بازگشت بهرام بیضایی با تاراجنامه؛
قصه جابهجایی قدرت میان زن و مرد
کتاب «تاراجنامه (ذیل جهانگشا)» تحلیل شکست دوران تاریخی حمله تاتارها به ایران است و شرح این نکته که هر کسی در آن زمان به نقش خود آگاه نبود.
شیوه نقالی و پردهخوانی در این کتاب وجود دارد و راوی و دو نقش دیگر نمایشنامه هر کدام فضای جغرافیایی اطراف را برای خواننده معین میکنند. این نمایشنامه، تحلیل شکست دوران تاریخی حمله تاتارها به ایران است و اینکه هر کسی در آن زمان به نقش خود آگاه نبود. نقطه تلخ داستان این است که وقتی زن جای مرد میشود، از زن دفاع نمیکند و تنها نقش مردسالارانه را که در ذهنش بوده است، بازی میکند و مرد نیز نقشی را که از زن در ذهن داشته است، بازی میکند.
نویسنده پس از شرح وضعیت صحنه، نمایش را با این دو دیالوگ آغاز میکند: «آران: من از میان آتش حرف میزنم. خون به زانو رسیده. که با که میجنگد و برای چه؟ جنگ طریقت است یا شریعت است یا تیره و تبار؛ یا سودی ناچیزتر از خونِ کودکی؟ بر سر پیکرههای بیجان راه میرویم که ما را همین دم پیش عزیزتر کسان بودند؛ خواهری، یا برادری! مادری، یا پدری!
راوی: شرم چشم از شرم شسته و خرد ذهن به یاوه گشوده! جنگجویان کورند و تیغ در کف هر خودکامه! بیزاری بیرقدار معرکه است و خشم تبیرهزن! سخن پوچ است و واژگان با معنی خود بیگانه! ...»
منبع: خبرآنلاین
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر