خنداننده شو، چگونه یک استندآپ کمدین خوب بشویم؟
آموزش استندآپ کمدی موضوع اصلی این سلسله مطالب است که برای مفاد این موارد آموزشی به معجونهایی نوشته شده از کمدینهای برتر دنیا و ترکیب آنها با فرهنگ ایرانی سر زدیم تا یک خنداننده برتر را از وجودتان استخراج کنیم، ولو اینکه تصور کنید استعدادی در این زمینه ندارید.
وب سایت روزیاتو - آرش پارساپور: آموزش استندآپ کمدی موضوع اصلی این سلسله مطالب است که برای مفاد این موارد آموزشی به معجونهایی نوشته شده از کمدینهای برتر دنیا و ترکیب آنها با فرهنگ ایرانی سر زدیم تا یک خنداننده برتر را از وجودتان استخراج کنیم، ولو اینکه تصور کنید استعدادی در این زمینه ندارید.
نقشی به نام خنداننده یا همان استندآپ کمدین از قدیم در تاریخ و فرهنگ ما ایرانیان حضور داشته ولی به اَشکالی دیگر که به هیچ وجه شبیه به کمدینهای امروزه دنیای غرب نیست. میتوان دلقکها و ملیجکهای دربار را به نوعی یک بذله گو دانست که با حرفهایشان دل شاه را از خنده روده بر میکردند و اطرافیان را نیز بدون ترس و با پشتوانه علی حضرت همایونی، به سخره میگرفتند. بعد از آنها این ماجرا رنگ و بوی هنریتری به خود گرفت و میتوان پیش پرده خوانان نمایش را اولین نسل استند آپ کمدین در ایران دانست، افرادی که پیش از اجرای هر تئاتر و نمایش برای بینندگان و حضار برنامهای را به صورت تکنفره و معمولا با ریتم آهنگ اجرا میکردند که بعد از مدتی برخی از این اجراها بیشتر از خود نمایش اصلی طرفدار داشت (مرحوم عزت الله انتظامی از سردمداران پیش پرده خوانی در ایران بود.)
نمونه ای از پیش پرده خوانی با اجرای عزت الله انتظامی
این اشخاص معمولا شعرهایی را به زبان طنز و با ریتم موسیقیهای مشهور محلی همچون بریباخ میخواندند و قدرت کلام و تیزی بیاناتشان به حدی گسترش یافت که بعد از چند سال، حاکمیت تمام تماشاخانهها را مجبور کرد که برای اجرای پیش پرده خوانی خود نیز مجوز بگیرند و کلیه متنهای این تک خوانیها پیش از اجرا باید توسط حاکمیت خوانده و مورد پذیرش قرار میگرفت. بسیاری از فعالان این حرفه در آن سالها به خاطر خوانش متون سیاسی شدیداللحن خود به زندان افتادند و سرآغاز خندانندگی با زبان تلخ و گزنده طنز، از همان سالها بود.
خنداننده یا نقاد؟ مساله این است
میگویند طنز همچون حجابی است که روی بار معنای کلمات میفتد و آنها را تقلیل میبخشد ولی چنان با سرعت آنها را به صورت مخاطب پرتاپ میکند که تلخیاش ته قلب هر بینندهای را میگیرد. افراد و قضایایی که در لابهلای شوخیهای طنز نیز با آنها شوخی میشود، از گزند زبان طنز در امان نیستند و بسیاری از حرفها و نکتهها از دیرباز تاکنون با این لحن بیان و یا به تصویر کشیده شده و طنز را تبدیل به نوعی کمدی نقادانه کرده است. استندآپ کمدین یا همان خنداننده نیز با همین هدف روی کار آمده و قصد دارد که مردم را با مونولوگهایی طوفانی از زبان اجراکنندگان بخنداند ولی آنها را به تفکری عمیق نیز بکشاند.
بسیاری از مجریان و آهنگسازان وطنی بین شومن بودن و استندآپ کمدین تفاوتی قائل نبودند و خودشان را در سالهای اخیر به یک خنداننده تشبیه کردند. با ظهور افرادی چون مسترسین (حمید ماهی صفت)، ماجرا کمی تا قسمتی عوض شد ولی در نهایت با گذر از این دوران با پخش برنامهای تلویزیونی موسوم به خندوانه، فاز خنداننده بودن در ایران به فاز نهایی (حداقل در حال حاضر) خود رسید و عوامل این برنامه تلاش بسیاری کردند تا استندآپ کمدی را با رنگ و بومی ایرانی و بومی شده به مردم نشان دهند. استندآپ کمدی ایرانیزه شدن نام تماما فارسی خنداننده را بر خود نهاد و امروزه میلیونها طرفدار و صدها اجرا کننده در سرتاسر ایران دارد.
حال که این برنامه در طی روزهای آینده به یکی دو ماهی وقفه میرود، شاید بهترین وقت باشد که شروع کنید از خودتان یک خنداننده برتر بسازید.
چگونه خنداننده شویم؟
فاز جدید خنداننده بودن تاحد زیادی شبیه به نسخههای غربی صورت گرفت و اندک اندک موارد بومی و جزییات ایرانی بودن آن بیشتر شد. امروزه تمامی شرکت کنندگان خنداننده شو به این مساله پی بردهاند و برخی از آنها طرفداران میلیونی پیدا کرده و تبدیل به یک خنداننده (استند آپ کمدین) مشهور شدهاند. اما آیا نسخه و راه روشی برای تبدیل شدن به یک خنداننده خوب وجود دارد؟ آیا این ماجرا در ایران جنسیت میشناسد و به طور کلی میتوان آن را جدی گرفت؟ در این سلسله مطالب قصد داریم تا با کمک گفتههای اساتید بینالمللی به تقویت روحیه طنز افراد علاقهمند کمک کرده و از آنها تا جایی که از دستمان برمیآید یک خنداننده خوب و اصولی بسازیم.
در ابتدا باید بدانید اینکه اگر در حال حاضر به نظر خود یا دوستانتان آنقدر آدم بامزهای نیستید و یا در تعریف کردن و ساختن جوک مشکل دارید، هیچ منافاتی با تبدیل شدن شما به ستاره خندانندگی ندارد. شما به تدریج یاد میگیرید که چطور زندگی و خاطرات خودتان را با رعایت حریم خصوصی به خورد مردم بدهید و از دل آن نکاتی بامزه و طنز آمیز در بیاورید.
شاید در آغاز راه این نکته را باید آویزه گوشتان کنید که کمی شوخ بودن در یک جمع رسمی نه تها ایرادی ندارد بلکه باعث محبوبیت و جذابتی و از همه مهمتر بالا رفتن اعتماد به نفس خودتان نیز میشود. در تمامی محافل سیاسی رده بالا با حضور مقامات کشوری و دولتی سرتاسر جهان و در بسیاری از متون سخنرانیهای جدید سیاسیون ینگه دنیا، رگههایی از طنز و شوخی وجود دارد. در جمعهای خصوصیتر نیز آقاپسرها حتما میدانند که کسی که بیشتر میخنداند، شماره تلفن بیشتری هم گیرش میآید!
خنداننده بودن مرد و زن نمیشناسد
شاید برایتان کمی نامانوس باشد ولی بی شک معلمان و استادان دانشگاهی (آنهایی که دوستشان داریم و یا داشتیم و میتوانستند کلاس را با تکههای طنزآمیز خود به اصطلاح روی هوا بفرستند را عرض میکنم) یکی از بهترین افرادی هستند که پتانسیل خندانندگی را در خود پرورش میدهند. بزرگی در زمینه کمدین بود میگفت: «اگر کلاسی پر از بچههای قد و نیم قد را بتوانید در جای خود نگهدارید و آنها را بخندانید، شما به دنیای شاد کمدی وارد شدهاید و ورود موفقی را داشتید.»
شوخی طبعی همچون بسیاری از موارد دیگر یک نوع درمان به شمار میرود و تمرین و تکرار و داشتن همیشگی آن، ناخودآگاه روی تک تک جوانب زندگیتان تاثیر خواهد گذاشت چرا که تمامی لحظات سخت برای شما، جدا از انکه در هالهای از منطق قرار میگیرند، تبدیل به خاطراتی میشوند که میتوان به تلخ بودن آنها خندید.
آغاز راهپیمایی مسیر خندانندگی
اول از همه نیاز به انگیزه برای خواندن مردم داریم و همچنین شناخت استعدادهای طنز نهفته در وجودتان. اگر در طی این شناخت فهمیدید که استعداد طنزتان درجه پایینی دارد و به اصطلاح عام تصور کردید آدم بینمکی هستید هم عیب ندارد، باید کم کم این نمکها را ورز دهید و ذره ذره مقدار آن را بیشتر کنید. باید ببینید که مردم به شوخیهایتان چطور میخندند، یک لبخند از ته دل هم کافی است (البته اگر لبخند از نوع زورکی و اجباری نباشد.)
در اینجا به یک آزمون بامزه سنجی که جودی کارتر ،کمدین بزرگ آمریکایی، آن را مطرح کرده میپردازیم، البته با اندکی بیشتر از حد مجاز دخل و تصرف! شما هم در این آزمون شرکت کنید:
- يا لهجه دارید؟ شغل ویژه و خاص دارید؟ از اینها مهمتر آیا تاکنون شده در جایی خاص مدتها زندگی کنید (این مورد برای پسرها معمولا به خاطر خدمت سربازی پیش میآید. اینکه میگویند طرف ۱۸ ماه خدمت رفته و دست از خاطراتش برنمیدارد، دقیقا کمی تا قسمتی مصداق استندآپ کمدین است)
- آیا دوستان و همکارانتان به شوخیهای شما میخندند؟ (لزوما همه نه چون قطعا در بین همکارانتان آدمهایی مثل پدر بنده وجود دارند که هر شوخی را نشانه توهین میدانند و سر افسوس برایتان تکان میدهند.)
- آیا تکه کلامهایی دارید که دوستانتان هرازگاهی در جمعهایی (چه شما باشید چه نباشید) تکرارش کنند؟ مثلا بگویند به قول فلانی گاومون دوقلو زایید بابا.
- آیا میفهمید که روند زندگی چقدر مضحک و مسخره پیش میرود و یا با زندگی بسیار سرسختانه و همچون کوه اورست برخورد میکنید؟
- آیا از بقیه سوتی میگیرید؟ از این مهمهتر اینکه سوتیهای خودتان را بدون هیچ ترس و خجالتی برای دیگران تعریف میکنید تا به حالتان بخندند (اگر بلی، آیا پیاز داغش را زیاد میکنید؟)
- آیا بعد از اینکه یکی زد توی برجکتان و غمبرک گرفتید، میتوانید خودتان را سه سوت جمع کنید و به حالت تنظیمات پیش فرض بازگردید؟
- آیا در مدرسه، به شما میگفتند گوله نمک؟ و معلمها از دستتان شاکی بودند که چرا انقدر دلقک بازی در میآورید؟
- در صورت پاسخ منفی به سوال قبلی (دلقک نبودنتان سر کلاس) آیا از دلقک کلاسها متنفر بودید و آنها را مخل روند تدریس معلم میدانستید؟
- آگهیهای بازرگانی همچون فامیلا بامیلا دهانلا صافیلا والا بلا به نظرتان احمقانه و مسخره هستند؟
جواب این آزمون چیست؟ به هر کدام از این سوالها ولو یک سوال جواب مثبت داشته باشید، کارت تبریکی برای خود بفرستید و روی آن بنویسید: من میتوانم خنداننده شوم. حال اگر تمامی این ۹ سال به نظرتان خیلی لوس بود و ترجیح دادید که وقت شریفتان را حتی برای فکر کردن به جواب آنها کنار نگذارید، بیشتر تبریک میگویم، شما صد در صد میتوانید یک کمدین توپ از آب در بیایید.
چه چیزهایی جلوی خنداننده شدن ما را میگیرد؟
حال که تکلیفمان با استعدادهای درونی مشخص شد، باید گام به گام به سمت کمدین شدن پیش برویم. یادتان نرود از این به بعد باید از گوشی همراهتان جور دیگری استفاده کنید آنهم به این شکل که در طول اتفاقات روزمره، هر نکته بامزه و ظریفی را دیدید که به نظرتان خنده دار و یا حتی احمقانه میآمد، آن را به صورت صدا (وویس) روی گوشیتان برای خودتان ضبط کنید. بنشینید خیلی شیک و مجلسی برای خودتان وویس بفرستید و ماوقع آن موضوع را برای خودتان تعریف کنید. از یادداشت برداری و نوت برداری حذر کنید که اولا قرن بیست و یکم هستیم و اینها، دوما احتیاج به تعریف کردن لسانی و ضبط شدن صدایتان دارید، بعدا بیشتر به عمق این حرف پی میبرید.
از مواردی که روی استیج و جلوی مخاطب برنامه اجرا کردن (هر برنامه ولو سخنرانی ساده) مثل: میترسم و من زشت هستم و جذابیت و استایل خفنی ندارم و خجالت میکشم و اصلا طنز نویسی بلد نیستم و یا اینکه جلوی جمعیت به عارضه خشک شدن دچار میشوم هم دوری کنید. بگذارید کوتاه و مختصر برایتان مقابله با این دغدغهها را مرور کنم: ترسیدن خیلی طبیعیست بزرگترین اجراکنندگان و کمدینهای دنیا هم هنوز در هر برنامهشان کمی ترس و استرس دارند اما همگی متفق القول میگویند که با ترسشان سر لج برمیدارند و به آن نشان میدهند که رییس واقعی صحنه چه کسی هست. یادتان نرود روی صحنه یا جای شماست یا ترس.
آنجلینا جولی و مگان فاکس بسیار زیبا هستند اما تاحالا در ژانر کمدی توانستهاند بدرخشند و کولاک به پا کنند؟ من یادم نمیآید. کمدین بودن جز معدود شغلهای نمایشی است که هر سایز و چهرهای را به خود میپذیرد. حتی کمدینهایی با نقصهای فیزیکی داریم که خودشان آن را تبدیل به سمبل اجراهایشان میکنند و با دست انداختن این نقصها، ستاره صحنه میشوند. یادتان نرود که مردم برای شنیدن جوک و خندیدن کاری به اینکه لباستان چه مارکی هست و چرا شلوارتان رنگش با پیراهنتان ست نیست ندارند.
خجالت کشیدن هم مانند ترسیدن طبیعیست و بسیاری از بازیگران و همین کمدینهای روی صحنه در زندگی خصوصیشان آدمهایی بسیار درونگرا و خجالتی هستند که باورتان نمیشود. اما صحنه اجرا فرار از همین زندگی و وارد شدن به یک مکان دیگر است تا بتوانید تمام فریادهای خفته خود را آزاد کنید. به صحنه به چشم یک مکان آزاد نگاه کنید.
اینکه فکر کنید نمیتوانید طنز نویسی کنید و طنز حالیتان نیست هم مورد عجیبیست چرا که خنداننده بودن چندان با نویسندگی در این زمینه دخلی ندارد (نه که ربط نداشته باشد، امیر مهدی ژوله را یادمان نرفته.) شاید نویسندگی طنز یک پوئن مثبت باشد اما الزام کار نیست. در نهایت اینکه عارضه خشک شدن در برابر جمع هم بیماری لاعلاجی نیست، از صحبت در جمعهای کوچکتر شروع کنید و ذره ذره تراکم جمعیت مقابلتان را بیشتر کنید.
برای تمامی دغدغههای بالا در آینده بیشتر خواهیم نوشت و با جزییات دقیقتری وارد مبحث خنداننده بودن وارد میشویم. فعلا این را آویزه گوشتان کنید و صحبت اندی وارهول ،نویسنده و فیلمساز آمریکایی را بچسبانید روبروی میزتان: «در آینده همه سلبریتیها به اندازه یک ربع معروف خواهند بود.» یکی از این یک ربعهای نسلهای آینده میتواند برای شما باشد اگر کمدین خوبی باشید.
نظر کاربران
به جز ابوطالب بقیه شوخی بودن...مخصوصا ما توییتری ها که از حرف های قبل از خنداننده شو اش خبر داشتیم....ابوطالب تو توییتر و بدون این خط قرمز های مسخره خیییلی دوست داشتنی تر بود
ابوطالب که نه ولی ایکاش کینگ کونگ برگرده پیش خودمون تو همون فضای بدون مرز