اسرار علمی «هیچوقت تسلیم نشدن»
گفتوگوی ما را با سینا میرعربشاهی، مترجم اثر «عزم» پیش رو دارید. نکتههای مهم این گفتگو، جزو دانستنیهای حیاتی برای والدین است؛ پس آن را از دست ندهید.
روزنامه جام جم - عیسی محمدی: پدر و مادرها، همیشه بهترینها را برای فرزندانشان میخواهند؛ پدر و مادرها، دوست دارند فرزندانشان، جوری تعلیم ببینند كه آینده شغلی و مالی و روانی و ذهنی آنها تأمین باشد که متأسفانه گاه در این مسیر به بیراهه میروند.
از جمله اینكه فرزندانشان را با دورهها و كلاسها و آموزشهای مرتبط با پرورش هوش و مهارتهایی خاص سرگرم میكنند. البته این بد نیست كه هوش فرزندانمان را تقویت كنیم؛ اما آینده اقتصادی و مالی و شغلی فرزندان بیش و پیش از اینكه در گرو ضریب هوشی آنها باشد، در گرو ویژگیهای ذهنی (سرسختی، انگیزه، عزم و...) آنهاست. در نیمه دوم سال گذشته، كتابی چاپ شد با نام «عزم» از آنجلا داكورث.
كتابی فوقالعاده خوب در زمینه عزم و اراده و نسبت آن با آینده انسانها و مباحثی در حوزه قدرت اراده. مهمترین پیام این كتاب، آن بود كه حتی اگر فرزندان شما استعداد كم یا متوسطی هم داشته باشند با دو برابر كردن عزم و اراده، میتوان آینده آنها را تضمین كرد. البته در این زمینه پدر و مادرها و دانایی آنها برای شیوههای درست پرورش این عزم و اراده بسیار مهم است. گفتوگوی ما را با سینا میرعربشاهی، مترجم این اثر پیش رو دارید. با این موضوع كه چرا این كتاب، چرا بحث عزم و اراده و باقی موارد. نكتههای مهم این گفتوگو، جزو دانستنیهای حیاتی برای والدین است؛ پس آن را از دست ندهید.
چطور شد به سمت ترجمه كتابی درباره عزم و اراده رفتید؟ علاقه شخصی، دغدغهای خاص یا صرفا چون یك كتابی بود كه باید ترجمه شود و به نوعی كارتان بود؟
من در مقاطع مختلف زندگیام، احساس میكردم به یك راهنما یا مرجع دست اول نیاز دارم تا بتوانم به كمك آن، انرژی و تفكرم را در مسیری درست و به شیوهای درست متمركز كنم. ضمن اینكه طی این سالها، متوجه شدم جوانان و نوجوانان زیادی هستند كه میتوانند از وجود چنین منابعی، نهایت استفاده را ببرند. به همین دلیل حتی قبل از ورودم به عرصه نویسندگی و ترجمه، مطمئن بودم چنین كتابی را ترجمه خواهم كرد.
نكته بعدی این كه خود این كتاب در خارج از كشور فروش فوقالعادهای داشته، نویسندهاش هم فارغالتحصیل رشته روانشناسی مثبتگرا بوده؛ رشتهای كه برخلاف ایران، در خارج از كشور یك گرایش جدی دانشگاهی است. این واقعیت به سندیت و اعتبار كتاب اضافه میكند. نكته بعدی هم آنكه خانم داكورث، خودش زخمخورده سركوفتهای والدینش بوده كه مدام به او میگفتند: اتو نابغه نیستی! تو هیچی نمیشی!
ولی این خانم به عنوان یك مثال زنده و موجود، ثابت كرد كه اینطور نیست و چیزهایی مهمتر از آیكیو و استعداد ذاتی هم وجود دارد كه میتواند سرنوشت حرفهای هركسی را معین و مشخص كند.
به نكته بسیار جالبی رسیدیم. خانوادهها دوست دارند فرزندانشان آینده حرفهای تضمینشدهای داشته باشند و از طرف دیگر همه چیز را به هوش و استعداد مربوط میدانند و به همین دلیل، سركوفتهای فراوانی هم به دلبندان خود میزنند. فكر میكنید، چرا این خانوادهها، با آنكه فرزندان خود را دوست دارند و نگران آیندهشان هستند، درگیر چنین رفتارهایی میشوند؟
انگار كه فقط استعداد فرزندان خود را مسؤول و ضامن موفقیتشان میدانند. والدین باید در این مورد، گستره دیدشان را وسعت بخشند. همانطور كه فرزندان نیاز به آموزش دارند، والدین هم حتما باید تحت آموزشهای مرتبط با پرورش فرزندانشان قرار بگیرند و بهروز باشند. درست یا غلط، بسیاری از موارد از قالب سنتیاش خارج شده و پرورش فرزند هم از این قاعده جدا نیست.
از طریق آموزش و فرهنگسازی است كه میشود فهمید حتی اگر فرزندمان استعداد خاصی هم در رشتهای نداشته باشد، دلیل بر این نمیشود كه كلا از او ناامید شویم. به همین دلیل، عزم و اراده و ویژگیهای ذهنی باید به درستی درك شوند. در غیر این صورت، همانطوركه فرزندان میتوانند مورد اتهام والدین قرار بگیرند كه استعداد ندارند، والدین هم میتوانند مورد اتهام فرزندان قرار بگیرند كه وضعیت فعلی آنها تقصیر والدین و ژن آنهاست!
شما كتاب اپدر پولدار؛ پدر بیپولب رابرت كیوساكی را خواندهاید؟
نه هنوز؛ البته در فهرست كتابهایی كه باید بخوانم هست؛ ضمن اینكه جسته گریخته با موضوع و ایده اصلیاش آشنا هستم.
آنجا هم رابرت دقیقا چنین بحثی را مطرح میكند. او به صورت نمادین، یك پدر پولدار دارد و به صورت واقعی، یك پدر بیپول. پدر بیپول او همه چیز را در هوش و دانشگاه و تحصیل و گرفتن مدرك و پیدا كردن شغل و یك بازنشستگی بیدردسر با مقداری پسانداز میداند. این ایده بسیاری از مردم جامعه است، اما پدر پولدار معتقد است كه شما برای امنیت اقتصادی و مالی باید پول را بشناسید، اینكه از كجا میآید، چطور میآید و چطور بیشتر میشود. او معتقد به استقلال مالی است. بعد هم سفارش میكند وقتی به استقلال و امنیت مالی رسیدید، میتوانید هر رشتهای را كه دوست داشتید بخوانید. نزدیك به این جمله را دارن هاردی هم در كتاب ااثر مركبب مطرح میكند؛ اینكه من جذابتر و سریعتر و باهوشتر و قویتر از دیگران نیستم، اما در هر مسابقهای پیروز خواهم شد؛ چرا كه باثباتتر از دیگران هستم و دست نمیكشم...
همینطور است. مسیرهای زیاد دیگری برای موفقیت وجود دارد، اما كلیشههای رایج و غلط ذهنی باعث میشود والدین فكر كنند فرزندانشان حتما باید به دانشگاه بروند تا كارهای بشوند. در حالی كه باید به فرزندانشان گزینههای بالقوه دیگری را هم نشان بدهند. ضمن اینكه والدین باید فرزندان خود را وادار به حركت، انتخاب مسیر و پذیرش مسؤولیت برای انتخابشان كنند؛ ولو اینكه اشتباه هم باشد؛ چرا كه همین تجربههای منفی است كه پختگی آنها را سبب میشود.
برگردیم به موضوع اصلیمان: عزم و اراده در تعیین موفقیت حرفهای آتی فرزندان یك خانواده و حتی خود یك خانواده چه اثری دارد؟
عزم یكی از مطمئنترین پیشبینی كنندههای موفقیت یك كودك، نوجوان یا جوان به شمار میرود. اعتبار و قابلیت استناد عزم (اشتیاق و ثبات قدم برای انجام كار) به مراتب بیشتر از مواردی چون ثبت نام فرزندان در مدارس غیرانتفاعی، كلاسهای فوق برنامه گرانقیمت، معلمهای خصوصی و... است. حالا اگر این عزم، با هوش بالا كه همان استعداد ذاتی است، تركیب شود، طبیعی است تأثیری به مراتب بیشتر خواهد داشت.
درگذشته تصور غلط و غالب بین خیلیها این بوده كه استعداد مساوی است با موفقیت. اما قاعده عزم به ما میگوید: در درجه اول تلفیق استعداد و تلاش باعث ایجاد مهارت و در مرحله بعد، تلفیق مهارت و تلاش باعث موفقیت میشود. پس به بیان ساده، تلاش دو برابر بیشتر از استعداد اهمیت دارد.
به چه دلیل چنین ادعایی را مطرح میكنید؟
به استناد ادله دانشگاهی و علمی كه از بحث عزم (به عنوان یك خصیصه غیر شناختی) ارائه شده و میشود در چند سال اخیر بحث عزم یا همان Grit مورد توجه شدیدی در جامعه روانشناسی قرار گرفته، چرا كه موضوع جالب و البته موضوع مورد نیازی است. البته طبیعی است بسیاری از مردم در تمام دنیا، با مفاهیمی چون استمرار قدم، ثبات، پافشاری و... آشنایی داشتهاند، اما طی چند سال اخیر برای اولین بار نگاهی علمی و پژوهشی و دانشگاهی به این موضوع شده. طبق همین تحقیقات، ارتباط عزم با موفقیت و آینده روشن افراد هم واضحتر شده است؛ تحقیقاتی كه گاه در تمام طول عمر این افراد صورت گرفته.
به نظرم بهتر است تعریفی از عزم و اراده هم داشته باشیم...
عزم در سادهترین تعریفش، تركیب اعجابانگیزی است از اشتیاق به هدف و ثبات قدم. عزم یعنی راز تحقق دستاوردهای قابل توجه در زندگی. یعنی همان جوهرهای كه در زندگی افراد سرشناس و موفق میبینیم و فكر میكنیم آنها چه دارند كه ما نداریم. در روانشناسی مثبتگرا نیز عزم را به عنوان یك ویژگی مثبت و غیر شناختی مطرح میكنند كه مبتنی بر اشتیاق انسان برای رسیدن به یك هدف متعالی است.
فكر میكنید بین عزم و استقلال و امنیت مالی و اقتصادی چه رابطهای میتواند وجود داشته باشد؟ مخصوصا در مورد فرزندان ما...
عزم، باعث نزدیكتر شدن هدفهای مالی و حرفهای میشود به همین سادگی. ضمن اینكه نباید از یاد برد عزم با خودش عزت نفس هم میآورد. فردی هم كه میزان بالایی از عزت نفس داشته باشد، اصلا نمیتواند به خودش اجازه بدهد دستش جلوی كسی دراز باشد. چنین فردی به صورت ناخودآگاه، خودش را به سمت اهداف اصلی و بزرگش هل میدهد و به دنبال موقعیتهای كاری رفته و در این مسیر هوشمندانهتر عمل خواهد كرد. از این منظر، عزم جزو لوازم استقلال و امنیت مالی و حرفهای فرزندان ما میتواند قلمداد شود.
این كتاب روی خودتان چه اثری گذاشته؟
واقعا تأثیری عمیق در زندگیام گذاشت؛ بدون اغراق میگویم. نویسنده یك خانم چینی-آمریكایی با هزاران كیلومتر فاصله از من بود، اما توانستم با فصلبهفصل كتابش ارتباط برقرار كنم. انگار موضوع كتاب، دغدغه همه انسانهاست. همزمان با ترجمه این كتاب، در حال آماده شدن برای كنكور ارشد هم بودم، چند مسأله دیگر هم برایم پیش آمده بود.
میخواستم حتی كنكور و یك سری كارهای دیگرم را به آینده موكول كنم، اما راهنماییهای مستند نویسنده كتاب باعث شد انرژی و افكارم را به طرز صحیحی متمركز كنم. البته پذیرفتم این راه ساده نیست، ولی شدنی است. وقتی داستان دهها نفر را در این كتاب خواندم كه از پس شرایط سخت برآمدند، قانع شدم كه شدنی است. به نظرم همه ما میتوانیم الگوی عملگرایی باشیم، دستكم برای خانواده و اطرافیانمان.
ارسال نظر