تاریخساز کارتونی؛ مروری بر آثار «محمدرضا ورزی»
محمدرضا ورزی تا همین امروز شش سریال تاریخی بزرگ و کوچک ساخته، مسیری که با ساخت سریال «قائم مقام فراهانی» شروع شد و حالا به روایت زندگی ستارخان رسیده است. او در حالی طی این سال ها برهه های مختلف تاریخ معاصر را جلوی دوربین برده که به طرز عجیبی در هیچ یک از آن ها نمره قبولی نگرفته است.
عمارت فرنگی؛ 1388
تحلیل ما: درباره «عمارت فرنگی» بهترین تحلیل و ارزیابی همان مطلب مشروح و خواندنی حسن هدایت است که بازخوانی آن را به همه علاقه مندان توصیه می کنیم اما تلخ ترین وجه پخش این مجموعه و بازتاب های آن در سال های بعد نمود پیدا کرد، سال هایی که مدیران تلویزیون کماکان ترجیح دادند هزینه های کلان خود را صرف آزمون و خطای یک فیلمساز در میدان حساس روایت تاریخ کنند!
قائم مقام فراهانی؛ 1375
بازتاب آن چه بود؟ این از معدود آثار کارنامه ورزی است که گویی خود نیز درباره کیفیت آن و نسبتش با شأن و جایگاه قائم مقام فراهانی در تاریخ معاصر، با منتقدانش هم نظر بوده، چه این که چند سال بعد و با حمایت سیمافیلم، تله فیلمی با همین عنوان ساخت و در توضیح لزوم ساخت آن گفت: «پنج سال قبل، سریال قائم مقام را با بودجه ای ناچیز در شبکه سحر ساختم و ضعف های عمده این سریال باعث شد همواره در پی فرصتی برای ساخت اثری در شأن قائم مقام باشم.» فارغ از این روایت اول شخص اما این اولین تجربه سریال سازی تاریخی ورزی خیلی زود راهی آرشیو تلویزیون شد و با جایگزینی تله فیلم «جبرانی» قائم مقام، امروز جزء آثار فراموش شده تلویزیون محسوب می شود.
تحلیل ما: ورزی «قائم مقام» را ۲۰ سال پیش و در ابتدای مسیر ورودش به حوزه حساس سریال سازی تاریخی کارگردانی کرد و شاید به عنوان یک فیلمساز تازه کار نمی شد بر کیفیت خروجی کارش خرده گرفت اما آنچه حاصل شد و بعدها خود فیلمساز هم نتوانست از آن دفاع کند آیا نمی توانست ملاکی برای جلوگیری از ادامه مسیر هم برای خود ورزی و هم برای مدیران تلویزیون باشد؟
سال های مشروطه؛ ۱۳۸۸
در دوره مدیریت چه کسی تولید شد؟ علی اصغر پورمحمدی، مدیر شبکه سه
درباره کدام برهه تاریخی بود؟ روایت زندگی پنج پادشاه قاجار در مدت 70 سال حکومت بر ایران؛ این محور داستان مجموعه «سال های مشروطه» است.
بازتاب آن چه بود؟ «مشروطه ارائه شده در سریال سال های مشروطه، مشروطه تاریخی نیست، تحلیلی هم نیست. مجموعه ای است از برداشت های سطحی از حوادث مشروطه و آمیزه ای است از برداشت های غلط و تخیلات فردی.» این بریده ای از یک نقد تند و تیز و بلندبالا بر این سریال ورزی است؛ بریده ای که در عین حال می توان آن را عصاره رویکرد بیشتر منتقدان به سبک تاریخ سازی ورزی به خصوص در «سال های مشروطه» دانست. این موضع مستند نسبت به جزییاتی است که نمی توان همه آن ها را در این مختصر مرور کرد
تحلیل ما: «سال های مشروطه» را میتوان به نوعی تثبیت محمدرضا ورزی در مسیر «تاریخ سازی تلویزیونی» دانست. او دیگر نسبت به انتقاد کارشناسان بی حس شده و حتی لزومی برای اصلاح رویکرد تخیلی و انفرادی خود به تاریخ هم نمی بیند، فیلمسازی که هر چند تحصیل کرده «تاریخ» است اما گویی تعهدی به گزاره های محرز تاریخی ندارد.
تبریز در مه؛ ۱۳۸۹
در دوره مدیریت چه کسی تولید شد؟ مهدی فرجی، مدیر شبکه یک
درباره کدام برهه تاریخی بود؟ باز هم دوره قاجار و این بار زمان حاکمیت فتحعلی شاه قاجار؛ ورزی در این سریال سراغ ماجراهای مرتبط با جنگ ایران و روسیه در دوره فتحعلی شاه رفته و تحولات مرتبط با این رویارویی را تا زمان مرگ عباس میرزا روایت کرده است.
بازتاب آن چه بود؟ به معنای واقعی کلمه «تبریز در مه» ادامه «سال های مشروطه» بود با همان میزان اغراق و همان اندازه تحریف. جنس بهره گیری محمدرضا ورزی از «تخیل» در روایت تاریخ، این بار هم به جای آن که غنای داستانی سریالش را بالا ببرد، موجب خدشه دار شدن محکمات تاریخی شد. معترضانی که هنوز با «سال های مشروطه» و ابعاد انحراف تاریخی در آن کنار نیامده بودند، با تعجب نظاره گر ترک تازی این سریال ساز مورد حمایت مدیران سیما روی آنتن بودند که به فاصله ای اندک از یک تجربه شکست خورده «تبریز در مه» را روانه آنتن کرد.
تحلیل ما: محمدرضا ورزی با کارگردانی «تبریز در مه» به نوعی ثابت کرد که بیشتر اهل توجه به زرق و برق در سریال سازی است. حضور بازیگر باسابقه ای همچون جمشید مشایخی و احیای خاطره نقش آفرینی ماندگار او در نقش کمال الملک در این سریال هم نتوانست حس مخاطب را نسبت به روایتگری ورزی تغییر دهد. کارهای ورزی همچنان از فقر داستان و روایت رنج می برد و شاید به همین دلیل ایده های دیگری همچون تکیه بر جذابیت تیتراژخوانی خوانندگانی چون سالار عقیلی به استمداد گرفته می شود.
معمای شاه؛ ۹۴-۹۵
برای کدام شبکه تولید شد؟ شبکه یک
در دوره مدیریت چه کسی تولید شد؟ مهدی فرجی، مدیر شبکه یک
درباره کدام برهه تاریخی بود؟ ورزی در «معمای شاه» دیگر مستقیم سراغ مهم ترین تحول تاریخی دوران معاصر یعنی انقلاب اسلامی رفت و تلاش کرد تا روایتی از زندگی و زمانه محمدرضا شاه، به عنوان آخرین حلقه از دیکتاتوری خاندان پهلوی را به تصویر درآورد. طبیعی هم بود که به فراخور جذابیت این مقطع تاریخی، این سریال همزمان تبدیل به روایتی از وقایع، تحولات و شخصیت های نقش آفرین در بستر انقلاب اسلامی ایران شود. «معمای شاه» هم به لحاظ دربرگیری کاراکترها و رویدادهای تاریخی و هم به لحاظ تعداد قسمت، جدی ترین، سنگین ترین و پرهزینه ترین تجربه محمدرضا ورزی محسوب می شود.
بازتاب آن چه بود؟ نزدیک ترین روایت کارتونی ورزی به دوران معاصر همین «معمای شاه» بوده است. سریالی که نه فقط سپیدمویان که حتی جوان ترهای نسل دوم و سوم پس از انقلاب هم برخی داده ها و جزییات روایتش را به خاطر داشتند و احتمالا هم به همین دلیل می توان این مجموعه را عیان ترین نمونه برای تعیین عیار سریال سازی ورزی دانست! سریالی که نه فقط از منظر تاریخی تبدیل به یک «گاف» بزرگ برای رسانه ملی شد که از نظر ساختاری و محتوا هم تبدیل به سوژه سرگرمی در فضای مجازی شد! «معمای شاه» به همان اندازه که همچون دیگر آثار ورزی صدای کارشناسان و صاحب نظران تاریخ را بلندکرد، از سوی کاربران فضای مجازی هم مورد عنایت قرار گرفت و قسمت به قسمت گاف هایش، لبخند به لب ها نشاند!
تحلیل ما: هنوز زمان زیادی از روزهای اوج طرح انتقادات به «معمای شاه» از یک سو و تکاپوی مدیران رسانه ملی برای «خلاص شدن» از این استخوان در گلو مانده نمی گذرد! کافی است سری به آرشیو رسانه ها بزنید. تنها نکته ای که می توان از مجموع بازتاب های رسانه ای «معمای شاه» یادآوری کرد، اشتراک نظر همگان بر «نابلدی» جناب ورزی در «روایت تاریخ» است؛ واقعیتی که شاید در گام های اولیه سریال سازی او سر و شکل یک اتهام رسانه ای را داشت اما امروز تبدیل به یک گزاره قطعی با مستندات غیرقابل کتمان شده است.
در دوره مدیریت چه کسی تولید شد؟ علیرضا برازش مدیر شبکه یک
درباره کدام برهه تاریخی بود؟ ورزی در این مجموعه برای نخستین بار سراغ تاریخ پهلوی و تحولات منتهی به انقلاب اسلامی رفت. داستان او در سه فصل از تاج گذاری محمدرضا پهلوی آغاز به ماجرای ملی شدن نفت رسیده و با تبعید امام خمینی (ره) و نخست وزیری اسدالله علم و امیرعباس هویدا به پایان می رسد. «پدرخوانده» به نوعی روایتی حاشیه ای از تحولات تاریخی ایران در حد فاصل سال های 1339 تا 1350 است.
بازتاب آن چه بود؟ ورزی در سریال سازی هر قدر که به دوران معاصر و به خصوص تحولات منتهی به انقلاب اسلامی نزدیک تر شده است، با واکنش های تندتری از سوی «شاهدان» مواجه شده است. صریح ترین منتقد او در روایت تاریخ معاصر هم همواره محمود کاشانی فرزند، آیت الله کاشانی بوده است که به طور خاص پس از پخش «پدرخوانده» در مصاحبه ای تند و تیز گفت: «باید توضیح بدهند که چرا فیلمی در جمهوری اسلامی ایران از تلویزیون پخش می شود که تا این حد تاریخ را تحریف کرده است.» کاشانی بیش از هر چیز نسبت به تحریف نقش چهره های شاخصی همچون آیت الله کاشانی، دکتر مصدق و جبهه ملی در روایت ورزی از تاریخ معترض بود.
تحلیل ما: ورزی احتمالا از همین مجموعه تلویزیونی بود که احساس کرد «سنگ بزرگ» نه فقط نشانه «نزدن» نیست که تضمینی است برای جلب رضایت مدیران و تسریع در روند جذب بودجه های کلان! این که در یک مجموعه تلویزیونی چهارده قسمتی بخواهیم سه مقطع حساس تاریخ معاصر را به صورت فشرده به هم سنجاق کنیم و بدون در نظر گرفتن الزامات داستان گویی تنها به «نشان دادن وقایع» بسنده کنیم، حتما خروجی بهتری از «پدرخوانده» نخواهدداشت!
• الان سوال اصلی بینندگان این است که ورزی بعد از ستارخان قرار است سراغ کدام برهه و شخصیت تاریخی برود؟
• مگر می توان سهم محمدرضا ورزی را در روایت کارتونی از تاریخ نادیده گرفت؟ کارگردانی که تا همین امروز شش سریال تاریخی بزرگ و کوچک را به سرانجام رسانده و به طرز عجیبی در هیچ یک از آن ها نمره قبولی نگرفته است اما همچنان راوی تاریخ است.
• چرا در دوره ای که تلویزیون به زحمت پول پروژه هایش را تامین می کند، باز هم حاضر می شود برای کارگردان شکست خورده ای چون ورزی هزینه کند.
نظر کاربران
من راضی نیستم این آقا این طوری بودجه ی بیت المالو داره هدر میده
بدتر از حاتمی کیا که در ژانر جنگ فقط میسازه این هم در ژانر دهه مشروطه و شاه سوزنش گیر کرده، مسخره
پاسخ ها
جدای از بحث تاریخی، فیلم های ایشون جذابیت لازم برای دنبال کردن توسط مخاطب رو نداره، حتی انتهای هر قسمت هیچ اتفاق هیجان انگیزی نداری که بیننده رو به دیدن قسمت بعد مشتاق کنه
بعضی ازین کارهارو به افرادی مثل اقای میرباقری و ...بدن، نتیجه فیلمهای اونا خیلی بهتره
سریال کریم خان زند ساخته این اراجیف ساز رو جا انداختید.
آقای ورزی بهترنیست برای اثبات وابستگی ات به نظام به جای حیف ومیل پول بیت المال وساختن چنین فیلمهایی که سراسر کذب ودروغ وافتراست خیلی راحت مثل آقای ابراهیم حاتمی کیااز پشت تریبون درمقابل دوربین وابستگیت رو با زبون خودت به همه اعلام کنید اینجوری دیگه شکی برا کسی نمی مونه ومهمتر ازاون هم اینقدر هزینه به گردن این ملت بیچاره نمیندازید
سلام آقای ورزی چه خبر از سریالهای تاریخی سفارشی من امروز مصدق از نگاه دیگر را دیدم نگریستم کار مرحوم آزاده هدی صابر.شما هم دیدی خجالت کشیدی تا امروز چند بار از مصدق الملی نه سلطنه تصویر دادی آیا عذاب وجدان به سراغت نیامد اصلا با واژه شرم آشنائی تصویری که از هویدا و محمدرضا پهلوی دادی چی؟هدی به خوابت نمیاد واینکه علی رغم همه راه توبه را خدا برای همه باز گذاشته چه خوب بود چشم دل میشستی و قدری به دور از بغض و کینه به تاریخ معاصر مینگریستی من به شخصه برایت طلب مغفرت میکنم
سلام آقای ورزی چه خبر از سریالهای تاریخی سفارشی من امروز مصدق از نگاه دیگر را دیدم نگریستم کار مرحوم آزاده هدی صابر.شما هم دیدی خجالت کشیدی تا امروز چند بار از مصدق الملی نه سلطنه تصویر دادی آیا عذاب وجدان به سراغت نیامد اصلا با واژه شرم آشنائی تصویری که از هویدا و محمدرضا پهلوی دادی چی؟هدی به خوابت نمیاد واینکه علی رغم همه راه توبه را خدا برای همه باز گذاشته چه خوب بود چشم دل میشستی و قدری به دور از بغض و کینه به تاریخ معاصر مینگریستی من به شخصه برایت طلب مغفرت میکنم
ایشان اگر به کاربلدی خودش ایمان داشت کاش یک بار به جای حیف و میل کردن بودجه های دولتی یک فیلم سینمایی می ساخت و میدیدیم جز خانواده خودش بالاجبار کس دیگری حاضر میشود به سینما برود یا خیر