نمایش جامعهای در آستانه فروپاشی عصبی
رامبد جوان با این زن کنار نخواهد آمد
نمایش "زنی از گذشته " نوشته رولند شمیل فنیگ که هر شب در سالن شماره یک تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود روایت روزمرگیهای زندگی معاصر است. روایت زندگی نسل امروز جامعه که با وجود اینکه ممکن است سالها در کنار یکدیگر زندگی کنند اما به هزار و یک دلیل موجه و غیرموجه نمیتوانند به درک متقابل از نیازهای یکدیگر دست یابند.
خانوادهای که در این نمایش به تصویر کشیده میشود میتواند نماد همه افرادی باشد که فارغ از نژاد و ملیت به زندگی تخت و بی ثبات خود ادامه میدهند. آدمهایی که به عشقهای زودگذر بسنده میکنند و رویایی برای آینده نهچندان روشنشان در سر نمیپرورند. دنیای نمایش و بحران اولیه با ورود زنی به دنیای سرد خانواده آغاز میشود. در واقع ورود زن به زندگی این زوج میانسال فرصتی است برای شناخت یکدیگر و حتی شناخت خود.
به نظر میرسد زندگی این خانواده که به مثابه جامعهای روایت شده است نشانگر تباهی نسل گذشته و حتی امروز در روزمرگیهای زندگی خانوادگی و اجتماعی باشد. اتفاقی که ۲۴ سال قبل برای پدر خانواده رخ داده امروز برای فرزندش روی میدهد. پسر عشق دوران نوجوانیاش را به دلیل جابجایی خانواده ترک می کند. اما در اینجا شاید یک چیز تغییر کرده باشد. امروز این دختر است که بیشتر عاشق اندی است و برای او دلتنگی میکند. بیتفاوتی که در نگاه اندی دیده میشود شاید به دلیل روابط سرد و خالی از عشق خانوادهاش باشد.
اما ۲۴ سال قبل این پدر اندی است که برای محبوب ۱۷ سالهاش دل میسوزاند و یادآور میشود که هیچگاه او را فراموش نمیکند. اما بعد از سالها حتی او را به جا نمیآورد تا خاطره عشق جوانیاش را حتی برای یک لحظه زنده کند. اما این جابهجایی در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمیکند و این اتفاق در شکلی دیگر دوباره روی میدهد.
ورود زن به زندگی این خانواده باعث فروپاشی آنها میشود. این زوج نیاز به تلنگری داشتند تا آنها را به خودشان بیاورد. تا بعد از ۱۹ سال زندگی مشترک حرمتهایی بینشان شکسته شود که سالها بیهوده سعی در حفظ آن داشتند. حتی اگر اتفاقات بعدی که به کشته شدن و به نوعی حذف عنصر اضافی در راه تحقق آرزوهای زن روی نمیداد این زندگی از ابتدا به ویرانی رسیده بود. وقتی از زبان مرد میشنویم که به زنش میگوید تو نفرتانگیز هستی میفهمیم که این رابطه قبل از حضور زن گسسته و غمگین به راه خود ادامه میداده است.
نوع روایت نمایش و پرهیز از داستانگویی به شکل مستقیم میتوانست یکی از امتیازهای نمایش باشد. پرداختن به این شیوه داستانگویی و گسست زمانی در تئاتر کشور ما کمتر آزموده شده است. این تمهید ابتدای داستان بسیار جذاب عمل میکند و تماشاگر را با خود همراه میسازد اما در ادامه به نظر میرسد این گسست و رفت و آمد زمانی و نمایش لحظههایی که قبلا اتفاق افتاده بعد از نمایش همان صحنه برای کارگردان به وسیلهای تزئینی برای جذابیت و روایت غیر مستقیم داستان تبدیل شده است تا در واقع عاملی باشد برای اطلاع رسانی و ایجاد تعلیق در دنیای نمایش.
چون این رفت و آمدهای زمانی علاوه بر اینکه به عنصری جذاب و دنبالکننده نمایش برای مخاطب بدل میشود نوعی هیجان و تعلیق در دنیای درام به وجود میآورد که میتواند یک متن تخت و بی اتفاق را به نمایشی پر شور و هیجان انگیز تبدیل کند. علاوه بر اینکه از لحاظ زیبایی شناسی نیز در خدمت نمایش است. اما دراین اثر این رفت و آمد زمانی و همزمانی برخی صحنهها با خلاقیت کمتری از سوی کارگردان همراه بوده است.
شاید نوع نورپردازی و تکرار صحنهها به همان شکلی که چند لحظه قبل به نمایش در آمده است می توانست جذابتر باشد همانطور که محمد یعقوبی در نمایش"خشکسالی و دروغ" از این شیوه جذاب به درستی استفاده کرده بود.
طراحی صحنه و لباس نمایش یکی از امتیازهای "زنی از گذشته " است. طراحی صحنه در عین سادگی زیباست و به درستی نمایانگر زندگی بی روح این زوج است. جذابیت دکور به قائل نبودن مرز میان درون و بیرون اتاقهاست به نحوی که هرگاه احتیاج باشد بازیگران به درون اتاقها میروند و میتوان تصور کرد چه اتفاقی درون اتاق میافتد. صحنه آخر نمایش هم که بیشتر بین رویا و واقعیت در نوسان است و از زاویه دید تینا به خانه مینگریم مرز بین اتاقها کاملا برداشته شده و بازیگر به راحتی در فضای خانه جولان میدهد.
شاید یکی از مشکلات این نمایش بازی بازیگران آن باشد. هیچکدام از بازیگران آنقدر گرم و پر انرژی نیستند تا بتوانند مخاطب را با خود همراه کنند. این سردی در بازی باعث کند شدن ریتم نمایش شده است. تا جایی که حتی بروز فاجعه و کشته شدن دو نفر از افراد خانواده آنقدر اجرای بیحس و حالی دارد که تفاوتی در اتفاق افتادن یا نیفتادن آن در روند ماجرا ندارد. شاید اگر بازیهای نمایش کمی یکدستتر بود و مسئله عشق بین تینا و اندی در بازی بازیگران نمود بیشتری داشت نمایش گرمتر میشد.
بازی الهام کردا بیشتر شبیه بازی یک راوی غمگین است که تنها با دستها و صدایش بازی میکند تا حس و حال یک دختر نوجوان عاشق را به نمایش بگذارد. پانتهآ بهرام جز صحنهای که در حال فریب اندی است و جذاب از کار در آمده چیز بیشتری برای نمایش تواناییهایش از خود ارائه نمیدهد. رامبد جوان و سحر دولتشاهی هم به نظر میرسد از میان مجموعههای تلویزیونی به دنیای این نمایش پرتاب شدهاند و هیچ پیوندی با زندگی شخصیتهایی که ایفاگر نقششان هستند ندارد.
در نهایت نمایش "زنی از گذشته" اثری قابل قبول از کار در آمده است که شاید با تمرین بیشتر به نمایشی جذاب و بیشتر همدلی برانگیز بدل میشد. این نمایش برشی از زندگی نسل امروز است. نسلی که در خلاء زندگی میکند و هیچ چیز پایدار و قابل اتکایی در زندگیاش وجود ندارد تا به واسطه آن خود را از منجلاب روزمرگی بیرون بکشد.
نمایش "زنی از گذشته" به کارگردانی محمد عاقبتی و بازی پانتهآ بهرام، رامبد جوان، سحر دولت شاهی، الهام کردا و سعید چنگیزیان هر شب ساعت 18 در سالن شماره یک مجموعه ایرانشهر روی صحنه می رود.
منبع: فیلم نیوز
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
نظر کاربران
فوق العاده بود
پیشنهاد میکنم برین!!!!
((DD
bad nis...vali narin