کاریکاتور، هنر پردردسر و کمدرآمد
سالهاست که در کاریکاتور مطبوعاتی فعالیت میکند. میگوید علاوهبر اینکه کاریکاتور عشق و علاقه اوست، از این راه با وجود مشکلات اقتصادی ارتزاق هم میکند.
این هنرمند پیشکسوت کاریکاتور افتخارات بسیاری را به دست آورده است؛ اما کسب جایزه عالی نمایشگاه کاریکاتور سازمان ملل در سال 2011 که از سوی انجمن روزنامه نگاران سازمان ملل برگزار میشود، یکی از افتخارات ارزنده این هنرمند به حساب میآید. با این هنرمند کارتونیست گفتوگویی انجام دادهایم که ماحصل آن را میخوانید.
کاریکاتور آنطور که باید در نشریات ما قوی ظاهر نشده است و اگر هم هست صفحههای کمی را در نشریات میبینیم، دلیل آن را چه میدانید؟
به نظرم یکی از مشکلات اساسی ما این است که مانند گرافیستها، نقاشان، مجسمهسازان و... سندیکا نداریم. تا چند سال پیش تحت انجمن صنفی مطبوعات فعالیت میکردیم که آن هم تعطیل شد و دیگر فعال نیست. بحث دیگری که خیلی کاریکاتوریستها نسبت به آن گلایه دارند، رعایت نکردن حق کپیرایت توسط مدیران نشریات و جامعه هنری است. این موضوعات، کسب درآمد را برای کاریکاتوریستها سختتر کرده است.
این تصور وجود دارد که مسائل امنیتی و نبود روحیه انتقادپذیری برخی مسئولان باعث شده کاریکاتوریستهای کمتری به کشیدن چهرههای سیاسی روی آورند. چقدر این تصور صحیح است؟
درواقع یکی از مشکلات حوزه کاری ما این است که همیشه سوءبرداشت نسبت به کاری که میکشیم، وجود دارد و به نوعی با محدودیتهای بسیاری روبهرو هستیم. تقریبا تمام کسانی که در حوزه کاریکاتور فعالیت میکنند در طول فعالیت کاری خود یک بار شده که با آنها برخورد شود. حتی وقتی شما خط قرمزی را هم رد نکنید، باز کسی هست که با شما برخورد کند. البته کمی که تجربه بالاتر میرود، میتوان با شگردهای حرفهای و استفاده از زبان استعاره حرف خود را زد که کمترین موضعگیریها را علیه خود داشته باشیم.
چقدر سعی میکنید با جهانبینی و شناخت سلایق روز جامعه به سراغ سوژههایتان بروید؟
فکر میکنم کاریکاتوریستها هر کاری که میکنند، برای جامعه است و به نوعی اصلا مخاطبان آنها مردم هستند. کارهایی که تولید میشود باید برآمده از اجتماع و حرف دل مردم باشد تا بر دل بنشیند. بیشتر سوژههایی که از ذهن کارتونیستها عبور میکند، موضوعاتی است که درد دل مردم است. هنرمند سعی دارد با مطرح کردن موضوعاتی از جمله گرانی، تبعیض، تورم و... که با زندگی مردم عجین شده، انتقاد خود را با خنده تلخی بر لبان مردم جاری سازد تا این مشکلات، اندکی قابلتامل شود. حتی سوژههای انتقادی که کمتر عمومیت دارد باز به نوعی در خدمت اجتماع است و فرقی نمیکند که این سوژه رئالیست باشد یا سوررئال.
با توجه به حضور در جشنوارههای خارجی، میخواستم بدانم، آزادی عمل و باز بودن فضای کاری برای کاریکاتور در کشورهای دیگر چطور تعریف شده و اصولا استقبال دولتمردان آنها از کاریکاتور چگونه است؟
کاریکاتور و فعالیت پیرامون آن در هر کشوری نمایشگر دموکراسی و آزادی بیان است. درکل، در اروپا و ژاپن به نظرم از نظر صنفی و اقتصادی و همچنین آزادی عمل برای هنرمندان شرایط بهتری وجود دارد. البته در هر کشوری خط قرمز وجود دارد و باید آنها را رعایت کرد.
خیلی از هنرمندان این حوزه به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند اما فعالیت چندانی با رسانههای آنجا ندارند، چرا؟
سندیکا یکی از نقاط قوت جامعه هنری است که متاسفانه در کاریکاتور ایران وجود ندارد. در کشورهای اروپایی و آمریکایی که خیلی از همکاران سابق من به آنجا رفتهاند به علت سخت بودن شرایط کاری و اینکه حتما افراد باید عضو سندیکای آنها باشند، نتوانستند در نشریات آنها کار کنند و اگر هم کاری هست با نشریات و رسانههای فارسیزبان است.
روند استقبال از کاریکاتور طی ادوار تاریخ انقلاب کشورمان چطور بوده و آیا دورهای بوده است که بتوان آن را مهد پرورش کارتون دانست یا خیر؟
در سال ۵۷ و روزهای ابتدایی انقلاب، کاریکاتور استقبال خوبی داشت. آن موقع که در روزنامه کیهان بودم، تیراژ روزنامهها بالای یک میلیون نسخه بود که به نظرم در نوع خود بینظیر است. حتی بعضی کاریکاتورهای منتشر شده در روزنامهها در پلاکاردها و اقلام تبلیغاتی انقلابیون استفاده میشد.
اینکه گفته میشود کاریکاتوریستها در لبه تیغ حرکت میکنند را چقدر قبول دارید؟
این موضوع را قبول دارم. اما باید بگویم بخش عمدهای از مسائلی که گاهی برای هنرمندان ما به وجود میآید به خاطر بیتجربگی آنهاست. در این شرایط کاری هم، میتوان حرف خود را زد اما باید سنجیده عمل کرد و فارغ از هیجانات و استفاده از نمادهایی که التهاب به وجود میآورد انتقاد کرد.
در حال حاضر وضعیت کاریکاتور در کشورهای همسایه ما چطور است؟
به نظرم در میان کشورهای منطقه، ترکیه، هنوز با وجود دیجیتالی شدن؛ نشریات کاغذیاش طرفدار دارد. روزنامه حریت که در روز ۳۰۰ هزارنسخه چاپ میکند، یکی از نمونههایی است که کاریکاتور در آن بهشدت با استقبال روبهرو است و حتی هنرمندان بسیار خوبی هم در این کشور میبینیم. با وجود نزدیکیهای فرهنگی ما با این کشور، سبک کاری هنرمندان آنها روی ما تاثیر گذاشته است. اما در کشورهای عربی آنطور که باید فضای خوبی برای کاریکاتور وجود ندارد. به نظرم ایران به نوبۀ خود در میان کشورهای همسایه با وجود داشتن جشنوارههای بسیاری در طول سال، یک نمونۀ موفقی است که میتوان از آن نام برد.
چرا در برگزاری نمایشگاه و کارهای هنری با کاهش تولید روبهرو هستیم؟
موضوعات اجتماعی در آثار ما وجود دارند که باعث شده آنطور که باید نتوانیم در نمایشگاهها با فروش مواجه شویم. بنابراین مردم و مجموعهداران ترجیح میدهند بیشتر از کارهای هنری استفاده کنند. البته در این میان بعضی از هنرمندان هستند که با شناخت بازار و نیاز مردم در سبک کاری خود تغییر داده و موفق هم شدهاند. در کارهای آنها ما شاهد فضایی شاعرانه و هنری هستیم که متفاوت با جنبه انتقادی کاریکاتور است و در نمایشگاههای آنها شاهد فروش خوبی هم هستیم.
چقدر موضوعات و آدمهای اطراف شما الهامبخش آثارتان هستند؟
مطمئنا همه ما در طول زندگی از چیزهایی تاثیر گرفتهایم. در نوجوانی، اشخاصی چون درم بخش، زارع، دورلو و... بسیار بر کارهای من تاثیر گذاشتهاند. البته الان سبک شخصی خودم را پیدا کردهام.
در این سالها مکتبهای بسیاری ظهور کردهاند که طرفدارانی هم داشته است. در دهه 70 میلادی مکتبی در فرانسه شکل گرفت که انسان را به تحیر و غم هدایت میکرد و خود من هم با توجه به روحیه شخصی به این مکتب گرایش پیدا کردم. با توجه به مطالعاتم در حوزه فیزیک و علاقهای که به پژوهشگران این حوزه مثل انیشتین داشتم، طنزی چهاربعدی را ایجاد کردم که بسیار هم در سایتهای علمی دنیا با استقبال روبهرو شد اما در ایران هیچ کسی به سراغش نیامد. باید بگویم کاریکاتور در حوزههای بسیاری کاربرد دارد و سوژههایی که در زندگی ما وجود دارد هر کدام خوراکی برای کاریکاتور هستند.
نظر کاربران
واقعاً كار آقاي عليزاده حرف نداره علي درخشي هم كه انيميشن هاي ديرين ديرين رو ميكشه يه جورايي شاگرد ايشون بوده البته قديما يعني دهه 70 مجله طنز و كاريكاتور خيلي بهتر بود و تا حدودي حتي با گل آقا برابري مي كرد