سالار عقیلی: موسیقی در ایران متولی ندارد
دهه ٨٠ بود كه اركستر ملي ايران به رهبري فرهاد فخرالديني در تصميمي جهت توجه به هنرمندان جوان كشور، از خوانندگان نسل جديد براي همكاري با اركستر دعوت به عمل آورد. در همين راستا اولين اجراهاي سالار عقيلي با اركستر ملي رقم خورد.
روزنامه اعتماد: دهه ٨٠ بود كه اركستر ملي ايران به رهبري فرهاد فخرالديني در تصميمي جهت توجه به هنرمندان جوان كشور، از خوانندگان نسل جديد براي همكاري با اركستر دعوت به عمل آورد. در همين راستا اولين اجراهاي سالار عقيلي با اركستر ملي رقم خورد.
او كه قبل از اين كنسرتها، اجراهايي را نيز برگزار كرده بود بهنوعي بهواسطه اركستر ملي و اجراي جاودانههاي موسيقي ايران به چهره شناختهشدهاي در جامعه بدل شد درواقع اركستر ملي با اين اقدام و تصميم خود توانسته بود موفق عمل كند هرچند اين خواننده در ادامه فعاليتهاي مستمر خود در عرصه خوانندگي دست به خلق آثار ماندگاري زد كه به معرفي او كمك شاياني كرد به طوري كه طي دو دهه گذشته كنسرتها و آلبومهايش با اقبال خوبي از سوي مخاطبان روبهرو ميشود.
او با تعطيلي اركستر ملي در اواخر دهه ٨٠ در همكاري با فخرالديني اركستر مهر نوازان را تشكيل داد و كنسرتهايي را نيز برگزار كرد و بازهم با آغاز به كار اين اركستر به همكاري خود ادامه داد.
سالار عقيلي كه آثاري چون ياد باد، وطن، از تنهايي گريه مكن و... را در كارنامه هنري خود دارد با شكلگيري اركستر ملي جديد به رهبري فريدون شهبازيان به عنوان خواننده در كنار اركستر حضور پيدا كرد و در آخرين اجراي اين اركستر در سي و سومين جشنواره موسيقي فجر به روي صحنه رفت. به بهانه حضور نزديك به دو دهه او در اركستر ملي ايران با او به گفتوگو پرداختهايم.
شما جزو اولين خوانندگان بوديد كه با اركستر ملي به رهبري فرهاد فخرالديني اجراهايي را داشتيد و در هر دوره اركستر ملي حضور داشتيد. در جشنواره موسيقي فجر امسال نيز با آقاي شهبازيان يكشب اجرا داشتيد.
مفتخرم كه حدود ١١ سال با اركستر ملي فعاليت دارم و كنسرتهاي متعددي را به عنوان خواننده با آن برگزار كردهام. خوشبختانه در همه اين سالها آثار بسياري را با اركستر ملي اجرا كردم كه موردتوجه مردم و هنردوستان قرارگرفته است. براي من نيز اين همكاري ثمرات بسياري داشته چراكه در اوايل فعاليت موسيقاييام كه با اركستر ملي شروع به كاركردم تجربيات زيادي را در كار با اركستر كسب كردم چراكه اركستر كوچك يا نسبتا بزرگ سيستمش باكار اركستر بزرگ فرق ميكند و شايد كسي كه با يك اركستر كوچك خوانده باشد نتواند با اركستر بزرگ بخواند چون مسووليت به همان اندازه بزرگ است و كوچكترين اشتباهي در اركستر بزرگ ميتواند آبروي خواننده را ببرد و او را به زمين بزند به همين دليل خواندن با اركستر ملي ريسك بالايي دارد و من خدا را شكر در اين مدتي كه با اركستر ملي همكاري داشته و دارم توانستهام تجربيات بسيار بالا و زيادي را در اجراي صحنهاي كسب كنم و اين تجربيات را در كار هنريام به كار بستهام.
چه تفاوتي بين اركستر ملي دوره آقاي فخرالديني و اركستر ملي كنوني كه آقاي شهبازيان رهبري آن را به عهدهدارند وجود دارد؟ به لحاظ رپرتوار و تاثير رهبر در كيفيت ارايه آثار منظورم هست؟
در اركستر قبلي من نميتوانستم كارهاي خودم را براي مردم اجرا كنم و تاكيد بر آن بود كه فقط آثار قديمي يا گذشتگان اجرا شود. از طرفي وقتي مردم كسي را به عنوان خواننده ميپذيرند، دوست دارند كارهاي آن خواننده را در همه اجراها بشنوند به همين دليل هميشه آرزو داشتم آثار خودم را با اركستر ملي ايران اجرا كنم كه در آن دوره متاسفانه نشد ولي در دوره آقاي شهبازيان من به آرزوي خودم رسيدم و توانستم آثاري را كه مردم دوست دارند اجرا كنم. چون ما براي مردم ميخوانيم و آنها هستند كه به ما بها ميدهند. به طوركلي در دوره حضور آقاي شهبازيان يكي از اتفاقات خوبي كه براي من افتاد اين بود كه توانستم به نياز مخاطبين خودم پاسخ دهم.
با توجه به اينكه هم كنسرتهاي مستقلي با گروه خودتان در ايران و خارج از كشور داريد و هم با اركستر ملي اجراهاي متعددي داشتيد و در هر اجرا با مخاطبان خاصي مواجه هستيد اعتقاد به اين داريد كه نسل جوان از موسيقي ايراني و آواز ايراني فاصله گرفتند و توجهشان به ديگر موسيقيها بيشتر شده؟
تقريبا ٢٢ سال است درباره اين موضوع صحبت ميكنيم. از همان زمان هم اين مساله را ميگفتند ولي به نظرم چنين نيست چون اگر بوده چرا در اين ٢٢ سال اين اتفاق نيفتاده و اين حرف زياد صحت ندارد. موسيقي سنتي جايگاهي خاص بين مخاطبينش دارد و هيچگاه از بين نميرود چون ريشه در سنت و فرهنگ ما دارد و اين موسيقي همانند سيوسهپل اصفهان و تخت جمشيد است بنابراين وقتي اين بناها از بين بروند موسيقي سنتي ما هم از بين خواهد رفت. ما كه تمام تلاشمان را جهت حفظ آن انجام ميدهيم حداقل تا زماني كه من زندهام نميگذارم پرچم موسيقي سنتي پايين بيايد.
البته اين مساله به روايتكنندگان آواز هم بستگي دارد. ما بسياري خواننده داريم كه از چرخه فعاليت به خاطر نداشتن مخاطب كنار رفتهاند؟
خوب احتمالا ارايهشان درست نبوده. اگر موسيقي درست به مخاطب ارايه شود، او هم ميپذيرد. در همه ژانرهاي موسيقي چنين است و اگر بد ارايه شود مخاطب پس ميزند؛ بنابراين هيچچيز مطلق نيست و ما نميتوانيم درباره هيچچيزي اينطور مطلق صحبت كنيم. ارايه درست موسيقي به مخاطب و دانستن آنچه مردم دوست دارند و ارايه همان و به نوعي احترام به سليقه مخاطب خيلي مهم است اما بهشرط اينكه كيفيت كار خود را به خاطر سليقه مخاطب پايين نياوريد.
يعني معتقد به اين نيستيد كه هنرمند بايد با جامعه حركت كند؟
حركت همسو با جامعه فرق ميكند چراكه ممكن است اين روند به ضرر موسيقي سنتي باشد به عبارت ديگر ميخواهم بگويم كه ما در جايگاه هنرمند با حركتي در جامعه پيش ميرويم كه به نفع و سود موسيقي جدي و فاخر باشد و به رشد آن كمك كند.
به اين دليل اين سوال را پرسيدم چرا كه برخي بزرگان موسيقي معتقدند در شرايط كنوني خوانندگان نسل دوم و سوم از آوازخواني فاصله گرفتند و بيشتر تصنيف ميخوانند؟ اما با توجه به صحبتهاي شما كه معتقد به اين نيستيد كه موسيقي سنتي با عدم اقبال از سوي جوانان روبهرو است اين مساله را چطور ارزيابي ميكنيد؟
اين مساله كاملا درست است. متاسفانه خيلي از خوانندگان ما از آواز و آوازخواني كه اولين اصل موسيقي سنتي ما است تا حدي دور شدهاند ولي اين به آن معنا نيست كه مردم آواز دوست ندارند چراكه آنهم ارايهاش مهم است. مثلا در كارهاي آقاي همايون شجريان آوازخواني هم ديده ميشود و مردم هم دوست دارند يا كارهاي خودم. من هميشه سعي كردم در كارهايم آواز نيز اجرا شود به طوريكه از بين ٣٦ آلبومي كه منتشر كردم ٣٠ آلبوم داراي آواز است هرچند در اركستر ملي هيچوقت نميتوانيم آواز بخوانيم ولي بازهم در دورهاي من به همراه نوازندگي آقاي مسعود شعاري سازوآواز داشتيم اما نكته اين است كه نميشود در اركستر ٨٠ نفر را بيكار نشاند و آواز خواند.به طوركلي برخي جاها به خاطر نوع و ساختار اركستر و موسيقي ممكن است از آواز خواندن پرهيز شود اما در كارنامه كاري من بيشترين كارهايم آواز بوده و هميشه هم ميخوانم و خواهم خواند.
من معتقدم كه موسيقي سليقهاي است. حدود ٢٠ سال پيش كاري از استاد شجريان به نام همايون مثنوي منتشر شد كه اصلا تصنيف نداشت و ايشان با سنتور منصور صارمي يك ساعت آواز خوانده بودند كه همين اثر در آن دوره يكي از پرفروشترين كارهايي شده بوده كه به بازار موسيقي آمده بود و من خودم به اين اثر هم همچنان گوش ميدهم و به آن عشق ميورزم.اين مطلب را بيان كردم كه بگويم در همان دوره هم مردم آوازهاي استاد شجريان را دوست داشتند چون نوع ارايهاش فرق ميكرد بنابراين وقتي خوراك خوب به مردم دهيد مردم هم استقبال ميكنند فرقي به دورهها ندارد. همينالان هم اگر استاد شجريان كه انشاءالله خداوند ايشان را سلامت بدارد، بخوانند، مردم همچنان عاشق ايشان و آوازهايشان هستند.
تا به امروز حدود ٤٠٠ قطعه از اجراهاي شما در بازار موسيقي منتشرشده ولي متاسفانه اجراهاي شما با اركستر ملي هيچگاه ضبط نشده و البته اين ضعفي است كه اركستر با آن روبهروست و در همه اين سالها هيچگاه اجراهايش ضبط و منتشر نشدهاند.
در تمام دنيا هنر متولي دارد و با حمايت به ترويج آن كمك ميكند اما متاسفانه ما وقتي ميخواهيم آلبومي منتشر كنيم كه در آن ٥ نوازنده حضور دارند هيچ شركتي نميتواند هزينهها را پرداخت كند چه برسد به اركستر ٨٠ نفره كه بايد براي ضبط به هر نوازنده دستمزد داده شود كه دركنار اين هزينهها، دستمزد خواننده، رهبر اركستر، آهنگسازان، تنظيمكنندگان و شعرا هم هست.
اركستر ملي دولتي است.
بله. هرچند اركستر ملي خصوصي نيست و در درجه اول براي يك ملت است و از نظر حمايتي هم زيرنظر دولت است چون با هزينههاي شخصي نميتوان چنين اركستري را تشكيل و آن را حفظ كرد. به نظرم خود متوليان اركستر بايد به فكر ضبط آثار آن باشند اما از آنجاييكه ما متولي براي اين كار نداريم تا به امروز هم اين اتفاق نيفتاد. متاسفانه در جامعه ما براي ورزش و فوتبال و چيزهاي ديگر هزينههاي بسياري ميشود ولي براي موسيقي جدي، ارزشمند و به اين عظمت هيچ هزينهاي نميشود.
ما همين يك اركستر را داريم كه ميتوان با مبالغي كه براي بسياري از شركتهاي سرمايهگذاري ناچيز است حمايتي جهت ضبط و انتشار آثار آن صورت گيرد به همين دليل از متولياني كه تمايل به اين كار دارند، دعوت ميكنم از اين جريان حمايت كنند تا اين آثار براي نسلهاي بعد از ما بماند. اساتيد موسيقي ما ديگر زاييده نميشوند و با اين جرياني كه وجود دارد نسلهاي بعد نميتوانند با آثار اين عزيزان آشنا شوند.
اركستر مهرنوازان سرنوشتش به كجا رسيد؟ قرار است به فعاليت ادامه دهد؟
اين اركستر در زمان تعطيلي اركستر ملي با ايده من راهاندازي شد و توانستيم اجراهايي با آن داشته باشيم و يك سيدي تصويري و صوتي را نيز با آن منتشر كنيم. در حال حاضر نيز شخص ديگري پيگير اين اركستر است و من خيلي در جريان فعاليت آن نيستم.
*شما سالها بهواسطه مشغله كنسرتها از تدريس فاصله گرفتيد. برنامهاي داريد كه در آينده اين كلاسها داير شود؟
تا ١٠ سال پيش اين كلاسها ادامه داشت و نزديك به ٦٠ هنرجو داشتم اما كلاسها را به خاطر خود آنها كنسل كردم چون اگر ادامه مييافت به دليل سفرهايم خيلي با تعطيلي روبهرو ميشدند. اما اميدوارم از سن ٧٠ سالگي به بعد، البته به قيد حيات بتوانم كلاسهايم را شروع كنم و به آموزش ادامه دهم.
موسيقي سنتي جايگاهي خاص بين مخاطبينش دارد و هيچگاه از بين نميرود چون ريشه در سنت و فرهنگ ما دارد و اين موسيقي همانند سيوسهپل اصفهان و تخت جمشيد است بنابراين وقتي اين بناها از بين بروند موسيقي سنتي ما هم از بين خواهد رفت. ما كه تمام تلاشمان را جهت حفظ آن انجام ميدهيم حداقل تا زماني كه من زندهام نميگذارم پرچم موسيقي سنتي پايين بيايد.
متاسفانه خيلي از خوانندگان ما از آواز و آوازخواني كه اولين اصل موسيقي سنتي ما است تا حدي دور شدهاند ولي اين به آن معنا نيست كه مردم آواز دوست ندارند چراكه آنهم ارايهاش مهم است. مثلا در كارهاي آقاي همايون شجريان آوازخواني هم ديده ميشود و مردم هم دوست دارند يا كارهاي خودم. من هميشه سعي كردم در كارهايم آواز نيز اجرا شود به طوريكه از بين ٣٦ آلبومي كه منتشر كردم ٣٠ آلبوم داراي آواز است.
در تمام دنيا هنر متولي دارد و با حمايت به ترويج آن كمك ميكند اما متاسفانه ما وقتي ميخواهيم آلبومي منتشر كنيم كه در آن ٥ نوازنده حضور دارند هيچ شركتي نميتواند هزينهها را پرداخت كند چه برسد به اركستر ٨٠ نفره كه بايد براي ضبط به هر نوازنده دستمزد داده شود كه دركنار اين هزينهها، دستمزد خواننده، رهبر اركستر، آهنگسازان، تنظيمكنندگان و شعرا هم هست.
نظر کاربران
معلومه نداره! شما میری لندن با خانم های شبکه های ضد اسلامی و انقلابی عکس گرفتن بعدش میای فرداش تو تلویزیون انقلابی اسلامی ترانه خواندن! از این بی صاحب ترم مگه میشه؟
گل گفتی
این مملکت چهل ساله که موسیقی نداره.