جدی ترین رقیب «گذشته» در اسکار
فيلم ژيل بوردوس كه از طرف فرانسه به رقابت فيلمهاي خارجيزبان اسكار معرفي شد، رقيب «گذشته» و از فيلمهاي مطرح امسال است كه از شانس خوبي براي بردن اسكار بهترين فيلم خارجي زبان برخوردار است.
روزنامه هفت صبح: فيلم ژيل بوردوس كه از طرف فرانسه به رقابت فيلمهاي خارجيزبان اسكار معرفي شد، رقيب «گذشته» و از فيلمهاي مطرح امسال است كه از شانس خوبي براي بردن اسكار بهترين فيلم خارجي زبان برخوردار است.
از بين فيلمهايي كه امسال به بخش خارجيزبان اسكار معرفي شدهاند، برخي از آنها اهميت بيشتري دارند يا لااقل در ايران فيلمهاي شناختهشدهاي هستند كه سينمادوستان آنها را ديدهاند. برخي از آنها در سينماتكها روي پرده رفتهاند. سعي داريم كه تعدادي از اين فيلمهاي مهم را معرفي كرده و درباره واكنشهاي منتقدان نسبت به آنها بنويسيم و گمانهزني كنيم كه در اسكار شانسشان چقدر است.
فيلم «رنوآر» (renoir) ساخته ژيل بوردوس كه از طرف فرانسه به اسكار معرفي شده است يكي از همين فيلمهاست. «رنوآر» يك فيلم زندگينامهاي درباره نقاش امپرسيونيست معروف، آگوست رنوآر است. مردي كه بهخاطر تربيت فرزندي مانند ژان پير رنوآر به گردن سينما هم حق دارد. اما اهميت فيلم «رنوآر» براي ايران كمي بيشتر است چون «رنوآر» فيلمي بود كه در رقابت با «گذشته» اصغر فرهادي از سوي فرانسه مجوز حضور در اسكار را پيدا كرد. درواقع اگر فيلم بوردوس نبود و فرانسه «گذشته» را به اسكار معرفي ميكرد، ايران ديگر نميتوانست فيلم فرهادي را به اسكار بفرستد و اين شانس از او گرفته ميشد. با اين حساب ميشود گفت كه يكي از رقباي قدر فيلم فرهادي در بخش اسكار خارجيزبان، «رنوآر» ژيل بوردوس از فرانسه است.
حواشي فيلم
اين فيلم محصول سال ۲۰۱۲ است و آخرين سال زندگي رنوآر نقاش در زمان جنگ جهان اول را تصوير ميكند.
فيلم براي اولينبار در بخش «نوعي نگاه» جشنواره كن به نمايش درآمد. «رنوآر» هفتمين فيلم بوردوس است و در بخش مسابقه «نوعي نگاه» مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
فيلم برمبناي كتاب خاطرات آندري هوشلينگ يا همان كاترين هسلينگ (نامش در فيلمهايي كه بازي كرده) ساخته شده است. او مدل نقاشيهاي رنوآر بود و بعدها با پسر رنوآر ژان ازدواج كرد و اولين بازيگري بود كه در فيلمهاي پسر رنوآر، ژان پير رنوآر، كارگردان بزرگ سينما بازي كرد.
نكته جالب اين است كه ژيل بوردوس براي بازآفريني آثار هنري رنوآر از گاي ريبس استفاده كرده كه يك جاعل معروف نقاشيهاي هنرمندان بزرگ است و به همين دليل هم يكبار در دادگاه محكوم شد.
رنوآر حالابا اين فيلم در كنار موديلياني(فيلم ميك ديويس- محصول ۲۰۰۴) قرار ميگيرد كه هر دو از مشهورترين نقاشاني هستند كه در دهه اخير زندگيشان روي پرده سينما به تصوير كشيده شده است. جالب اين است كه اين دو نقاش همعصر يكديگر بودهاند و در فيلم «موديلياني» به رنوآر هم اشاره ميشود.
نظر منتقدان
فيلم آنطوركه منتقدان اروپايي پسنديدند مورد توجه منتقدان آمريكايي قرار نگرفت. امتياز فيلم در سايت متاكريتيك 64 از 100 است.
كايل اسميت از نيويورك پست: درست مانند نقاشيهاي خود استاد، «رنوآر» فيلم زيبايي براي تماشا كردن است. اما اشتباه بزرگي است اگر فكر كنيم با فيلمي سطحي روبهرو هستيم.
جو ويليامز از سنت لويي پست: عكاسي و همينطور فيلمسازي درواقع همان نقاشي كردن با نور است. ارتباط بين اينها در فيلم دوستداشتني «رنوآر» درخشان است. فيلمي بيوگرافيك درباره سالهاي تاريك و روشن بزرگترين نقاش امپرسيونيست فرانسه.
تاي بر از بوستون گلوب: ممكن است طراحي صحنه رنوآر بيش از حد آراسته و تجملي بهنظر برسد اما خب اين اصلا فيلمي درباره صحنهآرايي است. روايتي درباره زيبايي عميقي كه در ظاهر همه چيز جريان دارد.
جو مورگنسترن از والاستريت ژورنال: «رنوآر» فيلم خيلي زيبايي است و هوشمندانه هم به تماشاگرش منتقل ميشود. آنقدر كه شما را منتظر نگه ميدارد تا بالاخره جرقهاي در روايت فيلم اتفاق بيفتد. انتظاري كه بيهوده است.
مارك جنكينز از NPR : «رنوآر» يك داستان پويا و محرك بهخصوص را روايت نميكند و تلاشاش براي اينكه بيشتر شبيه يك درام نمايشي يا تئاتري بهنظر برسد، با ديالوگهاي قصار قابل توجهي كه هر از گاهي گفته ميشود، بيش از حد اغراقآميز ميشود. اما بازيها آنقدر خوب هستند كه تماشاگر را مجاب كنند و اتمسفر فيلم بيعيب و نقص است.
گلوب و ميل تورونتو: فيلم ژيل بوردو سنتيتر و معموليتر از آن است كه سوژهاش يعني آگوست رنوآر ساختارشكن لياقتش را دارد.
تاد مككارتي از هاليوود ريپورتر: اگر چه در نيمه دوم فيلم اتفاقاتي رخ ميدهد اما به طور كلي سطح درام اين فيلم به حد موجه و قابل قبولي نميرسد. فيلم در سكوت و در قلمرويي ملايم و آرام رها ميشود كه به دشواري ميتواند ضربان تپنده فيلم را تا پايانش نگهدارد.
نيويورك ديلي نيوز: متاسفانه با وجود همه زيباييها ژيل بوردو، كارگردان فيلم فقط در سطح حركت ميكند و تصويرگر لايههاي ظاهري اتفاقات است.
كايلي مكميلان از شيكاگو سانتايمز: اشتياق احساساتي ژيل بوردو كاملا قابل درك و واضح است اما فيلم او كه از نظر بصري ارضاكننده است از نظر دراماتيك به هيچجايي نميرسد.
استيو مكفارلن از مجله اسلانت: يك رشته دراز از پيكنيك رفتنهاي رنوآر با خانواده و خدمتكارانش، جلسات كشيدن پرتره، شامهايي كه با زحمت و جزئيات زياد درست شدهاند، تشريفات روستايي از فيلتر زيباييشناسانه رد ميشوند و درنهايت از رسيدن به سطحي بالاتر باز ميمانند.
ارسال نظر