پل چوبی، معلق میان سیاست و عشق
«پل چوبی» آخرین فیلم تحریم شده توسط حوزه هنری اکران شدو پرونده فیلم های تحریمی را بست. در این صفحه نگاهی داریم به ستاره ها و سازندگان «پل چوبی» و بازتاب این فیلم در میان منتقدان.
روزنامه هفت صبح: «پل چوبی» آخرین فیلم تحریم شده توسط حوزه هنری اکران شدو پرونده فیلم های تحریمی را بست. در این صفحه نگاهی داریم به ستاره ها و سازندگان «پل چوبی» و بازتاب این فیلم در میان منتقدان.
مهدی کرم پور
کارگردان و فیملنامه نویس «پل چوبی»، دو سالی بود که به خاطر ماجراهای حوزه هنری درگیر اکران فیلم آخرش بود.کرم پور فیلمسازی را با ساخت آثار کوتاه و مستند شروع کرد. اولین فیلم بلندش «جایی دیگر» را در سال ۱۳۸۱ ساخت که با تلفیق انیمیشن و سینمای داستانی اجتماعی اثر خاص و ویژه ای درآمده بود. «جایی دیگر» خبر از ورود یک کارگردان جوان با سلیقه متفاوت به سینما می داد. چندان پرکار نیست و در طی یک دهه حضورش در سینما تنها چهار فیلم بلند سینمایی در کارنامه اش به چشم می خورد. البته در فاصله فیلم هایش تعدادی تله فیلم و سال گذشته یک سریال هم کار کرده است. در زمینه مستندسازی هم فعالیتش را ادامه داده که یکی از موفق ترین آثارش میان مخاطبان مستند «MIS شهری که بود» است.
کرم پور گاهی با مطبوعات هم همکاری می کند و مدتی طولانی در یکی از روزنامه ها ستون هفتگی داشت. کار مدیریتی هم در سینما انجام داده و مدتی مدیر امور صنفی نمایش بود و دست آخر هم خودش از سمتش استعفا داد.
«پل چوبی» آخرین کار کرم پور، نه تنها بهترین فیلم کارنامه اش که یکی از فیلم های موثر و جذاب ۳-۲ سال اخیر است. کرم پور بنا به عادتی که دارد در پس زمینه داستان عاشقانه اش، یک دوره اجتماعی - سیاسی از تاریخ ایران را روایت می کند. کارگردانی فیلم خوش ریتم و با سلیقه است اما متاسفانه تعبیرهایی که برخی از مسائل مطرح شده در فیلم ارائه دادند، باعث شد که «پل چوبی» دو سال برای اکران منتظر بماند. با وجود اینکه فیلم قصد نداشت در بعد سیاسی اش خیلی هم پر رنگ ظاهر شود و فقط از شرایط زمانی جغرافیایی که قصه در آن اتفاق می افتاد به مخاطبش خبر می داد، نه هواداری کسی را می کرد و نه به مخالفت با کسی برمی خاست. در عوض از معدود فیلم های سینمای ایران بود که مربوط به یک فضا و دوره خاص بود و هویت داشت.
برعکس سه فیلم دیگر، کرم پور در این فیلم سعی کرده بود بیشتر به قصه وفادار باشد تا به فرم. یک روایت کاملا کلاسیک و خطی با ستاره های زیاد که می تواند تماشاگرش را به سینما بکشاند. کرم پور در این مدت که «پل چوبی» بلاتکلیف پشت درهای ارشاد بود، سریال «یک تکه زمین» را ویژه ماه محرم ساخت.
خسرو نقیبی
فیلمنامه نویس «پل چوبی» را اول به عنوان منتقد در سینمای ایران می شناختند. یکی از آن منتقدان جوانی که با سبک جدید وارد فضای نقد نویسی شده بود و از همان ابتدا هم در نشریات پرمخاطبی مانند «حیات نو» می نوشت. در حال حاضر هم چند سالی می شود که عضو شورای مرکزی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران است.
نقیبی - کرم پور، زوج فیلمنامه نویس - کارگردان این سال های سینمای ایران هستند. در سینمای ایران کمتر شاهد همکاری های مداوم هستیم. معمولا بعد از یکی دو فیلم روابط چنان شکرآب می شود کهعوامل حتی چشم دیدن یکدیگر را هم ندارند چه برسد به ادامه همکاری اما در مورد نقیبی و کرم پور مسئله فرق دارد.
سال ۱۳۸۴ بود که نقیبی فیلمنامه «چه کسی امیر را کشت؟» را برای کرم پور نوشت. فیلمی پر از ستاره ولی با داستانی غیرخطی و مدرن. فیلمنامه غیرخطی نقیبی و شخصیت های متنوعی که داشت این فرصت را در اختیار کارگردان جوان می گذاشت که بازی در فرم را به معرض نمایش بگذارد.
همکاری بعدی شان در ساخت تله فیلم های «اخراجی» و «روز هفتم» (هر دو محصول سال ۱۳۸۶) شکل گرفت. بعد در اپیزود «تهران: سیم آخر» از فیلم «طهران، تهران» با هم کار کردند. فیلم باز هم بیشتر مایه های مدرن داشت ولی این بار وجه اجتماعی آن پر رنگ شده بود.
«پل چوبی» آخرین همکاری سینمایی نقیبی با کرم پور است و بهترین آنها. این بار هر دو تن به یک قصه کلاسیک عاشقانه داده اند که به بهترین وجه با دغدغه های اجتماعی و سیاسی این سال ها مربوط شده است و در نمتیجه دیدن «پل چوبی» تبدیل به یک تجربه دلنشین شده که هم آدم های جذابی دارد که سرنوشت شان برایمان اهمیت دارد و هم می شود آن را نشان داد تا دیگران ببیند که مردم آخر دهه ۸۰ چه حال و هوایی داشته اند. آخرین همکاری نقیبی با کرم پور نوشتن فیلمنامه سریال «یک تکه زمین» در ماه رمضان بود.
علی سرتیپی
مگر ممکن است که دیگر کسی علی سرتیپی را در سینمای ایران نشناسد یا اسم موسسه پخش فیلمیران را که متعلق به اوست نشنیده باشد؟ فیلمیران در سال های اخیر پخش کننده انحصاری پرفروش ترین فیلم های سینمایی کشور بوده است.
در فضای دو قطبی «جدایی نادر از سیمین» و «اخراجی ها» پخش کننده هر دو فیلم، فیلمیران بود. وقتی فیلم فرهادی در فرانسه اکران شد، بلافاصله سرتیپی مدیریت پخش ایران فیلم «گذشته» را برعهده گرفت.
علی سرتیپی از «ورد آقایان ممنوع» تا پل چوبی را تهیه و پخش کرده است. همه اینها یعنی در مهمترین فیلم های این سال ها می توان ردپای سرتیپی را دید. در مورد «پل چوبی» یکی از آدم های موثری بود که در کنار سید جمال ساداتیان و مصطفی شایسته به عنوان تهیه کنندگان فیلم های تحریمی پای آثارشان ایستادند تا بالاخره بتوانند آنها را به نمایش عمومی درآورند. صبر سرتیپی از بقیه بیشتر بود چون «پل چوبی» آخرین فیلم تحریمی بود که اکران شد.
سرتیپی تهیه کنندگی را با «توکیو بدون توقف» (سال ۱۳۸۱) شروع کرد و «پل چوبی» در کنار «جیب بر خیابان جنوب»[ سیاوش اسعدی آخرین فیلم هایی هستند که تهیه کرده است. سرتیپی در کنار سرمایه گذاری و تهیه کنندگی در چند فیلم بیشتر در دهه ۷۰ بازی هم کرده است و فعلا در فیلم «رد کارپت» رضا عطاران مشغول بازی است.
سرمایه گذاری سرتیپی این بار هم موفقیت آمیز به نظر می رسد. «پل چوبی» تا به حال با وجود بدشانسی هایی که آورده، از جمله دربی هفته گذشته، نیم بها شدن بلیت ها به مناسبت روز ملی سینما آخر این هفته و از دست دادن سینماهای حوزه هنری به خصوص آزادی ۴۰۰ میلیون تومان فروخته است.
مهدی داوری
تهیه کننده وس رمایه گذار دوم این فیلم به اندازه علی سرتیپی شناخته شده نیست. با این وجود مهدی داوری از چهره های جدید و جالب سینمای ایران است. اوئلین فیلمی که به صورت مستقل تهیه کرده «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» ساخته روح الله حجازی است که عدم انتخاب آن برای نمایش در جشنواره فجر سروصدای زیادی به پا کرد و حتی مدتی شایعه توقیف فیلم هم درگرفت.
«زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» در فستیوال مونترال کانادا به نمایش درآمد و بعد از آن داروی به خبرگزاری ها گفت که فیلمش بدون ممیزی پروانه نمایش گرفته است. داوری همچنین در فیلم های «جرم» مسعود کیمیایی و «پل چوبی» سرمایه گذاری کرده است.
به نظر می رسد سینمای ایران صاحب تهیه کننده ای شده که روی فیلم های خوب یا حداقل متفاوت تر در جریان سینمای بدنه قرار است سرمایه گذاری کند. «جرم» و «پل چوبی» که در فروش فیلم های موفقی بودند، باید دید اولین تجربه مستقل داوری هم مستقل خواهد شد.
علی علائی
فرصت و ذوقی که تجربیات جهان جذاب، آوانگاردنمایانه و وسونسه برانگیز فیلم کوتاه برای کارگردانان اهل شیطنت های خلاف عادت سینمایی،در مواجهه با الزامات اصولگرایانه سینمای کلاسیک فراهم می کند، از مهدی کرم پور فیلمسازی ساخته تا در فرآیند فائق آمدن بر وسوسه هایش در «جایی دیگر» و «چه کسی امیر را کشت؟» تجربیات شخصی خود از الگوهای روایت مدرن را نیز از سر بگذراند و خوشبختانه بتواند در اپیزود «سیم آخر» از فیلم «طهران تهران» به نرمی وارد روایتی قابل تعقیب شود و تهران امروز را در نمایش فضای بصری تیره و سیاه بین شخصیت های فیلم و سپس حرکت و کنش آنها در بستر محیطی که حاصل تعریفی با لحن شخصی از شرایط موجود است، تصویر کند. از این رو وجه تماتیک مشترک فیلم های کرم پور که همان تاثیرگذاری دو سویه شخصیت و محیط بر هم است به تدریج ساختاری سینمایی تر پیدا می کند. از این رو «پل چوبی» چند اتفاق متنوع را باعث می شود.
یک: به مدد فیلمنامه نویس همراه (و قطعا با پافشاری او) به الگوهای موفق سینمای کلاسیک داستانگوی خطی تن می دهد.
دو: مقوله مغفول مانده اقتباس در سینمای ایران را یادآوری می کند.
سه: یادمان می اندازد که نباید در گرفت و گیرهای محدودیت ها و محذوریت های ناشی ازت استفاده از یک برهه خاص از اتفاقات سیاسی اخیر به عنوان محیطی که تحرکات شخصیت های کنش مند در آن ناگیز گنگ و مبهم شوند گرفتار شد تا ترکیب مناسب محیط/ شخصیت قربانی این ابهامات شود.
چهار: انتخاب اشتباه حتی حداقل یک بازیگر اصلی چقدر می تواند به فیلم ضربه بزند.
پنج: مایه خرسندی است که فیلمی عاشقانه به فهرست کم تعداد عاشقانه های موقر سینمای ایران افزوده شود. وقاری متاثر از عاشقانه های الف. بامداد: «مرا به زره نوازشت روئین تن کن.»
علی مصلح حیدرزاده
نیمه اول فیلم را بیشتر دوست دارم؛ جایی که تاثیر التهاب یک واقعه اجتماعی را بر رابطه های شخصی نمایش می دهد. زندگی هایی که ناخواسته ویران شدند و خسارت هایی که جبران نشد. این تصویر واقعی تر و تاثیرگذارتر از زنده شدن احساسی است که در نیمه دوم می بینیم و چندان اصیل وب اروپذیر از کار درنیامده است.
با اینحال «پل چوبی» تا اینجا بهترین فیلم کارنامه کرم پور است و امیدوارم فیلم های بعدی او بتواند این لقب را قاطعانه از پل چوبی بگیرد و در خاطره آدم های بیشتری باقی بماند. فکر می کنم مهدی کرم پور هنوز «بهترین فیلم» واقعی اش را نساخته است.
کیوان کثیریان
همین اول بگویم که با وجود علاقه فراوانی که به کارگردان و فیلمنامه نویس «پل چوبی» دارم، این فیلم مورد علاقه من نیست. اما «پل چوبی» امتیاز ویژه ای نسبت به فیلم های این سال ها دارد. «پل چوبی» توانسته است میان قصه ای که می خواهد روایت کند و رویداد اجتماعی سیاسی بزرگی که همزمان با آن در حال رخ دادن است آشتی برقرار کند.
قصه فیلم، در خلإ نمی گذرد. رخدادهای پیرامونی بر قصه تاثیر می گذارند و آدم ها حال و هوایشان با حال و هوای اجتماعی و سیاسی روز متناسب است. حال آدم های توی فیلم، هر یک به شکلی خوش نیست، طبعا حال فیلمنامه نویس و کارگردان و بازیگران هم خوش نبوده و به گمان من این حال ناخوش در فیلم خودش را نشان داده است.
با بحث های اساسی و جدی که درباره مضمون و قصه می شود کرد کاری ندارم که در این مجال کوتاه نمی گنجد. اما خلاصه اینکه نگاه فیلم به حوادث ۸۸ بیش از آنکه منطقی به نظر برسد منفعل است. این درست که آن وقایع در فیلم کارکرد پس زمینه ای دارد اما نگاه خالقان اثر به آن اتفاقات و تاثیر آن بیشتر بلاتکلیف و حتی یکی به نعل یکی به میخ به نظر می رسد.
پل چوبی از کازابلانکا الهام گرفته شده و عشق سازندگانش به سینما در آن پیداست، اما آنجا که قصه، ساز استقلال می زندن پایه های فیلم می لرزد. کاش تصمیم آخر رادان زمینه های قابل قبولی داشت و این همه سست نبود و البته کاش اجرای برخی لحظات مثل دیالوگ آخر مهران مدیری، گریه رادان، شعر نازلی سخن نگفت، پرت کردن گوشی تلفن، خرد کردن قوطی رانی و ... اینقدر خام از آب درنمی آمد و کاش های دیگر.
معتقدم ظرفیت و قابلیت نقیبی و کرم پور بیش از پل چوبی است. آنها سینما را دوست دارند و می شود از آنها توقع فیلم های بهتری داشت. من با شوق منتظر پیشرفت آنها در پروژه های آینده شان می مانم.
پرستاره ترین فیلم دهه اخیر
یکی از نکاتی که «پل چوبی» را از همان زمان پیش تولید برای مخاطبان جذاب کرده بود، حضور ستاره های دهه 80 کنار هم بود. اتفاقی که پیش از این نیفتاده بود. «پل چوبی» از نظر گرد هم آوردن این چهره های محبوب، منحصر به فرد است.
ستاره های اصلی
از اول هم مانور فیلم روی چهار ستاره اصلی آن بود. چه کسی فکرش را می کرد دو بازیگری که آخر دهه 70 با فیلم «شور عشق» به سینمای ایران معرفی شدند و برای بازی در آن فیلم تمشک زرین گرفتند بعد از گذشت یک دهه و طی کردن فراز و فرودهایی که منجر به شهرت آنها نه فقط به عنوان ستاره که به عنوان بازیگرانی توانا شده است، دوباره کنار هم قرار بگیرند و این بار در فیلمی خوش ساخت بتوانند استعدادهایشان را کنار یکدیگر به نمایش بگذارند.
مهناز افشار و بهرام رادان یکی از بهترین بازی های کارنامه شان را در «پل چوبی» ارائه می دهند. دیدن این دو نفر به خصوص بعد از گذشت یک دهه از دیدن «شور عشق» در سینماها برای مخاطبان خیلی جالب بود. مهناز افشار متولد ۱۳۵۶ در تهران است. پنج سال اول بازیگری اش را بیشتر در فیلم های تجاری ضعیف ظاهر شد.
سال ۱۳۸۴ اولین همکاری اش با مهدی کرم پور در فیلم متفاوت «چه کسی امیر را کشت؟» باعث شد که وجوه دیگری از بازی مهناز افشار دیده شودو همه او را به عنوان بازیگری بشناسند که تاکنون توانایی های بازیگری اش نادیده گرفته شده بود. همان سال در «کارگران مشغول کارند» مانی حقیقی هم بازی کرد و کم کم انتخاب هایش در بازیگری تغییر کردند.
افشار حالا بازیگری است که با بهترین های سینمای ایران مانند مهرجویی و کیمیایی همکاری داشته است. بازیگر پرکاری هم هست و در این سال ها حدود ۴۰ فیلم بازی کرده و همیشه سعی داشته هم چهره ستاره وارش را حفظ کند و هم در فیلم های خاص تری بازی کند.
بهرام رادان متولد ۱۳۵۸ در اولین فیلمش با افشار همبازی بود. آن موقع فکر می کردند او هم یکی از آن بازیگران خوش چهره ای است که خود به خود بعد از یکی دو سال محو می شود اما رادان نشان داد که جاه طلب تر و با استعداد تر از این حرف هاست.
در یکی دو فیلم پرفروش بازی کرد و بعد سال ۱۳۸۱ سراغ نقش متفاوتی در «گاوخونی» بهروز افخمی رفت و از همانجا تصمیم گرفت کارنامه اش بیشتر از فیلم های کارگردانان شاخص پر باشد.
در سال های اخیر کمتر بازی کرده و به جایش به فعالیت های دیگری مانند خوانندگی پرداخته است. در «پل چوبی» دوباره همان بهرام رادانی است که به صحنه شور و گرما می بخشد.
می گویند سینمای ایران ستاره واقعی ندارد که بخواهد مردم را به سینما بکشانداما به نظر می رسد هدیه تهرانی نیمه اول دهه ۸۰ یک استثنا باشد. او شاید از معداد ستاره هایی باشد که از همان ابتدا با فیلم ها و نقش های قابل دفاعی کارش را شروع کرد. با مسعود کیمیایی در «سلطان» بود که در سینما هدیه تهرانی را شناختند. بعد هم نقش های ماندگار دیگری که در آثار افخمی و جیرانی بازی کرد.
در عین حال که به عنوان بازیگری توانا معرفی شده بود، در فیلم های تجاری هم حضورش مؤید فروش خوب آن فیلم می شد. هدیه تهرانی این چند سال اخیر در هیچ فیلمی بازی نکرده بود و بیشتر سراغ عکاسی و کارهای دیگر رفته بود. حس می کرد که سینما نمی تواند به آن وجه روشنفکرانه اش اعتبار ببخشد.
«پل چوبی» بازگشت دوباره هدیه تهرانی به سینمایی است که به آن تعلق دارد ولی این تهرانی دیگر آن تهرانی قدیم نیست. با اینحال قطعا طرفدارانش از حضورش روی پرده استقبال می کنند.
مهران مدیری چهره محبوب مردمی است. در سینما حضور چندانی ندارد اما چه وقتی با «توکیو بدون توقف» نقش های کمدی اش را تکرار کرد و چه حالا که در نقشی متفاوت و جدی در «پل چوبی» بازی کرده، همیشه مورد علاقه و توجه مردم بوده است. حضور مدیری در «پل چوبی» از برگ های برنده فیلم است.
مردم برای دیدن مدیری به سینما می روند. حالا نقش آفرینی او می تواند رضایت مردم را جلب کند یا نه مسئله دیگری است. طرفدارانش قطعا استقبال می کنند اما برخی دیگر ممکن است کلیشه شکنی مدیری و بازیش در نقش جدی را تاب نیاورند.
مکمل های پررنگ
در «پل چوبی» حتی نقش های فرعی هم از چهره های شناخته شده انتخاب شده اند. یک نفر باید یک روز پیدا شود و مفصل بنویسد که فرهاد اصلانی چقدر بازیگر خوبی است و برای مدعایش هم می شود همه سکانس های «پل چوبی» که اصلانی در آنها حضور دارد را نشان داد، مسلط و همدلی برانگیز و دوست داشتنی است. در یک نقش کوتاه می درخشد.
آتیلا پسیانی پاشنه آشیل کستینگ فیلم است. پسیانی بازیگر خوبی است ولی نقش دایی ناصر به آدم گرمتری نیاز داشت. قطعا خود نقش دایی ناصر آنقدر جذاب بوده که پسیانی قبول کرده در این نقش کوتاه ظاهر شود.
امید روحانی فقط در یک سکانس از فیلم حضور دارد. این منتقد با سابقه سینما به بازیگری هم علاقه دارد و بازیش در «میکس» مهرجویی که طعنه به منتقدان بود بسیاری از هم صنفانش را از او دلخور کرد.
روحانی، شیرینی در بازیش دارد که حضور کوتاهش را هم دلنشین می کند.
سازندگان «پل چوبی» حتی برای شخصیتی که تنها صدایش را در فیلم می شنویم و هیچ تصویری از وی نمی بینیم هم سراغ یک چهره مطرح رفته اند. صدای مجید که از تلفن پخش می شود صدای فرزاد حسنی است.
نظر کاربران
حتما فیلم خوبیه وقت کنم برم ببینمش
پاسخ ها
vaght khodeto talaf nakon aslan nemiarze
کلا نقشهای جدی به مهران مدیری نمی یاد. خیلی هم سعی می کنه ولی اصلا خوب نیست.......
خدا کنه تو قزوین هم زودتر اکران بشه
فیلم خوبیه . من دیدمش.
بسیار فیلم خوبیه .... بسیار خوب