صحبت با دهلیزی ها درباره بخشش
رضا عطاران: دهلیز سالم بود!
بازیگران و عوامل پشت صحنه فیلم «دهلیز» درباره نوع ساخت، انگیزه، بودجه، سختیها و مسائل فنی و تکنیکی زیادی در رسانههای مختلف صحبت کردهاند اما شاید نقاط برجسته حرفهایشان، نکتههایی بود که درباره بخشش گفتهاند.
بهروز شعیبی، کارگردان: قصاص بخشی از دستورالعمل دین ماست و نمیشود نادیدهاش گرفت و دربارهاش حرف نزد. به جای این ممنوعیت بگذارید به «درست» حرف زدن درباره موضوع و حکم الهی بپردازیم. بهشان میگفتیم اگر چیزی میگوییم که ممکن است برای عدهای اشکال ایجاد کند بگویید تا شکل گفتنش را درست کنیم. البته این فقط یک جنبه ماجراست. نباید از این هم گذشت که معمولا با افراط و تفریط به این موضوعات نگاه میشود و همین هم کار را سختتر میکند. خدا در قرآن برای هر چیزی حکمش را داده. اما چرا درباره قصاص میگوید شما تصمیم بگیرید. شاید خواسته ما را امتحان کند.
شاید لایه اول فیلم من قصاص باشد اما لایه درونیتر آن، احساس مسئولیت است. اینکه آدم وقتی تصمیم میگیرد کاری کند باید جوانب آن را هم بسنجد. در دهلیز اگر این آدم ها سر جای پارک با هم مجادله نمیکردند هیچ کدام از این اتفاقها نمیافتاد و الان هم این مسئولیت وجود نداشت. بهتر است آدم سراغ کارهایی نرود که نتواند مسئولیتش را کامل و درست انجام بدهد. گاهی اتفاقا گذشت نکردن کار درستي است. وقتی شما با یک قاتل حرفهای طرفید نمیتوانید بگویید قصاص نکنید.
رضا عطاران، بازیگر نقش بهزاد : ما فیلمهای زیادی راجع به قصاص دیده ایم. همینطور راجع به ارتباطات یک خانواده، مثلا سختکوشی مادری که شوهرش در زندان است و از اینجور حرفها... همه اینها قصه هایی است که زیاد ساخته میشوند ولی الان متاسفانه فقط به فیلمی توجه میکنند که زشتی های این ماجراها را ببیند. یعنی اگر قصاص در قصهای وجود دارد، حتما به خاطر تجاوز و قتل است و کسی که قرار است قصاص شود حتما آدم نامرد و کثیفی است که در شرایط بد اجتماع پرورده شده. ویژگی بارز «دهلیز» این بود که سالم بود؛ یک معلم مسئولیتپذیر، یک آدم حسابی که به دليل پارک کردن ماشین اتفاقی برایش افتاده و رفته زندان. واکنش احساسی که نسبت به موقعیت در قصه وجود دارد، بسیار خوب است.
محمود رضوی، تهیهکننده: دهلیز موضوعی درباره قصاص دارد اما اصل داستان به موضوع بخشش میپردازد. ضمن اینکه قصاص حکم الهی است و کسی نمیتواند آن را رد کند. در این فیلم به امر قصاص تاکید شده است اما به مخاطب گفتهایم که در عین حال که قصاص حق انسان است اما با توجه به گفته قرآن بخشش از قصاص بهتر است و فیلم حول این محور میچرخد. موضوع ما در این فیلم خود جرم نبود. داستان فیلم از جایی شروع میشود که جرم رخ داده و کسی محکوم به قصاص است. هدف ما در این فیلم این نیست که بگوییم هرکسی که محکوم به قصاص است باید بخشیده شود، چرا که افرادی در این میان هستند که قاتل بالفطره هستند یا افرادی که با قصد و نیت قبلی یک فرد را به قتل میرسانند، اما در این میان افرادی نیز هستند که بدون قصد و در یک حادثه یک فرد را به قتل میرسانند و از کرده خود هم به شدت پشیمان هستند. ما این فیلم را نساختیم که بگوییم این افراد نیز باید بخشیده شوند، بخشش یا قصاص این افراد به ما ربطی ندارد، این به خانوادههایی ربط دارد که عزیز خود را از دست دادهاند.
هانیه توسلی، بازیگر نقش شیوا: تم اخلاقی داستان برایم خیلی مهم بود. اینکه سر جای پارک دعوا شود و منجر به قتل شود، آن هم سر چیزهایی جزئی. اینکه در «دهلیز» بچه میفهمد که اگر اشتباهی کرده باید از لحاظ منطقی پذیرفت... اینکه بچه چطور همه اینها را فهمید... فهمید که باید برود از چه کسی عذرخواهی کند و ...
بخشش فردی که عزیزی را از تو گرفته است،عزیزت را کشته است- حال چه اتفاقی چه با قصد و نقشه- سخت است. داستان آمنه بهرامی دختری که در زندگی حقیقی خارج از فیلم و قصه قربانی خشم یک خواستگار ناکام شد و اسید چهره او را ویران کرد سالها در روزنامهها چاپ شد، اما آمنه عامل ویرانی زندگیاش را قصاص نکرد، او را بخشید. روزی که خبر بخشش مجرم پرونده آمنه را شنیدم، چندان خوشحال نشدم، شاید برای اینکه آمنه همکلاسی دوران دبیرستانم بود،چهره زیبایش مقابل چشمانم است، مجرم آن پرونده نه یک مرتبه بلکه هر روز زندگی آمنه را کشت ولی او فردی را که چشمانش را نابینا و صورتش را ویران کرد بخشید؛ بخششی که مرا ناراحت کرد. بخشیدن قدرت بزرگی میخواهد که هر فردی ندارد. وقتی عزیز تو را به قتل میرسانند بخشیدن سخت است. خانواده مقتول با تمام روح انسانی، غمزده و پر از خشم هستند، ما نمیتوانیم و اصلا حق نداریم آنها را مجبور به بخشش کنیم، باید به آنها حق داد. «دهلیز» این مسیر را طی کرد، امید دارم اثرگذار باشد.
مهتاب کرامتی، از طرفداران فیلم «دهلیز»: «دهليز» فيلم بسيار خوبي بود و من فكر ميكنم همه با من همعقيده خواهند بود. همچنين اين فيلم نشان داد كه انسان بودن كار راحتي است. «دهليز» تنها براي يك لحظه بر من تاثيرگذار نبود بلكه اين فيلم بهطور حتم همه ما را به فكر وادار ميكند چرا كه همه ما زماني كه ميبخشيم حس خوبي داريم اما بايد به آن لحظه برسيم. خوشحالم كه انتهاي فيلم «دهليز» وجه مثبتي داشت و اميدوارم هميشه همين وجه مثبت يعني بخشش در زندگي ما وجود داشته باشد.
نگار عابدی، بازیگر نقش خواهر مقتول: من سعی کردم با همان روندی که این شخصیت را بازی میکردم او را باور کنم. در مرحله اول قضاوتم این بود که نوع برخورد وی کاملا درست است و سعی میکردم تحتتاثیر پاکی و معصومیت بچه قرار نگیرم. کمکم با این شخصیت جلو رفتم تا دچار همان برونریزی شد و از همان لحظه به بعد فکر کردم که میشود به موضوع به شکل دیگری هم نگاه کرد. در نهایت قضاوتم این بود که بخشش به عفو کمک بیشتری میکند چرا که حال وی بهتر خواهد شد.
زیرساخت قصه درمورد قصاص است، اما اصل آن درمورد اخلاق است؛ اینکه افراد با هم بهتر برخورد کنند. اگر کار بدی کردند، عذرخواهی کنند و همدیگر را بیشتر دوست داشته باشند. خود من بعد از قتلی که در پل رومی اتفاق افتاد، فکر کردم چطور ممکن است دو نفر راننده که همدیگر را نمیشناسند، دعوا كنند و به دليل بحث پیش پا افتادهاي یکی، دیگری را بکشد، در حالی که موضوع با یک عذرخواهی میتوانست تمام شود. به این دلیل که تحملمان پایین آمده. یکی از سکانسهایی که در «دهلیز» دوست دارم این است: بهزاد دست امیرعلی را میگیرد و میگوید از این آقا عذرخواهی کن. شاید منتقدان فیلم بگویند خیلی روست اما معتقدم فیلم درباره این است که شجاعت داشته باشیم و بابت کارهایمان عذرخواهی کنیم. میتوانیم این نکته را در کل جامعه بسط دهیم؛ از سیاستمداران و نمایندگان مجلس گرفته تا مردم عادی و همینطور خودم.
بچه این سیر را در «دهلیز» فهمیده که اگر کار بدی میکنی، باید معذرت بخواهی. «دهلیز» کلا خیلی اخلاق گراست. چیزی که الان در جامعه دارد فراموش می شود؛ اینکه کمی با هم خوب باشیم. الان آدمها در خیابان میخواهند همدیگر را بدرند. خودم هم همین طور هستم. مثلا در رانندگی کسی جلویم میپیچد، یکدفعه خیلی عصبانی میشوم ولی بعد به خودم میگویم ما همه آدمیم. مثل هم هستیم. با هم در یک شهر که شلوغ است و مشکل اقتصادی هم هست داریم زندگی میکنیم. همین قتلی که در «دهلیز» اتفاق افتاده بهدلیل جای پارک بوده. این چیزهای «دهلیز» را دوست دارم که آقاجان، کار بدی کردی، بفهم، قبول کن و عذرخواهی کن. آن بچه این را در طول فیلم میفهمد و در پایان میرود و میگويد بابام کار بد کرده، ببخشید.
ارسال نظر