پیشنهادهای فرهنگی آخر هفته
«فِراری» ساخته داود نژاد، احتمالا متفاوت ترین فیلم روی پرده است، داستان دختری که به دنبال رویاهایش در شهر می چرخد و با جامعه ای پر مخاطره مواجه می شود، نظیر این قصه را بارها شنیده ایم خوانده ایم و دیده ایم اما داود نژاد موفق شده از یک داستان نسبتا تکراری اثری خلق کند که جهان خودش را دارد و به ورطه شعار و اغراق نمی افتد.
برترین ها - ایمان عبدلی:
تماشاخانه: نمایش «حذفیات» نوشته و کار مهدی ضیاءچمنی. نمایشی که در جشنواره تئاتر فجر هم اجرا رفت و اتفاقا مورد توجه قرار گرفت. نمایش، داستان اختلافات یک مادر و دختر است که از خلال این اتفاقات با یک ساختار از هم فروپاشیده شده خانوادگی مواجهیم در فضایی که از لحاظ دکور کاملا خلوت است و فقط دو صندلی و یک شارژر وجود دارد، زبان بصری کمینه ی تئاتر تمرکز بیننده را به کاراکترهایی جلب می کند که شامل شیما و مادرش و کیانوش می شود. روایت کار البته کلا مینی مال است و حتی در دیالوگ و موسیقی هم مختصر و مفید است. با همه این ها اما موفق می شود حرفش را بزند و بهتر از خیلی از نمایش های پر گو در ذهن بنشیند. تئاتر مستقل تهران چند وقتی هست که فضای متفاوتی از تئاتر را عرضه می کند و اگر از نمایش صرفا خوشگذرانی و خنده نمی خواهید، این انتخاب مناسبی است.
اکران: «فِراری» ساخته داود نژاد، احتمالا متفاوت ترین فیلم روی پرده است، داستان دختری که به دنبال رویاهایش در شهر می چرخد و با جامعه ای پر مخاطره مواجه می شود، نظیر این قصه را بارها شنیده ایم خوانده ایم و دیده ایم اما داود نژاد موفق شده از یک داستان نسبتا تکراری اثری خلق کند که جهان خودش را دارد و به ورطه شعار و اغراق نمی افتد.
فیلم قصه ی گلنار و یک راننده ساده است، که نقش اولی را ترلان روانه بازی می کند و دومی را هم محسن تنابنده، تقابل و تضاد در ساختار فیلمنامه و کاراکترها نشسته و داود نژاد موفق شده از قبال این نشست مفهومی، تمام حرف هایش را بزند. حرف هایی مثل اختلاف طبقاتی و بالای شهر و پایین شهر و مضامین اجتماعی از این دست. در هر صورت این آن جایی است که داود نژاد میان «مرهم» و «مصائب شیرین» یک نقطه تلاقی درست پیدا کرده و فیلمی با چفت و بست راهی سینماها کرده، فیلمی که به اندازه قدر دانسته نشده است.
خورجین: فیلم «خدمتکار» یا «خدمتکاران» که روایت کننده آمریکای دهه ۶۰ میلادی و قوانین تبعیض آمیز سفیدها علیه سیاه ها است. روایت البته برخلاف باور ذهنی درر یک محیط کاملا زنانه می گذرد و حکایت خدمتکارانی سیاه پوستی است که از ظلم سفیدها به سر کردگی «هیلی» مغرور و خودخواه به تنگ آمده اند و سعی می کنند با کمک گرفتن از اسکیتر (اما استون) یا بهتر بگویم تهییج اسکیتر دنیایشان را عوض کنند.
شاید بهتر است تمام پیش زمینه هایی که راجع به داستان هایی با این فضا دارید را کنار بگذارید و خودتان را برای تماشای یک اثر پر از جزئیات و ظرایف آماده کنید. نمای نزدیکی از تمام احساسات بشری که حسادت و کینه و تبعیض را می سازد و در عین حال غم انگیز است و با رنگ هایی شاد روایت می شود . در واقع فیلمساز قدرت داستانش را از فیلمنامه ای دقیق و اقتباسی گرفته که نیازی به المان ها تقویت بخش بصری ندارد. این متفاوت ترین داستان درباره تبعیض نژادی است.
کتاب: خواندن شعرهای بیژن الهی فضای تازه ای برایتان می سازد، گو این که زبان شعری در عصر سلطنت شبکه ها اجتماعی سری سازی و کارخانه ای شده قدرت تخیل و دایره واژگان هر دو آسیب دیده است. شعرهای بیژن الهی واجد تخیلی است که تو در تو می شود و شگفت زده تان می کند، از طرفی شعرهای او فقط کنار هم نشینی واژه ها و تصویر سازی های مرسوم نیست او مفاهیم ثقیل را چنان به شعر می آورد که راحت هضمش می کنید. «الهی» شاعری است که به اندازه دیده نشده وگرنه خوانش شعرهای او احتمالا تا چند سال آینده محبوب ترش خواهد کرد.
به تصویر درختی
که در حوض
زندانی ست
چه بگویم؟
من تنها سقف مطمئنم را
پنداشته بودم خورشید است
که چتر سرگیجه ام را
همچنان که فرو نشستن فواره ها
از ارتفاع پیشانیم می کاهد
در حریق باز می کند؛
اما بر خورشید هم
برف نشست
نظر کاربران
بخش معرفی کتاب خیلی دوست دارم
خوب بود
کتاب عالی بود.