. / حالا بیا اینجا و به من تبریک بگو.» نشریات ایندیپندنت، آبزرور، گادرین، نیویورک ریویو آو بوکس و لندن ریویو آو بوکس این شعر را منتشر نکردند و پینتر هم با عصبانت گفت: «جالب است چیزی که به نظر من واقعیت محض است با مخالفت جامعه روبرو میشود. واقعا نگران مردم هستم.»
کارول آن دافی
دفای شعرهای ماهرانه، استادانه و بسیار محبوب متعددی دارد. اما این شاعر بسیار تحسین شده یکی دو شعر بد هم گفته است. یکی از آنها شعری سیاسی است که سال ۲۰۱۳ منتشر شد و نامش «۲۲ دلیل برای مالیات بر اتاق خواب» است.
نظر کاربران
چون قافیه تنگ آید
شاعر به جفنگ آید :))