۷۹۴۱۳
۱ نظر
۵۰۱۵
۱ نظر
۵۰۱۵
پ

پای حرف «مردان استردادی» سینمای ایران

تمامي داستان اين فيلم در يك سفر اتفاق مي‌افتد و در حقيقت اين سفر شامل بخش‌هاي خاكي، آبي، ريلي، پروازي و... است و طبيعت اجراي كار در هر كدام از اين بخش‌ها مشكلات خاص خود را دارد.

روزنامه اعتماد: هماهنگ كردن دو بازيگر ايراني و روس براي آنكه درست حس‌شان را به هم منتقل كنند كار بسيار پيچيده و مشكلي بود. به هر حال دو بازيگر بايد حرف هم را بفهمند؛ بازيگري يعني انتقال حس و وقتي حس درست منتقل شود قطعا بازيگر مقابل مي‌تواند به آن پاسخ بدهد.

تمامي داستان اين فيلم در يك سفر اتفاق مي‌افتد و در حقيقت اين سفر شامل بخش‌هاي خاكي، آبي، ريلي، پروازي و... است و طبيعت اجراي كار در هر كدام از اين بخش‌ها مشكلات خاص خود را دارد.

مسووليت سنگين توليد پروژه تاريخي «استرداد» برعهده علي غفاري در مقام كارگردان قرار گرفته تا او در سومين تجربه سينمايي خود پس از «شاهرگ» و «چراغ قرمز» ساخت فيلمي با پروداكشني عظيم را برعهده داشته باشد. غفاري براي ساخت اين فيلم سينمايي با گروهي همراه شده كه هر يك تجربه كارهايي مهم در سينماي ايران را پشت سر گذاشته‌اند و به گفته اين كارگردان همين همراهي او را در مسير رسيدن به هدف نهايي در «استرداد» كمك مي‌كند. اين فيلمساز خود به سختي‌هاي توليد فيلمي تاريخي كه به تاريخ معاصر اشاره دارد واقف است و معتقد است وفادار ماندن به مستندات يكي از مهم‌ترين نكاتي است كه در چنين اثري بايد مورد توجه قرار بگيرد. او در اين گفت‌وگو درباره ويژگي‌هاي ساخت «استرداد» و همراهي با گروه توليد اين پروژه و همكاري با بازيگر خارجي سخن گفت.

پای حرف «مردان استردادی» سینمای ایران

ساخت فيلم در فضاي تاريخ معاصر قطعا سختي‌هاي خود را دارد كه ناشي از تطبق داستان با واقعيات است؛ چطور اين كار را در «استرداد» انجام داديد؟

در ميان انواع فيلم‌هاي تاريخي، ساخت فيلم درباره تاريخ معاصر به مراتب دشوارتر است. از دلايل مهم آن، وجود تصاوير مستند، خاطرات زنده و اشخاص درگير در آن دوران در ذهن مخاطبان است كه هرگونه تخيل را از فيلمساز دور مي‌كند. مخاطب با داشته‌هاي ذهن خود به تماشاي اينگونه فيلم‌ها مي‌نشيند و اگر تصوير ارائه شده در اثر از شخصيت‌ها و وقايع تاريخي غيرقابل استناد باشد مخاطب آن را پس مي‌زند. از طرف ديگر بسياري از مسائل و بحران‌هاي تاريخ معاصر هنوز به شكل كاملي گره‌گشايي نشده‌اند و افكار عمومي نسبت به آنها روشن نيست و لذا فيلم ساختن درباره اين موضوعات ناخودآگاه‌ آن را با پيشداوري‌ها و داوري‌هاي متنوع رو در رو مي‌سازد. با اين توضيحات شايد فيلم ساختن درباره تاريخ معاصر خطر بالايي را براي فيلمساز به همراه داشته باشد.

البته فيلمسازاني هم داشتيم كه درباره تاريخ معاصر بيشتر به بخش هنري اثر توجه كرده و اين پايبندي به جزييات مستند چندان دغدغه آنان نبوده است.

بله ، برخي فيلمسازان كه سرآمد آنها شادروان علي حاتمي است با برداشت شخصي خود و افزودن سهم تخيل به روايت تاريخي خويش سعي مي‌كنند از اين تنگناها عبور كنند. اما اين فقط يك وجه از فيلمسازي درباره تاريخ معاصر است.

شما درباره «استرداد» چطور عمل كرديد؟

اما درباره فيلم «استرداد» كه مي‌خواهد درباره وقايع مستند به روايت بنشيند نمي‌توان به تخيل يا ادبيات شاعرانه روي آورد. در عين حال ساخت فيلم درباره تاريخ معاصر مشكلات سخت‌افزاري نيز دارد. با سرعت تحولات و تغييرات در معماري و شهرسازي، لباس و پوشاك، رنگ و بافت، زبان و گويش، آداب و سنن و... ساخت دكور، دوخت لباس‌ و آرايش شخصيت‌ها نيازمند خلاقيت در بازسازي همه‌چيز است. چرا كه رسيدن به يك تصوير مستند از آن دوران با توجه به پيش‌زمينه ذهني مخاطب بايد كمترين خطاي ممكن را داشته باشد.

براي رسيدن به اين هدف فقط نگاه كارگردان نمي‌تواند تامين‌كننده همه موارد مورد نظر باشد بايد گروه همراهي خوبي با او داشته باشند.

رعايت تمامي موارد ذكر شده تنها در سايه تعامل بخش‌هاي مختلف در يك گروه توليد آگاه و خلاق امكان‌پذير است. اما از آنجا كه من تجربه كار مديريت توليد در پروژه‌هاي تاريخي را پيش از اين داشته‌ام، سختي‌ها و مشكلات اين بخش را كاملا درك مي‌كنم؛ اينكه پروداكشن توليد فيلمي مثل «استرداد» كار بسيار پيچيده و غريبي است. فاصله فيلمبرداري بين دو لوكيشن شايد براي ديگر بخش‌ها يك استراحت باشد، اما براي گروه تهيه و توليد حتي فرصت نفس كشيدن نمي‌گذارد. آنها بايد سريع لوكيشن بعدي را آماده كنند و اين لوكيشن‌ها، صرفا يك چارديواري نيست، بلكه مكان‌هاي واقعي است كه فيلمبرداري در آنها نيازمند مجوزهاي متعددي است.

فضاهايي كه براي ساخت «استرداد» بايد بازسازي مي‌شد چه ويژگي‌هايي داشت؟

تمامي داستان اين فيلم در يك سفر اتفاق مي‌افتد و در حقيقت اين سفر شامل بخش‌هاي خاكي، آبي، ريلي، پروازي و... است و طبيعت اجراي كار در هر كدام از اين بخش‌ها مشكلات خاص خود را دارد. فيلمبرداري در مسكو در بهمن ماه و در اوج سرما، كار روي كشتي در فصل بهار و آب‌و هواي متغير، كار روي ريل در فصل تعطيلات و اوج كار راه‌آهن براي جابه‌جايي مسافران نوروزي. من تجربه كار در هشت كشور را دارم، اما هيچ كدام مثل مسكو نبودند. حال ما بايد اين مسكو را به زمان استالين مخوف مي‌رسانديم.

سختي كار از ابتدا براي شما روشن بود...

همه ما از روز اول مي‌دانستيم كه قرار است وارد كاري شويم كه سختي‌هاي آن به مانند ديگر فيلم‌ها نيست. شانس من در اين كار گروه فوق‌العاده و با تجربه‌يي است كه با من همكاري دارند. اگر به نام سرگروه‌ها توجه كنيد متوجه حرف من خواهيد شد. از تهيه‌كننده كار آقاي محسن علي‌اكبري تا فيلمبردار محمود كلاري، طراح صحنه آقاي ايرج رامين‌فر و مديرتوليد خانم ابوالقاسمي همه در رشته خود پيشكسوت هستند.

بخش مهمي از كار در روسيه پيش رفت؛ تا چه حد نسبت به سينماي اين كشور آشنايي داشتيد؟

روسيه صاحب سينما است، اما نه به خاطر تعدد و تكثر آثارش. كشور روسيه تعداد توليدات سينمايي‌اش بسيار كم است و فيلم‌هاي خاص كار مي‌كنند و طبيعتا بازيگران خوبي هم دارند.

كار با بازيگر روس هم يكي از بخش‌هاي سخت جريان توليد بود.

كار كردن با اين بازيگران بسيار سخت است به اين دليل كه براي ارتباط برقرار كردن با آنها حتي نمي‌توان به زبان انگليسي حرف زد زيرا آنان به اين زبان تسلط ندارند. بنابراين ما نيازمند يك مترجم بوديم كه هم فارسي بداند هم روسي و هم سينما را بشناسد تا بتواند آنچه بازيگران به عنوان سوال از ما دارند درست منتقل كند.

هماهنگي بين دو بازيگر روس و ايراني چطور اتفاق افتاد؟

هماهنگ كردن دو بازيگر ايراني و روس براي آنكه درست حس‌شان را به هم منتقل كنند كار بسيار پيچيده و مشكلي بود.

به هر حال دو بازيگر بايد حرف هم را بفهمند؛ بازيگري يعني انتقال حس و وقتي حس درست منتقل شود قطعا بازيگر مقابل مي‌تواند به آن پاسخ بدهد. شرايط كار با بازيگران به گونه‌يي پيش رفت كه از نتيجه آن راضي هستم.

سيما تيرانداز به عنوان بازيگردان چه نقشي در اين زمينه داشتند؟

خانم تيرانداز در اين بخش خيلي كمك كرد. من فقط با مترجم صحبت مي‌كردم و آنچه مي‌خواستم به او مي‌گفتم، اما هدايت، ويرايش و آماده كردن بازيگران برعهده خانم تيرانداز بود كه به خوبي از پس اين كار برآمدند.

گفت‌وگو با صالح ميرزا آقايي

نوستالژي‌ جواني‌ام در روسيه

هنوز خاطره نقش آفريني او در نقش جعفربن زبير در سريال مختارنامه از ياد و خاطر‌مان محو نشده است. نخستين تجربه سينمايي صالح ميرزا آقايي با نقشي كوتاه در فيلم سينمايي بوي پيراهن يوسف به كارگرداني ابراهيم حاتمي كيا رقم خورد تا امروز كه با حضور در «استرداد» پانزدهمين تجربه از اين دست را رقم مي‌زند.

با توجه به اين واقعيت كه داستان «استرداد» برگرفته از يك واقعه تاريخي است شما تا چه حد براي نزديك شدن به نقشي كه بر عهده‌تان گذاشته شده به مطالعات ميداني روي آورديد؟ آيا اصلا انجام چنين مطالعه و تحقيقي را ضروري مي‌دانستيد؟

البته من يك پيش ذهنيت نسبت به اين فضا داشتم آن هم به اين دليل كه از سال ۸۵ به عنوان يكي از سه بازيگر اصلي درگير پروژه «كلاه پهلوي» بودم. اما خب فضاي آن كار محدوده سال‌هاي ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۰ يعني دوران پهلوي اول را دربرمي‌گرفت اما خاستگاه ماجرا يعني دوران پهلوي اول و دوم تفاوت چنداني با هم ندارند. در هر صورت مي‌خواهم بگويم با نوع كار كلاسيك در چنين فرمي ناآشنا نبودم.

پای حرف «مردان استردادی» سینمای ایران

اين اشاره را هم داشته باشم كه به جهت نقش آفريني در مجموعه «سرزمين كهن» كه دوره تاريخي‌اش به اين فضا نزديك است اتمسفر «استرداد» بيش از پيش برايم آشنا بود. درباره داستان مورد اشاره در فيلم اظهارنظرهاي گوناگوني شده است. خب ظاهرا مقداري طلا بوده كه متفقين به عنوان غرامت بايد به ايران مي‌دادند و غيره و غيره. البته من خيلي خودم را درگير صحت و سقم اين روايت‌ها نكردم چون معتقدم به عنوان بازيگر بايد آن چيزي را كه كارگردان در ذهن دارد، اجرا كنم. به نظر من پايه فيلمنامه «استرداد» به لحاظ درامي كه در آن شكل مي‌گيرد بستر مناسبي براي يك كار سينماي سوپر پروداكت است. اين موضوعي است كه تاكنون به اين شكل و اين حجم در هيچ اثر سينمايي ديگري به آن پرداخته نشده است.

در واقع براي شما بيشتر درام موجود در فيلم مهم بوده تا سنديت تاريخي روايت‌هاي مختلف از اين واقعه؟

هر دو به يك اندازه مهم است. «استرداد» در نهايت يك پروژه ملي است كه قهرمان آن يك سرگرد ميهن‌پرست به اسم تكين است. او خود را وقف مردم و منافع ملي ايران كرده و همين موضوع حس غالب فيلم را تشكيل مي‌دهد. اين داستان به نظرم مي‌تواند مايه مباهات هر ايراني كه عرق ملي و ناسيوناليستي دارد، باشد. «استرداد» از اين لحاظ خيلي قابل احترام است. شايد يكي از دلايل حضور من در اين پروژه همين نگاه ملي بوده باشد. ناگفته نماند يكي ديگر از دلايل اين حضور وجود آقاي علي اكبري در راس پروژه فوق به عنوان تهيه‌كننده است. در گذشته و در پروژه «نردبام آسمان» فرصتي براي همكاري دوجانبه بين ما پيش آمد كه متاسفانه به دليل كوتاهي من از دست رفت. آقاي علي‌اكبري با قبول ساخت اين فيلم به واقع دست به عمل بزرگي زد. اين ادعاي من با توجه به عظمت پروژه و سختي‌هاي طاقت‌فرساي توليد آن كه تنها يك چشمه‌اش در سرماي وحشتناك مسكو بروز پيدا كرد، كاملا قابل اثبات است. «استرداد» از همه نظر براي من يك سورپرايز است. از كارگردان آن گرفته كه از دوستان خوب من است، تا محمود كلاري عزيز كه حضور مقابل دوربينش مايه مباهات هر بازيگري است و ديگر دوستاني كه هركدام به نوعي از بهترين چهره‌هاي صنف خود هستند. به همه اينها آن حس و عرق ملي را هم اضافه كنيد، مي‌بينيد كه دلايلم براي حضور در اين پروژه زيادي قانع‌كننده است.

حضور در كنار بازيگران روس را چطور ديديد؟ آن هم با توجه به سابقه و پيشينه سينماي روسيه در ايران؛ بعيد نيست اگر شما هم در دوران جواني از مشتري‌هاي سينما عصر جديد در هنگام اكران فيلم‌هاي تاركوفسكي و پاراجانف بوده باشيد.

من تاكنون در برخي پروژه‌هاي فرامرزي حضور داشته‌‌ام و در كشورهايي چون تركيه، امارات و لبنان در كنار بازيگراني از اين كشورها به نقش‌آفريني پرداخته‌ام. اگر نظر من را بخواهيد بايد بگويم حضور در روسيه و هم بازي شدن با بازيگران روس يك بده بستان فرهنگي بسيار خوب بود. اين هم يكي ديگر از مواردي بود كه «استرداد» را براي من تبديل به پروژه‌يي جذاب كرد. از سال‌هاي دور درباره سينماي روسيه مطالعاتي داشتم و در كل سينماي اين كشور را با كلاسيك‌هايي چون آيزن‌اشتاين و پودوفكين مي‌شناسم. حضور در مسكو برايم خيلي جذاب بود و خيلي دوست داشتم نوستالژي‌ دوران جواني‌ام را در تئاتر مسكو و كارگاه بازيگري آن با چشم‌هاي خودم ببينم.

گفت‌وگو با سياوش چراغي‌پور، بازيگر نقش پيراني

همدلي مهم بود نه همزباني

سياوش چراغي‌پور براي مخاطبان تئاتر در ايران چهره شناخته شده‌تري است تا مخاطبان سينما؛ هرچند كه او تاكنون در بيش از شش فيلم سينمايي و البته چندين و چند سريال تلويزيوني نيز نقش آفريني داشته است. حضور چراغي‌پور در پروژه «استرداد» بهانه‌يي شد تا گفت‌وگويي هرچند كوتاه با او داشته باشيم.

با توجه به اينكه «استرداد» برگرفته از يك واقعه تاريخي است شما تا چه حد براي نزديك شدن به نقشي كه بر عهده‌تان گذاشته شده به مطالعه روي آورديد؟ آيا شما براي رسيدن به نقش‌تان به مستندات تاريخي استناد كرديد؟

موضوع اين است كه تاريخ يك مرجع كامل و بي‌نقص نيست و نمي‌توان آن را به‌طور دربست پذيرفت مخصوصا اگر قرار باشد در قالب وجه دراماتيك و هنري در‌آيد كه در اين صورت نگاه نويسنده و كارگردان نيز مزيد بر همه شك و شبهه خواهد شد. من در همين حد مي‌دانم كه داستان «استرداد» به عنوان يك مستند تاريخي رخ داده و وجود داشته است. پهلوي دوم اين‌طور ادعا كرده كه ما اين طلاها را به عنوان غرامت از روسيه گرفته و تحويل خزانه داديم اما اينكه تا چه حد اين ادعا درست است يا نه، من هم نمي‌دانم.

نقش شما در استرداد چيست؟

من نقش نماينده بانك مركزي را بازي مي‌كنم كه در فيلم براي ارزيابي طلاها، شمش‌ها و كنترل پلمب‌ها تا زمان تحويل به ايران در داستان حضور دارد.

پای حرف «مردان استردادی» سینمای ایران

در فيلم‌هاي تاريخي بعضي نقش‌ها ما به ازاي بيروني دارند و برخي ندارند. شما چه ترفندي براي پيدا كردن نقش خود در اين فيلم به كار برديد؟

نقشي كه من بازي مي‌كنم يعني شخصيت پيراني كاملا مصداق بحث قبلي است. از اين شخصيت در تاريخ هيچ اسمي برده نشده. من اين شخصيت را خيلي دوست دارم چون بر خلاف بقيه يعني نماينده‌هاي اشرف و شاه و زاهدي كه همه مي‌خواهند در يك فضاي پليسي مچ همديگر را بگيرند اهل سياست‌بازي نيست. پيراني يك كارمند ساده است كه فقط مي‌خواهد وظيفه‌اش را درست انجام بدهد. او مي‌خواهد لذت اين سفر را ببرد. در كل چيزهايي كه براي بقيه مهم است براي او مهم نيست.

در اين پروژه علاوه بر بازيگران ايراني و حضور يك تيم حرفه‌يي از كشورمان بازيگران روس هم به نقش‌آفريني پرداختند. از تجربه همكاري با آنها بگوييد.

من به دليل سابقه‌ام در تئاتر اطلاعات خوبي درباره تئاتر روسيه دارم و به همين دليل همواره يكي از روياهايم آشنايي با بازيگران روس بوده. هميشه دوست داشتم بدانم بازيگراني كه در مهد مكتب‌هاي جهاني و صاحب سبك مثل استانيسلاوسكي آموزش ديده‌اند، چگونه‌اند. خوشبختانه در پروژه «استرداد» اين اتفاق افتاد. درباره همكاران روسم در اين فيلم بايد بگويم از ديد من بسيار باهوش بودند و همچنين با اخلاق و متعهد نسبت به پارتنر و البته خود كار. اين براي من خيلي ارزشمند بود. با اينكه مساله زبان اينجا خيلي مهم بود ولي ذره‌يي باعث نشد در شكل‌گيري اين ارتباط خللي وارد شود. اين همكاري دقيقا مصداق آن مثل معروف بود كه مي‌گويد همدلي از همزباني بهتر است. ما هيچ‌گونه احساس غريبگي نسبت به همكاران روس نداشتيم. مخصوصا اين دو بازيگري كه من مستقيم با آنها بازي داشتم تا حد بسيار زيادي بچه‌هاي با اخلاق و متعهدي بودند.

كار در مسكو چگونه بود؟

كار در مسكو براي شخص من تجربه بي‌نظيري بود. در آن آب و هوا و ميان آن آدم‌ها واقعا وضعيت غريبي بود. نظر خود من اين است كه مي‌شد خيلي بهتر و كامل‌تر از اين فرصت بهره ببريم اما متاسفانه به دليل محدوديت‌هايي كه طرف روس اعمال كرد اين اتفاق ميسر نشد. همين باعث شد بسياري از سكانس‌ها و پلان‌هاي ما در مسكو حذف شود و خيلي از اتفاقاتي كه مي‌توانست جذابيت فيلم را افزايش دهد، هم به لحاظ بصري و هم محتوايي ميسر نشد. اين بخش براي ما تلخكامي به همراه داشت اما اينجا واقعا جاي آن دارد از همه گروه تشكر ويژه‌يي داشته باشم. شرايط توليد «استرداد» با توجه به ابعاد پروژه بسيار بسيار منحصر به فرد است. فيلمبرداري در دماي منفي ۳۰ درجه مسكو اتفاقي بود كه تا مدت‌ها از ذهنم پاك نمي‌شود.

رو‌به‌رو شدن با سينماي جديد روسيه نوستالژي دوران جواني شما را به هم نريخت؟

خب چرا، نه تنها سينما و تئاترش كه ارتباطات و فرهنگ موجود ميان مردمش هم كمي آن تصورات قبلي را خدشه‌دار كرد. من با واقعيتي رو به رو شدم كه در تخيلاتم جايي نداشت. اين ظاهرا حاصل شرايط جديد اين كشور است.

گفت‌وگو با فرهاد قائميان، بازيگر نقش كاووسي

كارزاري براي اثبات توانايي‌ها

فرهاد قائميان از جمله بازيگران سينماي ايران است كه خيلي دنبال هياهو و شهرت نيست و از همين رو معمولا خيلي سخت تن به مصاحبه مي‌دهد. او به همان اندازه كه كم حرف است پركار است و سابقه فعاليت هنري‌اش چيزي جز اين به ما نشان نمي‌دهد. شروع فعاليتش با بازي در فيلم‌هاي كوتاه بود و پس از آن به تلويزيون رفت و در سمت‌هاي تهيه‌كننده، مدير توليد، طراح صحنه و لباس به فعاليت پرداخت. او بازي و كارگرداني تئاتر را هم در كارنامه هنري‌اش دارد. حضور در ۲۱ فيلم به عنوان بازيگر همه كارنامه سينمايي فرهاد قائميان را تشكيل مي‌دهد. حضور او در پروژه «استرداد» و بازي در نقش كاووسي باعث شد به سراغش برويم و از اين تجربه جديد بپرسيم.

داستان «استرداد» بر پايه يك واقعيت تاريخي شكل گرفته و از اين داستان روايت‌هاي مختلفي توسط مورخان ذكر شده است. در اين روايت‌ها طبيعتا تناقض‌هاي زيادي وجود دارد و به همين دليل نمي‌توان درباره برخي شخصيت‌هاي حاضر در اين ماجرا قضاوت كرد. آيا شما براي رسيدن به نقش‌تان به مستندات تاريخي استناد كرديد؟

درست است كه داستان «استرداد» برگرفته از تاريخ معاصر ما است اما اينكه همه شخصيت‌هاي موجود در آن داراي مابه‌ازاي تاريخي هستند يا خير، نكته‌يي است كه بايد درباره آن بحث شود. البته اگر ما به ازايي هم نداشته باشد چندان مهم نيست و ما در اغلب آثاري كه به عنوان بازيگر حضور پيدا مي‌كنيم شكل‌دهنده شخصيت‌هايي هستيم كه از خيال نويسنده‌ها نشات گرفته‌اند.

‌ اما داستان «استرداد» بر اساس يك واقعيت تاريخي شكل گرفته و در هر واقعيت تاريخي يكسري شخصيت‌هاي تاريخي و واقعي نيز حضور دارند.

حق با شماست اما درباره نقشي كه من آن را بازي مي‌كنم يعني كاووسي حداقل تا جايي كه من مي‌دانم ما به ازايي در عالم واقع وجود نداشته است. در فيلمنامه اول شخصيتي به اسم كياني وجود داشت كه بعد از مرگ او كاووسي جايش را مي‌گرفت. من و آقاي غفاري طي مشورت‌هايي كه با هم داشتيم به اين نتيجه رسيديم كه بهتر است هر دو شخصيت كياني و كاووسي در هم ادغام شوند كه نتيجه نهايي‌اش شد كاووسي. همين نشان مي‌دهد كه چنين شخصيتي در تاريخ وجود نداشته و ما به ازاي بيروني ندارد.

پای حرف «مردان استردادی» سینمای ایران

حال اين موضوع كار شما را سخت‌تر كرد يا آسان‌تر؟

خب وقتي فيلمنامه اورژينال دست ما بازيگرها مي‌رسد طبعا بايد به دنبال يك الگويي بيروني باشيم تا از روي آن بازي‌مان را شبيه‌سازي كنيم. وقتي در تاريخ نه كاووسي نامي وجود داشته و نه كياني نامي، طبيعتا من بازيگر نيز تنها بايد به تصورات ذهني‌ام از اين شخصيت تكيه كنم و آن را در ناخودآگاهم بسازم. اين اتفاق در بسياري از فيلمنامه‌هايي كه به ما پيشنهاد مي‌شود مي‌افتد. البته اين نگاه درباره كاراكترهايي كه ما به ازاي بيروني هم دارند مي‌تواند صادق باشد. به‌طور مثال تكين، يعني نقشي كه آقاي حميد فرخ نژاد آن را بازي مي‌كند شخصيتي واقعي و تاريخي است اما اين دليل نمي‌شود تكيني كه فرخ‌نژاد نشان ما مي‌دهد مو به مو شبيه تكين واقعي و تاريخي باشد. «استرداد» از جمله پروژه‌هايي است كه قابليت‌هاي فراواني را به لحاظ ارائه نقش‌ در اختيار بازيگران مي‌گذارد. تصور نمي‌كنم تاكنون در سينماي ايران بازيگري در تعداد زيادي از لوكيشن‌هاي مختلف، از سرماي كشنده مسكو تا هواي شرجي درياي خزر مقابل دوربين رفته باشد. «استرداد» درست به همان اندازه كه تجربه خوبي بود كارزار سختي براي اثبات توانايي‌هاي ما هم بود.

‌‌ كار در كنار بازيگران روس چطور بود؟ با توجه به تاثير سينماي ايران از سينماي روسيه به‌ويژه در سينماي بعد از انقلاب مواجهه با سينماي جديد روسيه و همچنين مواجهه با بازيگران اين سينما ذهنيت قبلي شما از اين سينما را چقدر اصلاح يا تثبيت كرد؟

قصد تعارف ندارم و در زمينه بازيگري براي شخص خودم ‌شأن چنداني قايل نيستم اما به اين موضوع اعتقاد راسخ دارم كه سينماي امروز ما در حدي است كه با آثار بزرگان سينماي روسيه، حتي آندره تاركوفسكي برابري مي‌كند. ما در دوره‌يي به لحاظ مفهومي و مضموني تحت تاثير سينماي روسيه بوده‌ايم اما به لحاظ تكنيكي و نوع بازي چنين تاثيري هرگز وجود نداشته است. سينماي ما خصوصا به لحاظ بازيگري به قدري پيشرفت داشته كه به جرات مي‌توانم ادعا كنم در پروژه «استرداد» بازيگران ما به لحاظ تكنيكي نه كه از روس‌ها كم نداشتند بلكه حتي تا حدود زيادي از آنها جلوتر هم هستند.

از مواجهه با بازيگران روس سر صحنه فيلمبرداري بگوييد؟ با توجه به اين واقعيت كه بخشي از بازي شما در مقابل آنها انجام مي‌گرفت بده بستان دراماتيكي كه در صحنه‌ها شكل مي‌گرفت چگونه بود؟

هر دو يعني الكساندر ناوانف و آليسا كاچر بازيگران خوبي هستند اما در هر صورت ما نمي‌توانيم آن گرمايي را كه در روابط بين ايراني‌ها و بازيگران ايراني وجود دارد از آنها انتظار داشته باشيم. سردي موجود در روابط في‌مابين البته ريشه فرهنگي دارد و اين چيزي است كه خودشان با آن مشكلي ندارند اما از جهاتي براي ما غير قابل درك است. البته ما به عنوان ايراني‌هاي حاضر در پروژه همه سعي خود را كرديم تا اين دوستان احساس غربت نكنند و به‌طور مثال آليسا كاچر اين احساس را پيدا كند كه واقعا يك زن نظامي ايراني است. اما همان‌طور كه قبلا هم تاكيد كردم با توجه به تجربياتم و بازي در برخي كشور‌ها از جمله فرانسه، آلمان، تاجيكستان، ارمنستان، آذربايجان، تركيه و البته روسيه، امروز به جرات مي‌توانم ادعا كنم در بسياري از عرصه‌هاي مرتبط با صنعت سينما بالاخص بازيگري از آنها با اختلاف نسبتا زيادي جلو هستيم. البته ناگفته نماند بستري كه بازيگران اين كشورها در آن رشد مي‌كنند و بعد مشغول به كار مي‌شوند كمي تا قسمتي با شرايط ما متفاوت است و آنها شرايط نسبتا نرمال‌‌تري را در اين بخش تجربه مي‌كنند. آنجا تقريباهمه‌چيز در اختيار مديربرنامه‌هاست اما اينجا ما براي كوچك‌ترين موارد حتي چاي سر صحنه هم خودمان بايد به فكر باشيم.

حضور در روسيه و استفاده از لوكيشن‌هاي واقعي چون ميدان سرخ و كاخ كرملين را چقدر در واقع‌نمايي داستاني تاريخي چون «استرداد» موثر مي‌دانيد.

اين خيلي باعث افتخار است كه يك ايراني يا به عبارت بهتر يك گروه سينمايي ايراني در پروژه «استرداد» توانست ميدان سرخ مسكو را در اوج و بحبوحه انتخابات كشور روسيه در اختيار خود گرفته و براي دو روز تعطيل كند. مخصوصا كه بنا بر برخي اخبار مدتي قبل يك گروه هاليوودي با حضور سوپراستاري چون تام كروز در همين ميدان موفق به فيلمبرداري نشده و توسط روس‌ها از ميدان سرخ اخراج شده‌اند. نتيجه زحمت و پولي كه صرف اين پروژه شده تا به اينجاي كار از ديد من قابل قبول بوده است. حضور در روسيه تجربه‌يي فوق‌العاده بود و اين نشان مي‌دهد دست‌اندركاران طرح براي كاري كه مي‌كنند نهايت احترام و اهميت را قايل هستند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • tannaz

    فیلم زیبایی بود ممنون از اقای غفاری و تمام دست اندرکاران...

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج