بهترین پیشنهاد: عشق كافی است!
یك كلكسیونر قدیمی آثار هنری به زنی دل میبازد و به خاطر این عشق وارد ماجراهای پیچیدهای میشود...
نویسنده و كارگردان: جوزپه تورناتوره. بازیگران: جفری راش (ویرژیل)، جیم استرجس (رابرت)، سیلویا هوكس (كِلِر)، دانلد ساترلند (بیلی). محصول ۲۰۱۳، ۱۲۴ دقیقه.
یك كلكسیونر قدیمی آثار هنری به زنی دل میبازد و به خاطر این عشق وارد ماجراهای پیچیدهای میشود...
عشق پیری گر بجنبد...
بهترین پیشنهاد اگرچه در فضایی متفاوت از روال تکراری چند فیلم اخیر سازندهاش سپری میشود، اما چندان درخور اعتبار نام تورناتوره نیست. فیلم ظاهری پیچیده دارد که در طی روایتش قرار است ماجرای رودست خوردن پیرمردی کلکسیونر از زوجی کلاهبردار تعریف شود، اما مشکل اصلی در باورپذیر ساختن این ماجرا است. پیرمرد ابتدا به طمع دستیابی به یک گنجینهی گرانبها وارد تله میشود که مقدمهای پذیرفتنی است.
اما گرفتاری او در عشق پیری، آن هم با آن همه قایمباشکبازیهای دختر داستان که بیش از آنکه حرص طرف را تشدید کند، حوصلهسربر است، از میزان متقاعدکنندگی متن میکاهد. پیرمرد داستان، طبق شناسههای روایت، انسان زیرک و محتاطی است و آنچه دختر در برابرش عرضه میکند، آن قدر پتانسیل دراماتیک و موقعیتی ندارد که هوش و احتیاط پیرمرد را زایل سازد. شاید در این میان، بازی خوب جفری راش باعث میشود که مخاطب در ارتباط با شخصیت اصلی قصه، انگیزهی تعقیب ماجراها را پیدا کند.
عشق كافی است
فیلم جدید جوزپه تورناتوره ایدهی اولیهی جذابی دارد كه جان میدهد تا سازندهی سینما پارادیزو و مالنا آن را بسازد. تكافتادگی و عشق پیرانهسر مردی كه در تمام عمرش از رابطهای معمولی با زنها عاجز بوده و غرق شدن تدریجیاش در عشقی خانمانبرانداز، همان فضا و قصهایست كه تورناتوره آن را بهخوبی میشناسد. جنبهی معماگونهی فیلم هم كاملاً حاشیهای است و هرگز نمیشود عنوان «معمایی» را به فیلم داد.
چون نه نشانههایی از رودست خوردن ویرژیل در انتهای فیلم تا پیش از گرهگشایی نهایی در آن تعبیه شده و نه ویرژیل به شكلی آشكار تمایلی به ورود پلیس به ماجرا دارد. داستان عاشقانهی فیلم چنان پررنگ است كه دیگر نیازی به دنبال كردن یك معمای پلیسی و ردیابی نشانهها و سرنخها نیست. اصلاً هولناكی و مراد فیلم همین است كه ممكن است ناگهان همه چیز بههم بریزد و بدون هیچ گونه اطلاع قبلی یا نشانهای، عشقی طوفانی و بهظاهر جاودان، در كسری از ثانیه فرو بپاشد و نابود شود.
روند تدریجی دل باختن ویرژیل به كلر و نادیده ماندن دختر در پس دیواری قطور، با شخصیتپردازی كلكسیونر ایدهآلگرا كه زیبایی اثیری و نادیدهی تمثالهایش را میپرستد، كاملاً همخوانی دارد. اما فرازوفرودهای شكلگیری و قوام رابطهی عاشقانهی او و كلر دچار كاستیهایی است كه به باورپذیری كلیت آن خدشه وارد كرده است. فقط یك مورد از دعواهای یك روز در میان آنها و ناسزاهایی كه كلر بادلیل و بیدلیل نثار ویرژیل میكند كافی است تا او - كه در فصلهای اولیهی فیلم بسیار محافظهكار و ریزبین معرفی میشود - قید دختر نادیده را برای همیشه بزند.
اما متأسفانه فیلمساز با اصراری غیرمنطقی بر بخشایش و گذشت ویرژیل و پیشرفت این رابطه تأكید میكند. از طرف دیگر، نحوهی فاش شدن اطلاعات واقعی بر ویرژیل در انتهای فیلم اصلاً متقاعدكننده نیست. وقتی افرادی چنین نقشهی بزرگ و ماهرانهای در حد جایگذاری تكههای كوچك یك ربات در یك خانهی دراندشت كشیدهاند و این طور در نقشهای دروغینشان فرو رفتهاند، طبیعی است كه برای آن خانم كوتاهقامت پشت پنجرهی كافه فكری بكنند.
كافی بود یكی از نُه باری كه ویرژیل به آن كافه رفته یك گفتوگوی عادی با او بكند تا همهی نقشهها نقش بر آب شود. كلر واقعی كه از همهی رفتوآمدها و واقعیتها آگاه است كسی است كه میتوانست خیلی زودتر از اینها و به شكلی كاملاً ناخودآگاه و پیشبینیپذیر دستان كلاهبرداران را رو كند و بیاعتنایی آنها به این خطر بالقوه، كلیت نقشهی جزییاتپردازانهی آنها را زیر سؤال میبرد.
درست است كه روند عاشق شدن ویرژیل - كه بنیان اصلی فیلم است - جای چونوچرا دارد، اما موج عاطفی و احساسات ناب برآمده از در خود شكستن او بر اثر این عشق - كه در بیست دقیقهی پایانی فیلم نمود دارد - به شكلی قدرتمند و تأثیرگذار تصویر شده است. این قدرت عاطفی در درجهی اول به توان بازیگری بالای جفری راش و غم جانسوزی كه در نگاهش ریخته برمیگردد.
تورناتوره در سكانسهای نهایی بهترین پیشنهاد است كه قریحهی عالی فیلمسازیاش را بروز میدهد و با تدوین موازی چهرهی درهمشكستهی راش و تعلیق و سرگردانی او بین زمین و هوا، اوج درماندگی و استیصال عاشق شكستخورده را نشان میدهد. از همه بهتر پایانبندی اثر و نمای طولانی از كافهای است كه در آن، ویرژیل انتظاری بیپایان برای وصال معشوق را تجربه میكند. بهترین پیشنهاد در مورد این فیلم میتواند این باشد كه به جای تمركز بر روند شكلگیری رابطهی عاشقانهی محوری یا معمای پیچیدهاش، بر سرانجام آن تمركز كنیم و از تماشای مهارت تورناتوره در پایانبندی فیلمهایش لذت ببریم.
ارسال نظر