جذابترین فیلمهای تکشخصیتی
فيلمهايي كه ميتوانند با تمركز بر تنها يك شخصيت براي مخاطبشان جذابيت ايجاد كنند، كار سختي انجام ميدهند.
روزنامه هفت صبح: فيلمهايي كه ميتوانند با تمركز بر تنها يك شخصيت براي مخاطبشان جذابيت ايجاد كنند، كار سختي انجام ميدهند.
اگر سینما را یک رسانه با هدف داستانگویی فرض کنیم (که قاعدتا نباید فرض اشتباهی باشد) آن وقت میتوان نتیجه گرفت که برای بیان هرچه بهتر و جذابتر یک داستان بهطور معمول به شخصیتهای بیشتری نیاز داریم تا بدین ترتیب از کنش و واکنش میان شخصیتها داستانی جذابتر شکل گرفته و عاطفه تماشاگر به واسطه برقراری ارتباط با چند شخصیت بیشتر درگیر داستان شود. در نتیجه اگر فیلمی با توجه به محتوای داستانیاش تعداد متناسب و معقولی شخصیت داشته باشد میتواند در روایت داستان خود موفق باشد.
در نتیجه ساخت فیلمهایی با حداقل تعداد شخصیت از بعد روایت داستان و ایجاد کشش و جذابیت در مخاطب کار بسیار دشواری است چون فیلمساز برای روایت داستان خود ابزار محدودی در اختیار دارد. لذا فیلمهایی با این مشخصه و بهطور خاص فیلمهایی با صرفا یک شخصیت، آثاری بسیار سخت و چالشبرانگیز محسوب ميشوند که فیلمسازان اندکی حاضر به تجربه آن بوده و هستند. برعکس در تئاتر، بهخصوص در نمایشهای کمدی، اجراهای تک نفره رواج نسبتا زیادی دارد که به ماهیت متفاوت روایت و نمایش در سینما و تئاتر بازميگردد.
جدا از بحث جذابیت داستان، بازیگر نقش اصلی فیلم که در واقع تنها بازیگر اصلی است، وظیفه بسیار سنگینی برعهده دارد. در چنین آثاری عمده بار جذابیت فیلم بر دوش بازیگر نقش اصلی است و اوست که باید عاطفه تماشاگر را نسبت به خود جذب کند.
طبعا یک بازی بد از بازیگر نقش اصلی در چنین فیلمهایی به راحتی کل فیلم را نابود خواهد کرد. لذا بازی در چنین فیلمهایی برای تمام بازیگران سینما چالشی جذاب محسوب میشود و میتواند نمایشی تمام عیار از قدرت بازیگری آنها باشد. در عمده فیلمهای موفقی که تنها یک شخصیت اصلی داشتند، بازیگر نقش اصلی معمولا بازی درخشانی داشته است.
چنین آثاری در سینمای ایران بسیار اندک بوده و به ندرت ساخته شدهاند. معروفترین و شاید تنها فیلم تک شخصیتی سینمای ایران «شب یلدا» ساخته کیومرث پوراحمد است که با محوریت تنها یک شخصیت با بازی محمدرضا فروتن شکل گرفته است. بسیاری این فیلم را یکی از بهترین آثار دوران کاری پوراحمد میدانند. البته «كندو» فريدون گله، «كوير مرگ» اسماعيل براري و «زمان ميايستد» عليرضا اميني را هم شايد بتوان جزو فيلمهاي تكپرسوناژي در نظر گرفت چون در نهايت قهرمان اصلي فيلم يك نفر است.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به چند فیلم مطرح تاریخ سینما که برمحوریت یک شخصیت شکل گرفتهاند.
دورافتاده/رابرت زمهکیس(۲۰۰۰)
رابرت زمهکیس بعد از دو فیلم بسیار موفق و پولساز «فارست گامپ»(۱۹۹۴) و «تماس»(۱۹۹۷) و بردن جایزه اسکار بهترین کارگردانی بهخاطر اولی، در «دور افتاده» روایت جدید و مدرنی از رابینسون کروزوئه را روانه پرده سینما کرد. دراین فیلم تام هنکس نقش کارمند یک اداره پست در شهر ممفیس را بازی میکند که در شب کریسمس برای برطرف کردن یک مشکل اداری به ناچار راهی مالزی میشود. در راه مالزی هواپیما در توفانی گرفتار شده و در اقیانوس آرام سقوط میکند و تنها او از این حادثه جان سالم به در برده و به ناچار در یک جزیره متروک و خالی از سکنه پناه میگیرد.
هنکس، ۴ سال در آن جزیره میماند و تنها همدمش یک توپ والیبال است که خودش روی آن چهره یک انسان را نقاشی کرده، آن را ویلسون نامیده و با آن حرف میزند. او در نهایت موفق میشود با کمک لوازمی که از سقوط هواپیما باقی مانده و برخی از محمولههای پستی، از آن جزیره گریخته و خود را به دنیای متمدن برساند.
جایی که متوجه میشود همسرش به خیال مرگ او زندگی جدیدی را آغاز کرده است. فیلم در یکی از جزایر کشور فیجی و البته با وقفهای یکساله فیلمبرداری شد چرا که تام هنکس که در ابتدای فیلم بنا بر ویژگیهای شخصیت یک کارمند میانسال کم تحرک، وزن اضافه کرده بود، به زمانی برای کاهش حدود ۲۰ کیلوگرم وزن، بدنسازی و بلند شدن موها و ریش احتیاج داشت. در این فاصله زمهکیس با همان عوامل فیلم در پس پرده چه خبر است را با بازی هریسون فورد و میشل فایفر ساخت. «دور افتاده» به رغم زمان طولانی، داستان کمابیش کلیشهای و حضور عملا یک کاراکتر فیلم بینهایت جذابی است و حتی یک لحظه ریتم آن افت نمیکند.
بخش عمدهای از فیلم یعنی از زمان ورود هنکس به جزیره فاقد موسیقی است و بهجای آن افکتهای صوتی طبیعی حضوری بسیار پررنگ در حاشیه صوتی فیلم دارند. بازی تام هنکس و کارگردانی زمهکیس در بالاترین سطح قرار دارد. « دور افتاده» با هزینهای حدود ۹۰ میلیون دلار تنها در آمریکا بیش از ۲۳۳ میلیون دلار فروخت و توانست در کل دنیا بیش از ۴۲۹ میلیون دلار فروش داشته باشد. ایده فیلم «دورافتاده» بهشدت مورد توجه مدیران شبکه ای بی سی قرار گرفت و ظاهرا یکی از دلایل تولید سریال «لاست» همین عطف توجه به سوژه این فیلم بوده است. تام هنکس بهخاطر این فیلم نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد اما نتوانست برای سومین بار برنده این جایزه باشد.
ماه/ دانکن جونز(2009)
در این فیلم فضایی جمع و جور و کمهزینه، دانکن جونز داستان مردی را روایت میکند که در قراردادی 3 ساله به تنهایی با یک ربات هوشمند روی ماه زندگی میکند و ماموریتش فرستادن سنگهای ماه به زمین برای تولید انرژی پاک است. در انتهای این دوره به واسطه تنهایی مفرط، او دچار توهم و مشکلات روحی شده و در اثر یک تصادف متوجه میشود که ماجرایی فراتر از آنچه تصور میکرد در آن ایستگاه اتفاق میافتد.
«ماه» بهشدت یادآور «اودیسه فضایی» است و ارجاعات متعددی به شاهکار کوبریک در آن وجود دارد. این اثر ساده و کم خرج با استفاده هوشمندانه از مولفههای زندگی در یک محیط انتزاعی و ایزوله، میزانسنهای جذاب و یک موسیقی/حاشیه صوتی بینهایت هنرمندانه، فیلمی بسیار جذاب و دیدنی از کار درآمده است. سام راکول در نقش فضانورد متوهم و مالیخولیایی داستان بازی قدرتمند و جذابی دارد. البته نباید از صدای گرم و دلنشین کوین اسپیسی در نقش ربات هوشمند سفینه بیتفاوت عبور کرد.
اودیسه فضایی:2001 / استنلی کوبریک(1968)
این شاهکار استنلی کوبریک بزرگ را میتوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما برشمرد. کوبریک با اقتباس از اثر مشهور آرتور سی کلارک به نوعی داستان تکامل و تمدن نوع بشر و تلاش انسان برای یافتن پاسخ پرسشهای بیجوابش در زمینه فلسفه وجود و حیات را روایت میکند. بخش ابتدایی فیلم عملا فاقد شخصیت است و داستان آن در میان انسانهای میموننما اتفاق میافتد. با ورود به بخش دوم فیلم داستان به عصر فضا کشیده میشود.
در اینجا عملا با دو شخصیت طرف هستیم: یک فضانورد و یک ربات هوشمند به نام هال که یکی از چالشهای اصلی فیلم یعنی تقابل انسان و ماشین بر اساس کنش و واکنش میان این دو شکل میگیرد. اودیسه فضایی فیلمی است بسیار کم دیالوگ و حتی میتوان آن را فیلمی فاقد دیالوگ محسوب کرد. به این دلیل و با توجه به حضور نه چندان موثر شخصیت فضانورد داستان و تاکید فراوان کوبریک بر فضاسازیهای چشمگیر فضایی شاید حتی بتوان این فیلم فلسفی و پیچیده را اثری بدون کاراکتر قلمداد کرد!
دفن شده/رودریگو کورتز(2010)
این فیلم کمابیش مهجور کورتز اسپانیایی یکی از تکاندهندهترین آثاری است که به بهانه اشغال عراق توسط آمریکا ساخته شده است. فیلم داستان یک راننده غیرنظامی کامیون با بازی رایان رینولدز است که در اثر حمله تروریستها در عراق بیهوش شده و زمانی که به هوش میآید متوجه میشود در یک تابوت چوبی چند متر زیر خاک زنده به گور شده است. او یک موبایل دارد که با آن سعی میکند از مهلکه وحشتناکی که در آن گرفتار شده نجات پیدا کند.
دفن شده در طول تقریبا یک ساعت و نیم عملا فرصت نفس کشیدن به مخاطب نمیدهد و در تمام طول فیلم تماشاگر را سراپا چشم و گوش به دنبال خود میکشاند. رایان رینولدز بهعنوان یک بازیگر متوسط هالیوود در این فیلم بازی خیره کنندهای دارد و قطعا میتوانست یکی از نامزدهای جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد باشد. این فیلم بهرغم تمام ارزشهای هنری خود هرگز آن اندازه که شایسته بود مورد تقدیر قرار نگرفت گرچه با هزینهای حدود 2 میلیون دلار، در آمریکا 19 میلیون فروش داشت.
افتخار مخفی / رابرت آلتمن(1984)
در دهه 1980 رابرت آلتمن چندین اقتباس از نمایشنامههای مختلف انجام داد که یکی از آنها اقتباس از نمایشنامه افسانه سیاسی بود. در فیلم ریچارد نیکسون رئیسجمهور معزول آمریکایی(با بازی فیلیپ بیکر هال) در اتاقی تک و تنها روبهروی یک ضبط صوت نشسته و درباره زندگی شخصی و سیاسیاش حرف میزند.
این در حالی است که او به دلیل مصرف مشروبات الکلی حالت متعادلی نداشته و در لحظات فوران خشم یا ناراحتی احتمال خودکشی کردنش وجود دارد. فیلم درطول یک ساعت و نیم تلاش دارد گوشههایی از زندگی این سیاستمدار جنجالی را روشن کند. شاید بتوان افتخار مخفی را یکی از معدود فیلمهایی در تاریخ سینما برشمرد که واقعا یک شخصیت و یک بازیگر در تمام طول فیلم جلوی دوربین دیده میشوند.
آلتمن در زمان ساخت فیلم استاد دانشکده سینما دانشگاه میشیگان بود و کل عوامل فیلم را از بین دانشجویان سینمای همان دانشگاه انتخاب کرد. افتخار مخفی بهرغم سوژه خاص و اجرای جالب توجهاش یکی از مهجورترین آثار کارنامه هنری آلتمن به شمار میرود.
127 ساعت / دنی بویل(2010)
دنی بویل بعد از بردن جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای «میلیونر زاغهنشین»(2008)،« 127 ساعت» را براساس زندگی واقعی آرون رالستون ساخت. رالستون(جیمز فرانکو) جوانی است که برای عبور از صخره و درههای منطقه کانیون وارد این پارک ملی ایالت یوتا میشود.
در حین عبور از شکاف بین دو کوه، سقوط کرده و دستش زیر یک سنگ گیر میکند. از اینجا به بعد تلاش طاقتفرسا او برای نجات زندگیاش را شاهد هستیم. فیلم بهجز خاطرات آرون و حضوری گذرا از چند شخصیت عملا کاراکتر دیگری ندارد. ویژگی مهم فیلم این است که تنها کاراکتر فیلم در بخش عمدهای از زمان فیلم حتی قادر به حرکت هم نیست.
فیلم به رغم این ویژگی بسیار پرهیجان و نفسگیر است و حتی یک لحظه مخاطب را به حال خود رها نمیکند. فیلم فروش چندان بالایی نداشت اما به شدت مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.« 127 ساعت» نامزد چندین جایزه اسکار از جمله بهترین بازیگر نقش اول مرد بود ولی جیمز فرانکو که خودش مجری مراسم هم بود رقابت را به کالین فرث انگلیسی واگذار کرد.
خاطرات / سونیل دات(1964)
«خاطرات»(Yaadein) به کارگردانی بازیگر، کارگردان، تهیهکننده و بعدتر سیاستمدار مشهور هندی سونیل دات یکی از خاصترین و نمونهایترین آثاری است که در آن تنها و تنها یک شخصیت و یک بازیگر حضور دارند و کل ماجرای آن از طریق مونولوگ روایت میشود.
فیلم روایتکننده داستان مردی است(با بازی خود سونیل دات) که به خانه میآید و متوجه غیبت همسر و پسرش میشود. او که حالا در خانه تنهاست، به تصور اینکه آنها ترکش کردهاند به مرور خاطراتش با آنها پرداخته و تصویر ترسناک زندگی بدون آنها را برای خود تجسم کرده و بهطور مداوم بابت اشتباهاتش ابراز پشیمانی میکند.
این فیلم سیاه و سفید ۱۱۳ دقیقهای، عملا یک تک گویی سینمایی بسیار طولانی است و ساخته شدن آن در سینمای هند با آن مشخصات ویژه آن هم توسط سینماگری چون سونیل دات(با سابقه طولانی حضور و فعالیت در فیلمهای تجاری بالیوود)، هنوز هم عجیب به نظر میرسد. این فیلم در کتاب رکوردهای گینس بهعنوان نخستین فیلم هندی با حضور تنها یک بازیگر به ثبت رسیده است.
پ
نظر کاربران
بغیر از خاطرا ت و افتخار مخفی بقیه رو دیدم و واقعا هم عالین با این که یه بازیگر بیشتر ندارن
بغیر از خاطرا ت و افتخار مخفی بقیه رو دیدم و واقعا هم عالین با این که یه بازیگر بیشتر ندارن
يادتون رفته فيلم فوق العاده كنت مونت كريستو رو بگيد . محشره اين فيلم و حول يك شخصيت اتفاق ميوفته !