گفت و گو با «جک بلک»، مرد اول «جومانجی» جدید
ورسیون تازه «جومانجی» که کارگردانی اش با جیک کاسدان بوده، بیش از آن که ادامه ای و حتی بازسازی فیلم سرگرم کننده و پرفروش سال ۱۹۹۶ با شرکت رابین ویلیامز باشد، یک واریاسون بر روی آن و حتی از آن فیلم هم که فانتزی صرف بود، خیالی تر است.
همه می گویند استاد در بازیهای ویدیویی هستید. در این باره اطلاعاتی به ما بدهید.
من از شروع رواج بازیهای ویدیویی با این موج همسو بوده ام اما چطور می توانم درباره بازی جومانجی که خواب و خیال صرف است، حرف بزنم. حتی از دست تصادف اولین فیلم هالیوودی من به نام «Pitfall Harry» در سال ۱۹۸۳ هم براساس یک بازی ویدیویی ساخته شد ولی فرق شرایط فعلی با آن زمان ها این است که به سبب سن بالای من و سنین کم نوجوانان حاضر در فیلم انگار دارم کنار بچه هایم فیلم بازی می کنم. البته درس پدر بودن که در زندگی خصوصی و خانوادگی ام آموخته ام به من یاری لازم را رسانده تا از عهده چنین کارهایی برآیم. در هر حال میل به این بازی و تخصص در آن از وجودم می بارد و برای هر مانوری در این زمینه آماده ام.
عجیب تر از همه این که در این فیلم در قالب یک نوجوان ۱۶ ساله به نام بتانی فرو می روید.
این نوجوان از پدیده های مدرسه خود است ولی براساس قصه وقتی بازی آواتارگونه ما شروع می شود، وی از این نکته که دائماً تغییر چهره و وضعیت می دهد و گاهی هم به سن حقیقی من در می آید ابراز تعجب می کند. تکیه و تأکید فیلم بر درس های زیادی است که این نوجوانان از مشارکت در این مسابقه می گیرند.
شما که همیشه از کودک درون تان به نیکی یاد کرده و از عملکرد او راضی بوده اید، واقعاً چطور می توانید با این فرآیند در وجودتان کنار بیایید و با آن، یکی و کاملاً هماهنگ شوید؟
اینها به تدریج بر شما نازل می شود. زمان هایی می توانید این پدیده را به وضوح در وجودتان حس کنید و این همان مواردی است که باید از شرایط موجود بیشترین بهره را برگیرید. در این زمینه باید حتماً حسی قوی داشته باشید و نوعی از بازیگوشی کودکانه در وجودتان باشد.
در قیاس با «جومانجی» اوری ژینال و فیلمی که ۲۱ سال پیش عرضه شد، چه تفاوت هایی را برای فیلم فعلی قائل هستید. آیا این یکی قدری ترسناک تر نیست؟
شاید باشد اما آنچه من را به سمت این فیلم کشید تفاوت ها و به روزسازی ها در آن نبود بلکه من کلاً از هرگونه ماجراجویی از این دست استقبال می کنم. شما از دنیای حقیقت جدا می شوید و برای ساعاتی با آرزوها همسو می شوید، حتی اگر کاملاً دور از واقعیت باشد. این بخشی از وظیفه و جادوی سینما است.
درباره فیلم اوری ژینال و جومانجی اصلی چه نظری دارید؟
من تا زمان شروع تهیه این فیلم آن اثر سینمایی را ندیده بودم. پس از خواندن متن سناریوی فیلم جدید احساس کردم دیدن فیلم اول الزامی تر از همیشه شده است و این کار را انجام دادم. رابین ویلیامز در این فیلم محشری به پا می کند و با بهترین نقش های او برابری می کند. فکر می کنم اوج تبلور این هنرمند فقید مربوط به مواردی می شد که او به سبب داستان خیالی فیلم ها قدرت پرواز و سطح مانور بالاتری داشت.
این فیلم جدید را واقعاً چه می توان نامید؟ جمع بندی مجدد فیلم نخست و یا آوردن دنباله ای بر آن و یا هیچکدام؟ کمتر چیز آن شبیه به فیلم نخست است.
هیچکدام آنها نیست و در عین حال تمامی آنها هست. درست است که ظاهری کاملاً متفاوت دارد اما به نوعی ادامه ای بر آن در بیش از دو دهه بعد است. بازی ویدیویی هم که اتفاقات غریب این فیلم را موجب می شود، به گونه ای بسط دادن ماجراهای فیلم اول است و مثل یک موجود بسط یابنده دائماً بزرگتر می شود.
آیا می توان تصور کرد که حاضران در بازی فیلم نخست به گونه ای وارد بازی ویدیویی فیلم دوم شده اند؟
این یک تصور اولیه و بدیهی است ولی هر طور به قضیه نگاه کنید دو فیلم با یکدیگر ارتباط صد در صد ندارند و جیک کاسدان در مقام کارگردان هم عزمی در این خصوص نداشت. استفاده از استعاره ها و نشانه های مرتبط با فیلم نخست در دستور کار بود اما چیزی اضافه بر آن خیر. حتی در بروشور معرفی کننده فیلم جدید بیش از هر چیزی روی وجه بازی ویدیویی تأکید شده حال آن که در فیلم اوری ژینال یک شیئی طلسم گونه اتفاقات غریب فیلم و به حرکت در آمدن حیوانات عصر حجر را در کنار انواع حیوانات جدید موجب می شود. آنجا نشانه های کهن بانی اتفاقات است و در فیلم جدید اگر وجه بازی ویدیویی در کار نباشد، اصلاً شاهد اتفاقاتی نخواهیم بود. پوستر فیلم دوم نیز با این جمله همراه است: این یک بازی است، به جنگل خوش آمدید. این خوشامد شامل شما هم می شود، به شرطی که در این سفر غریب با ما همسو شوید.
درباره همکاری مجددتان با جیک کاسدان در این فیلم نیز بگویید.
روش کار کاسدان را بسیار می پسندم. من در فیلم «منطقه اورمج» هم با او همکاری مفیدی داشتم و البته از چند سال قبل از آن روند ارجاع نقش های فانتزی به من شدت گرفته بود. جیک کاسدان هر چند نه به اندازه پدر نامدارترش- لارنس کاسدان- ولی به هر حال یک فیلمساز هوشمند و مجرب است و وقتی اوضاع سخت و بحرانی می شود، به رغم جوانی توصیه های خوبی را ارائه می کند. او همیشه جلوتر از شما حرکت می کند و می توانید به وی و دیدش اعتماد داشته باشید.
ارسال نظر