۱۰ فیلم علمی-تخیلی دیدنی که نادیده گرفته شدند
فهرستی که در ادامه مطالعه خواهید کرد ترکیبی از ۱۰ فیلم علمی تخیلی است که در طول سالیان گذشته به دلایل مختلف نادیده گرفته شده اند. برخی از آنها از آثار کارگردانان شناخته شده هستند و برخی دیگر نیز سازندگان گمنامی دارند، اما هر کدام ارزش دو یا حتی سه بار تماشا را دارند.
برترینها: فهرستی که در ادامه مطالعه خواهید کرد ترکیبی از ۱۰ فیلم علمی تخیلی است که در طول سالیان گذشته به دلایل مختلف نادیده گرفته شده اند. برخی از آنها از آثار کارگردانان شناخته شده هستند و برخی دیگر نیز سازندگان گمنامی دارند، اما هر کدام ارزش دو یا حتی سه بار تماشا را دارند.
بازیگران تمامی این فیلمها نقش آفرینیهای تحسین برانگیزی داشته و داستان فیلمها نیز جذابیتهای خاص خودشان را دارند. از این رو انتظار میرود که پس از تماشا، با فهرستی که تهیه کرده ایم موافق باشید و از تماشای آنها لذت ببرید.
۱- چری ۲۰۰۰ (۱۹۸۷)
فیلم «چری ۲۰۰۰» (Cherry ۲۰۰۰) اولین تجربه کارگردانی استیو دی یارنات بود. شاید فیلم «میراکل مایل» (Miracle Mile) میتوانست جای این فیلم را بگیرد، اما فیلم «میراکل مایل» در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته و دیگر نمیتوان آن را فیلمی نادیده گرفته شده نامید. «چری ۲۰۰۰» برای مدتی حتی رضایت سازنده اش را نیز از دست داد تا اینکه دی یارانات پس از تماس غیرمنتظره هارلان الیسون که نویسنده داستانهای علمی تخیلی بود و از علاقه خود به فیلم گفت، یارنات نیز نظرش را در مدر این فیلم تغییر داد.
فیلم بر اساس سناریویی از مایکل آلمریدا ساخته شده و در موردی یک تاجر موفق است که زن رباتیکش دچار مشکل شده است. سپس او به کمک یک زن راهنما و مسیریاب به بیابان میرود تا جانشین همسر-ربات خود را بیابد. داستان فیلم در فضایی شبیه فیلمهای «برزیل» (Brazil) و «مکس دیوانه» (Mad Max) رخ میدهد.
۲- راه حل کرم مردار (۲۰۰۶)
«راه حل کرم مردار» (The Screwfly Solution) در واقع اپیزودی از یک آنتالوژی فصل دوم سریالی به نام «استادان وحشت» (Masters of Horror) است. ویروسی در جهان شیوع پیدا کرده و مردان را به دیوانگانی قاتل تبدیل میکند. خشونت آنها با شهوت جنسی شان در ارتباط است که به قتلهای گسترده زنان منتهی میشود.
جو دانته، کارگردان این اپیزود این ایده را گرفته و آن را با دیدگاه خشونت گرایانه ادیان بنیادگرا از هر نوعی، در دیدگاه خشونت آمیزشان نسبت به زنان ترکیب میسازد. این اپیزود خود در واقع یک فیلم مجزاست که در آن دانته از همان بازیگران همیشگی خود و با حس شوج طبعی اش برای ساخت یک داستان علمی تخیلی سرراست استفاده میکند.
۳- جعبه (۲۰۰۹)
فیلم «جعبه» (The Box) تاکنون آخرین کار ریچارد کلی، کارگردان فیلم «دانی دارکو» (Donnie Darko) بوده است که فیلمی دیوانه کننده و غم انگیز است. این فیلم تا حدودی بر اساس یک رمان کوتاه نوشته ریچارد متیسون ساخته شده است. بر اساس داستان فیلم با فشار دادن یک دکمه میتوانید صاحب میلیونها دلار پول بدون نیاز به پرداخت مالیات شوید، اما در مقابل یکی میمیرد و این نکته فرعی ترسناکترین چیز در مورد این فیلم است.
در واقع میتوان این فیلم را یک بازگشت به تئوریهای توطئه دهه ۷۰ در مورد موجودات فرازمینی و سفر در زمان دانست. بازیگران فیلم بازیهای خوبی از خود ارائه میدهند از جمله کامرون دیاز که در یکی از معدود فیلمهای خوب دوران حرفهای اش حضور دارد. همچنین از برخی جهات میتوان این فیلم را زندگینامهای دانست، زیرا پدر کلی برای ناسیا کار میکرد و شخصیتهای دیاز و ماردسن در واقع نسخههای داستانی پدر و مادر خود او هستند.
۴- قیامت (۱۹۹۱)
اینکه آیا «قیامت» (The Rapture) را میتوان فیلمی علمی تخیلی دانست یا خیر کمی بحث برانگیز است. در این فیلم دیوید داچوونی و میمی راجرز نقش دو رقصنده در زمان حال لس آنجلس بازی میکنند. راجرز با یک گروه مذهبی روبرو میشود که میگویند قیامت در راه است و او در نهایت این موضوع را باور میکند. سبک زندگی آنها به یکباره تغییر میکند و آنها به مسیحیانی تازه متولد شده تبدیل میشوند.
راجرز رفته رفته دیوانه میشود و ظاهراً پیامهایی مستقیم از خداوند دریافت میکند. او به صحرا میرود و انتظار اتفاق بزرگ را میکشد جایی که اتفاقات عجیب و غریبی رخ میدهد. اما در نهایت مشخص میشود که همه چیز حقیقت دارد.
از آنجایی که در انتهای فیلم پایان دنیا رخ میدهد میتوان آن را فیلمی علمی تخیلی دانست و اگر چه از دیدگاهی دیگر شاید داستان فیلم را یک پروپاگاندای مسیحیت ببینید، اما میتوان فیلم «قیامت» را یک درام تاریک در مورد خطرات باورهای دینی نامعقول دانست.
۵- حباب (۱۹۸۸)
فیلم «حباب» (The Blob) توسط چاک راسل و با همکاری فرانک دارابونت ساخته شده است. این فیلم در واقع نسخه بازسازی شده فیلمی به همین نام در سال ۱۹۵۸ با بازی استیو مک کوئین است. در نسخه راسل، فیلم در مرد یک اسلحه بیولوژیکی ساخته شده توسط یک آژانس دولتی است که در شهر کوچکی در کلرادو مورد استفاده قرار میگیرد. فیلم برداشتی بدبینانه از ایده «حباب» است و برخی از بهترین و واقع گرایانهترین جلوههای ویژه در آن به کار گرفته شده است.
متاسفانه این بازسازی علیرغم این که از نسخه اصلی بهتر است، اما به نحوی نادیده گرفته شده است. اگر چه نمیتوان آن را فیلمی در حد فیلمهای «مگس» (The Fly) و «موجود» (The Thing) در دهه ۸۰ و فیلمهای بازسازی شده درجه دو آن زمان دانست، اما فیلمی جذاب بوده و شایستگی توجه بیشتری را دارد.
۶- دنیای آبی (۱۹۹۵)
فیلم «دنیای آبی» (Waterworld) اگر چه در دوران اکرانش شکست سختی هم در گیشه و از دیدگان منتقدان خورد، اما در سالهای بعد جایگاه یک فیلم کالت را به خود گرفت. این فیلم را میتوان یک «مکس دیوانه» روی آب دانست که یکی از بامزهترین بازیهای دنیس هوپر را در آن شاهد هستیم. «دنیای آبی» یکی از آخرین فیلمهای پرهزینهای بود که به جای جلوههای ویژه کامپیوتری از جلوههای ویژه واقعی استفاده میکرد و به همین دلیل طراحی صحنه و دکور آن حیرت انگیز است و البته پیام زیست محیطی زیبایی نیز دارد.
به نظر میرسد که جاه طلبی و غرور کوین کاستنر باعث خراب شدن این پروژه و شکست تجاری آن شد، زیرا تدوین صورت گرفته توسط کوین رینولدز، کارگردان فیلم، با چیزی که در زمان اکران شد بسیار متفاوت بوده و کیفیت بسیار بالاتری داشت. با این وجود تماشای این فیلم خالی از لطف نخواهد بود.
۷- هیچ چیز ابدی نیست (۱۹۸۴)
این یکی فیلمی است که شاید نتوانید آن را پیدا کنید، زیرا هیچگاه به طور رسمی اکران نشده است. «هیچ چیز ابدی نیست» (Nothing Lasts Forever) یک کمدی رمانتیک علمی تخیلی است که در آن شخصیت گیلیگان سوار اتوبوس شده و به ماه میرود. داستان فیلم در آینده شهر نیویورک رخ میدهد که البته شبیه دهه ۱۹۲۰ است، جایی که یک حکومت بوروکراتیک خالی از مغز بر جهان تسلط دارد.
تام شیلر، کارگردان این فیلم، دیگر هیچگاه فیلم بلند نساخت، اما بسیاری از فیلمهای کوتاهی که در برنامه «زنده شنبه شب» (Saturday Night Live) برای سالها منتشر میشد توسط او ساخته میشدند. بیل ماری و جان آکروید نقشهای کوتاهی در فیلم دارند و جان بلوشی نیز قرار بود در آن حضور داشته باشد، اما مدت کوتاهی قبل از آغاز فیلم برداری درگذشت.
۸- آنون (۲۰۱۸)
این جدیدترین فیلم اندرو نیکول است که به خاطر کارگردانی «گاتاکا» (Gattaca) و نویسندگی فیلم «نمایش ترومن» (The Truman Show) شناخته میشود. فیلم «آنون» (Anon) بلافاصله پس از ساخت وارد کانالهای استریمینگ شد، اما شایستگی سرنوشت بسیار بهتری را داشت.
فیلم تا حدود زیادی وام دار «گزارش اقلیت» (Minority Report) بوده و در دنیایی در آینده رخ میدهد که نمیتوانید در فضای آنلاین بدون هویت و گمنام باشید. کلایو اوون نقش کارآگاهی را بازی میکند که مرتباً با یک زن جوان روبرو میشود که هیچ هویتی ندارد.
در جریان یک پرونده قتل حل نشده، کارآگاه به این زن مشکوک میشود. این فیلم علمی- تخیلی نوآرگونه برخی از ایدههای جالب در مورد خطرات دیکتاتوریت در فضای مجازی را بیان میکند. اگر چه فیلم مورد استقبال زیادی قرار نگرفت، اما یک فیلم علمی هوشمندانه است که دو بازی فوق العاده را در آن شاهد هستیم.
۹- ثانیهها (۱۹۶۶)
فیلم «ثانیه ها» (Seconds) را نمیتوان فیلمی بسیار نادیده گرفته شده دانست، اما تماشای آن تا سالها پس از تولید سخت بود، اما اخیراً که نسخههایی با کیفیت از آن منتشر شده، منتقدان از آن با عنوان یکی از بهترین فیلمهای جان فرانکنهایمر یاد میکنند. «ثانیه ها» حاوی برخی از فوق العادهترین فیلم برداریهای تاریخ سینما از جیمز وونگ هو با استفاده از لنزهای چشم ماهی برای ایجاد یک فضای غریب و تنگ و تاریک است.
راک هادسون در یکی از معدود نقش هایش که میتواند به آنها افتخار کند حاضر شده است. جان رندولف نقش آرتور همیلتون را بازی میکند، یک مرد میانسال که زندگی اش بی ارزش شده است.
در همین اثنا یک سازمان مخفی به سراغ او رفته و پیشنهاد یک زندگی تازه به او میدهد. بدین ترتیب او طی چندین عمل جراحی در شخصیت تونی ویلسون با بازی هادسون فرو میرود. همیلتون/ویلسون در یک رویای بوهمیایی در ساحل مالیبو زندگی میکند و رفته رفته مشخص میشود زندگی او آن طور که به نظر میرسد نیست. این فیلم پیچشهای داستانی تاریکی داشته و با یکی از بهترین پایان بندیهای تاریخ سینما به پایان میرسد.
فرانکنهایمر عمداً از بازیگرانی استفاده کرد که در فهرست سیاه هالیوود قرار داشتند و انتخاب هادسون نیز عمدی بود، زیرا او در آن زمان یک زندگی مخفیانه به عنوان بازیگری همجنسگرا داشت. تلاشهای زیادی در دهه ۱۹۹۰ برای بازسازی این فیلم صورت گرفت که بر شهرت فیلم افزود.
۱۰- اگزیستنز (۱۹۹۹)
فیلم علمی تخیلی «اگزیستنز» (eXistenZ) به کارگردانی دیوید کراننبرگ در مورد واقعیت مجازی و دنیاهای موازی است. شخصیتهای داستان از طریق درگاههایی که روی بدنشان نصب شده وارد یک بازی ویدیویی میشوند، اما یکی از طرفداران دیوانه بازی سعی دارد سازنده بازی را به قتل برساند. سازنده که یک زن است همراه با مردی به نام تد پیکول وارد دنیای بازی شوند و در ادامه آنها در خلسه شاهد اتفاقاتی هستند که واقعیت و بازی را با هم ترکیب میکنند.
در پایان با یک پیچش داستانی حیرت انگیز روبرو میشویم. همانند دیگر فیلمهای کراننبرگ، در این فیلم نیز شاهد بازیگران بااستعداد و بزرگ و البته بازیهایی قابل تحسین هستیم.
منبع:tasteofcinema
نظر کاربران
فیلم جعبه رو همین الان دیدم خیلی فیلم خوبی بود بنظرم کمی اموزنده بود خیلی هم به واژه ی کارما ارتباط داشت . چون توی این فیلم زوج هایی بودند که برای 1 میلیون دلار حاضر شدن یکی بمیره که اخر فیلم براشون گرون تموم شد .
پاسخ ها
چه مرگته چرا اسپویل میکنی بی شعور
لطفا شما از کجا دانلود میکنید فیلمها را ؟
خخخخخ شرمنده داداش خخخ مهر انگیز من از اپارات دیدم
Under the skin هم خوبه
Under the skin هم خوبه
واقعا فیلمهای مزخرفی ان اینا
پاسخ ها
همه اینا رو دیدی؟
بعله همشو دیدم فیلم علمی تخیلی نیست که من ندیده باشم، از بچگی علاقه داشتم و نگاه کردم و نگاه میکنم
نام فیلم علمی تخیلی خیلی قدیمی که جنگ اول و دوم جهانی و بسیاری از تجهیزات جدید و... پیش بینی کرده بود رو اگه میدونید بفرستید
متشکرم