تنظیم های طلایی
۲۴ سال پس از جواد معروفی و تاثیر او بر موسیقی
جواد معروفی در سال هزار و سیصد و دوازده (در بیست و یک سالگی) به دلیل استعداد شگرفش در موسیقی به استخدام وزارت فرهنگ وقت در آمد و معلم موسیقی مدارس تهران شد و به آموزش سلفژ و دیکته موسیقی در هنرستان پرداخت. او از سال هزار و سیصد و نوزده همزمان با افتتاح رادیو به این موسسه پیوست و سال ها تک نواز پیانو بود و در طول عمرِ هنری خود آهنگ های دلفریبی ساخته است که همچنان جزو برترین قطعات موسیقی ایران به حساب می آیند.
او در طول عمرِ هنری خود آهنگ های دلفریبی ساخته است که همچنان جزو برترین قطعات موسیقی ایران به حساب می آیند؛ ولی خودش فانتزی «ژیلا» را بیشتر می پسندید. اولین کاری که برای ارکستر نوشت و آواز روی آن گذاشت، «دیلمان» نام داشت که توسط «غلام حسین بنان» خوانده شد. دیلمان در مایه دشتی است و چهار مضراب آن را مرحوم «ابوالحسن صبا» ساخته است.
از میان قطعاتی که ساخته است، راپسودی اصفهان و فانتزی ژیلا بسیار معروف هستند. دیگر قطعات او، ساخته هایی در دستگاه ماهور و راک است. او در سال های فعالیتِ خویش توانست خط نوآورانه ای را در پیانونوازی ایرانی پدید آورد که در آن گوشه های موسیقی سنتی ایران را پوشش می داد؛ از این روی می توان از مکتب معروفی سخن به میان آورد که به نوعی دگرگونی در اجرا و پیشبرد فرآیند نوآوری در موسیقی منجر شده است.
او اتودها و پرلدهای شوپن، سونات های موتسارت، بتهوون، شوبرت و فوگ های باخ را با مهارت می نواخت و کنار آن موسیقی ایرانی را هم ادامه داد؛ به همین جهت پیانوی معروفی از سبک و روش دیگری بهره می گرفت و نواخته هایش به ذائقه متجددان و فرنگ رفته ها نیز خوش می آمد.
بی اغراق می توان گفت که نیمی از جاذبه ماندگارترین این ترانه ها به خاطر بهره وری آنها از تنظیم معروفی است. او حتی آهنگ هایی نه چندان با ارزش روز را به کارگاه تنظیم خود می برد و بر ارزش آنها می افزود. جواد معروفی در ساختن و پرداختن همان قدر توانست که در نواختن. نواخته های او گاه به غزلی گوشنواز می ماند. در شیوه او دست چپ نقشی جدا از دست راست دارد و هماهنگی خفیفی ملودی ها را به هم پیوند می زند.
او شاگردان بسیاری را زیر تاثیر خود قرار داده است. از کلاس نوآورانه پیانونوازی معروفی که خود از مکتب فراگیر وزیری نشأت می گرفت، شاگردان برجسته ای بیرون آمده اند. معروف ترین آنها انوشیروان روحانی است که خود اینک استاد بزرگی است. شاگردان دیگرش عبارتند از اوفلیا پرتو سرپرست گروه یاران و مهین زرین پنجه نوازنده و آهنگساز مقیم فرانسه.
او در مورد شاگردان دست پرورده اش گفته است: «سبک من را انوشیروان روحانی، اردشیر روحانی، افلیا پرتو، مهین زرین پنجه و ساسان محبی خوب می نوازند. آنها شاگردان خوبم بوده اند. آنها هم موسیقی ایرانی را می دانند و هم موسیقی غربی را. موسیقی ایرانی را وقتی به شاگرد درس می دهیم که دست روان داشته باشد و موسیقی کلاسیک را زده باشد چون موسیقی کلاسیک دست را روان و نت خوانی را قوی می کند، بعدا موسیقی ایرانی را به او درس می دهیم، چون موسیقی ایرانی تکنیک مفصلی دارد.»
او سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمده بود. از مادری به نام عذرا؛ پدرش موسی معروفی، ردیف شناس و تارنواز سال های پس از مشروطیت بود. در آغاز موسیقی را از پدر آموخت، تار می نواخت و سپس با نواختن ویولن نیز آشنا شد. بعد از دوره ابتدایی، در چهارده سالگی در دوره ای که وزیری مدیر هنرستان موسیقی بود، به آنجا رفت و به تحصیل مشغول شد. در همان زمان به پیانو روی آورد و نزد «تاتیانا خاراطیان» به یادگیری تکنیک نوازندگی پیانوی کلاسیک مشغول شد.
علاقه به هنرستان باز هم او در در محیط آموزشی نگاه داشت. این بار به عنوان هنرآموز پیانو و به موازات کار تدریس به اعتلای دانش خود نیز پرداخت و به مطالعات خود در زمینه موسیقی بین المللی و آهنگسازی ادامه داد و دیپلم سوم را هم از آن خود کرد. او کار را در همان هنرستان ادامه داد تا توانست لیسانس خود را نیز در رشته پیانو دریافت کند.
در سال هزار و سیصد و دوازده (در بیست و یک سالگی) به دلیل استعداد شگرفش در موسیقی به استخدام وزارت فرهنگ وقت در آمد و معلم موسیقی مدارس تهران شد و به آموزش سلفژ و دیکته موسیقی در هنرستان پرداخت. او از سال هزار و سیصد و نوزده همزمان با افتتاح رادیو به این موسسه پیوست و سال ها تک نواز پیانو بود. از سال هزار و سیصد و سی و دو به سرپرستی موسیقی رادیو منصوب شد و هم زمان با آن به عضویت شورای عالی موسیقی نیز در آمد.
معروفی همچنین رهبر ارکستر شماره یک و رهبر ارکستر بزرگ گل ها بود. او تنظیم آهنگ های شیدا، عارف، رکن الدین خان و درویش خان و بسیاری دیگر از آهنگسازان معروف ایرانی را به عهده داشت. خودش می گوید: «از بدو تاسیس رادیو در سال هزار و سیصد و نوزده در آنجا هم مشغول شدم. در آن موقع سنی نداشتم ولی هم نوازنده پیانو بودم و هم رهبر ارکستر شماره یک. سال اولی که رادیو تاسیس شد، در اولین ارکستر رادیو این نوازنده ها بودند: صبا، حبیب سماعی، حسین تهرانی، مرتضی نی داوود و خود من. بعدها که برنامه گل ها تاسیس شد من رهبر ارکستر آن شدم و نوازنده پیانو و سولیست هم بودم. برای ارکستر گل ها هم قطعاتی تنظیم می کردم.»
جواد معروفی در بامداد روز سه شنبه شانزدهم آذر ماه هزار و سیصد و هفتاد دو در تهران درگذشت.
معلمی بلندنظر
افلیا پرتو نوازنده و مدرس برجسته موسیقی از استادش جواد معروفی می گوید
زینب مرتضایی فر: «افلیا پرتو» در رشته موزیکولوژی از هنرستان عالی موسیقی ملی کارشناسی گرفت و کارشناسی ارشد مدیریت امور فرهنگی موسیقی را در دانشگاه فارابی (دانشگاه هنر) ادامه داد. پس از پایان دوره کارشناسی اش در سال ۱۳۳۶ به کار در اداره هنرهای زیبا در وزارت فرهنگ و هنر وقت مشغول شد. همچنین تا هنگام بازنشستگی به تدریس موسیقی و نوازندگی پیانو پرداخت. او سال ها در وزارت فرهنگ و هنرستان، سرپرست ارکستر بانوان بود. این ارکستر بزرگ از سازهای ایرانی و غربی تشکیل می شد که موسیقی ایرانی می نواختند و ایشان هم به عنوان نوازنده پیانو در ترکیب ارکستر حضور داشتند.
افلیا پرتو سال ها افتخار شاگردی جواد معروفی را داشت که املا سبک و سیاق نوازندگی اش برخلاف استاد مرتضی خان محجوبی بود. او نخستین بانوی پیانیست ایرانی است که موسیقی ملی را با این ساز می نوازد و با متد درست آموزش می دهد. این استاد برجسته موسیقی، بیش از پنج دهه است که پیانو می نوازد و بیشتر از چهار دهه است که موسیقی تدریس می کند و سه نسل متوالی پیروان شیوه استاد جواد معروفی از شاگردان او بوده اند.
او از شاگردان زنده یاد جواد معروفی در هنرستان موسیقی بوده و خود را مدیون استاد بزرگ می داند و تاکید می کند زنده یاد معروفی تمام دانش خود را با بلندنظری به شاگردانش آموزش می داده است. با او درباره شیوه کار و تدریس استاد جواد معروفی، جایگاه او در موسیقی و همچنین آینده پیانوی ایرانی گفتگویی انجام دادیم.
شما تجربه شاگردی استاد معروفی را داشته اید، کمی از این تجربه بگویید.
- همیشه گفته ام و باز هم می گویم که من هر چه دارم از استاد جواد معروفی دارم. استادی که یک انسان بی نظیر و هنرمند برجسته و دلسوز بود. من تا زمانی که دیپلم گرفتم در هنرستان شاگرد ایشان بودم و هیچ وقت یادم نمی رود که ایشان چقدر برای من زحمت کشیدند، خلاصه آن که هیچ وقت فراموششان نمی کنم.
همانطور که گفتم بنده در هنرستان موسیقی شاگرد ایشان بودم و باید بگویم استادی بودند بسیار جدی و در عین حال مهربان و با گذشت. در کل باید بگویم در کلاس ایشان جایی برای تنبلی نبود و در مقابل کم کاری کسی کوتاه نمی آمدند، اما با این حال مهربانانه و دلسوزانه تلاش می کردند تا شاگردانشان همه چیز را خوب یاد بگیرند و تمام آنچه را که لازم بود در اختیارشان می گذاشتند تا بتوانند در کار خود موفق باشند.
ایشان در هنرستان فقط ساز پیانو تدریس می کردند؟
- خیر، ایشان به ما سلفژ هم درس می دادند و از آنجا که خودشان هم تحصیلکرده مدرسه موسیقی بودند، سواد موسیقی شان خیلی خوب بود و با اشراف کامل به این عرصه آموزش می دادند. همچنین باید بر این نکته تاکید کرد که آقای معروفی موسیقی کلاسیک غربی را خیلی خوب بلد بودند و به خاطر همین تسلط بود که توانستند نوآوری های دقیق و ماندگاری در موسیقی ایران انجام دهند. در واقع ایشان موسیقی کلاسیک غربی و موسیقی ایرانی را به طور کامل می شناختند و ذاتا هم معلم خوبی بودند. طبعا مجموع این موارد در هر هنرمندی جمع نمی شود، اما استاد معروفی جامع این شرایط بودند و معلمی بسیار قوی و تاثیرگذار.
دو دهه از مرگ استاد جواد معروفی می گذرد و هنوز آثار ایشان شنیدنی است، کهنه نشده و مخاطب دارد؛ دلیل این اتفاق را در اشراف کامل ایشان به موسیقی کلاسیک غربی و ایرانی می دانید؟
- مسلما این نکته تاثیر مهمی دارد. اما در کنار این موارد باید به نکته دیگری هم اشاره کنم. همیشه می گویند «آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند». استاد معروفی از اعماق روح و قلب شان و با همه وجودشان کار می کردند و آثارشان را می ساختند. طبعا این نکته در زیبایی و ماندگاری آثار ایشان تاثیر مهمی دارد. این نکته اشراف ایشان به موسیقی کلاسیک غربی و موسیقی ایرانی، موضوعات مهمی هستند که در بررسی آثار آقای معروفی به آنها بر می خوریم.
در کنار این نکات نباید فراموش کرد که معروفی یک موزیسین پیشرو است. او از عصر و زمانه خودش خیلی جلوتر است و به نظرم گذر زمان برای آثار چنین هنرمندی نه تنها کهنگی ایجاد نمی کند بلکه می تواند این آثار را روز به روز مانند گوهری که جلا می خورد، بیشتر و بیشتر به همه بشناساند. همیشه «زمان» تصمیم گیرنده خوبی است و همیشه شاهد بوده ایم که این گذر زمان، هنر واقعی را نشان داده و حفظ کرده است.
آیا تعداد علاقه مندان به فراگیری پیانونوازی به شیوه ایرانی کم شده است؟
- به هیچ وجه. اگر وضعیت آموزشگاه های موسیقی و کلاس های خصوصی آموزش پیانوی ایرانی را بررسی کنید، متوجه می شوید که اتفاقا با استقبال خوبی روبروست. شاید به نظر این طور بیاید که توجه و علاقه مندی به آن کم شده اما پیانوی ایرانی همیشه خواهان دارد و من به آینده این مسیر خیلی امیدوارم.
درست می گویید اما پیانونوازی ایرانی در فضای علمی موسیقی چندان حضور ندارد. به طور مثال در دانشگاه ها یا هنرستان های موسیقی توجه چندانی به آن نمی شود.
- ببینید، پیانو سازی کاملا غربی است که فرهنگ خاص خودش را هم دارد. فضاهای آکادمیک و علمی تر موسیقی باید حتما نواختن پیانوی کلاسیک را همراه با تکنیک هایش به درستی یاد بگیرند و بعد پیانوی ایرانی را بنوازند. این اتفاق تا حد زیادی طبیعی است اما طبیعتا باید برنامه ریزی های جدی تری هم برای آینده پیانونوازی ایرانی فراهم شود.
به نظرتان نوازنده خوب کم نداریم؟
- ببینید. همین حالا هم نوازندگان خوبی هستند اما نمی توانید ارکستری مانند ارکستر «فارابی» پیدا کنید تا این افراد فضایی برای نشان دادن هنرشان داشته باشند. در این ارکستر که رهبری اش را استاد حنانه بر عهده داشت، پیانو نقش بسیار مهمی داشت. اکنون اما ارکسترهای فعال در حوزه موسیقی کمترند و به همین خاطر، این اتفاقات می افتد. شما باید ارکستری مثل «گل ها» داشته باشید و آن وقت قضاوت کنید که آیا نوازنده خوب کم داریم یا زیاد؟ آیا نقش مکاتب اساتید بزرگ کم شده یا نه؟ الان نمی توان تنها از روی حدس و گمان و بدون تحقیق حرف زد.
معرف پیانوی ایرانی به دنیا
مزدا انصاری از شخصیت حرفه ای و هنری استادش جواد معروفی می گوید
«مزدا انصاری» مدرس پیانو و نرم افزارهای موسیقی متولد 1345 است. او پیانو را نزد استاد جواد معروفی از سال 1363 الی 1372 فرا گرفت و سپس به فراگیری مبانی آهنگسازی نزد استاد حسین دهلوی پرداخت. پس از آن در کنار استاد فرهاد فخرالدینی مبانی آهنگسازی را ادامه داد. آهنگسازی و تنظیم پنج آلبوم آه باران، مرغ حق، شب جدایی، چکامه های ایرانی و راز اشک با خوانندگی استاد محمدرضا شجریان، کاوه دیلمی، همایون شجریان و مهرشاد حاجیلو از فعالیت های این هنرمند به شمار می رود.
وی همکاری با ارکستر موسیقی ملی به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی از زمان تاسیس ارکستر با عناوین آهنگساز و دستیار استاد فرهاد فخرالدینی را نیز در کارنامه هنری خود دارد. با انصاری درباره تجربه اش از حضور در کلاس های پیانوی استاد جواد معروفی و شاگردی این استاد برجسته گفتگویی انجام دادیم؛ گفتگویی که در آن جایگاه معروفی به عنوان یک موزیسین مبدع و خلاق نیز مورد بررسی قرار گرفت.
شما فرصت حضور در کلاس های زنده یاد جواد معروفی را داشته اید. ایشان چطور استادی بودند و در آموزش بیشتر بر چه چیزهایی تاکید می کردند؟
- استاد معروفی از نوآوران موسیقی کشورمان به شمار می آید. پرورش یافته مکتب علینقی وزیری بود که موسیقی نوآورانه امروز مدیون همت و کوشش اوست. کلاس های پیانوی ایشان مانند همه جا خصوصی برگزار می شد و هر یک از شاگردان در ساعت خاص خودش برای آموزش به خانه استاد در خیابان پاسداران می رفت. به همین خاطر ما شاگردان استاد، خیلی یکدیگر را نمی دیدیم.
ایشان در تدریس بسیار با حوصله و مهربان بودند. صبوری و دلسوزی شان هم زبانزد بود. همیشه پشت میزشان می نشستند و نت ها را خودشان برای مان می نوشتند. علاوه بر این خیلی تاکید داشتند که ما موسیقی کلاسیک را هم به خوبی یاد بگیریم و در کل باید بگویم یک معلم و یک انسان به تمام معنا بودند.
هر وقت سخن از پیانونوازی ایرانی به میان می آید نام استاد معروفی هم خواه ناخواه به میان می آید؛ دلیل این موضوع چیست؟
- پیانوی ایرانی از زمان ناصرالدین شاه در دوره قاجار وارد ایران می شود و محمد صادق خان سرورالملک نوازنده سنتور دربار آن را می نوازد. از این تاریخ است که زندگی پیانو در ایران آغاز می شود. پس از این هم غلامرضا امین باشیان، معتمد الدوله یحیائیان و محمود مخفم که شاگردان موسیو لومر بودند از نخستین مروجان پیانونوازی در ایران بوده اند تا آنجا که گروه های موسیقی سنتی که بعدها به وجود آمدند نیز ترغیب شدند پیانو را به کار بگیرند از جمله درویش خان موسیقیدان برجسته آن زمان پیانو را نیز وارد ارکستر انجمن اخوت کرد و نواختن آن را به مشیر همایون شهردار سپرد.
بعدها هم مرتضی خان محجوبی و استاد جواد معروفی که شاگرد مکتب کلنل علینقی وزیری بودند، تکنیک های بین المللی نواختن پیانو را آموخته و رعایت کردند و همان شیوه را به ما هم منتقل کردند. انوشیروان روحانی، افلیا پرتو و بسیاری از دیگر بزرگان هم همگی شاگرد ایشان بودند و بنده هم این توفیق را پیدا کردم که از زنده یاد معروفی بیاموزم، اما نکته جالب اینجاست که همه ما شاگردان ایشان هستیم اما هر یک شیوه خاص خودمان را داریم و ایشان تکنیک های درست نوازندگی را به ما آموختند و ما را وارد مسیری کردند که هر کدام از ما بتوانیم مسیرمان را خودمان تعریف کنیم. در واقع باید گفت جواد معروفی به شناسانده شدن پیانوی ایرانی در جهان کمک بزرگی کرد و پیانوی ایرانی را به سطح بالایی رساند.
آهنگسازی ها ایشان هم از جمله مواردی است که نشان از قوت کار جواد معروفی دارد؛ چه مولفه هایی موجب قوت آثار زنده یاد جواد معروفی شده است؟
- نه فقط آهنگسازی بلکه قوت تنظیم های ایشان هم از جمله موارد بسیار مهمی هستند که در بررسی آثارش به آنها بر می خوریم. شیوه آهنگسازی و تنظیم های آقای معروفی برای ارکستر خیلی درخشان است. می توان گفت شیوه های معروفی و روح الله خالقی به یکدیگر نزدیکند، چون هر دو پیرو مکتب وزیری بوده اند.
ایشان در تنظیم ارکستراسیون کارهای خود و دیگران کاملا موفق عمل کرده است. در میان کارهایی که بازنویسی و یا تنظیم کرده اند به آثاری از عارف و شیدا و ... بر می خوریم که هم تنظیم خیلی خوبی دارند و هم قابل ستایش هستند و می توانند راهنمایی برای ما باشند تا راه درست را برویم. به همین دلیل هم هر هنرمندی که پیانوی ایرانی کار می کند خواه ناخواه به آثار ایشان باز می گردد و آن را مورد بررسی قرار می دهد، چرا که معروفی در این عرصه بسیار راهگشاست.
تنظیم های ایشان چه نکته مهمی دارد؟ آیا یک نمونه از تنظیم های درخشانی که گفتید را اکنون به خاطر دارید؟
- نکته مهم این است که تنظیم و ارکستراسیون ایشان سهل و ممتنع است و در عین سادگی انجام آنها دشوار و در بعضی موارد حتی به نظرم دست نیافتنی به نظر می رسد. به عنوان نمونه به نظر بنده اوج کار ایشان را در کاروان اثر زنده یاد محجوبی می دانم که در گل های ۲۱۷/ ب اجرا شده و تنظیمی غیرقابل تکرار دارد.
با توجه به گرایش نسل جوان به موسیقی کلاسیک آیا فکر می کنید پیانونوازی ایرانی ادامه پیدا می کند؟
- بله. پیانوی ایرانی ادامه پیدا می کند و به نظرم آینده خوبی هم خواهد داشت. من دوستانی دارم که خارج از ایران پیانوی ایرانی می زنند و آموزشگاه های موسیقی هم تعداد زیادی هنرجو دارند و همین موضوع نشان می دهد که پیانوی ایرانی طرفدار دارد و دلیلش هم مشخص است. پیانوی ایرانی مال ماست، با فرهنگ مان همخوانی دارد و انس و الفتی با آن داریم. هضمش برای مان راحت است و خیلی زود همراه مان می کند. حتی این صحبت مطرح است که یک رشته دانشگاهی برایش تعریف کنیم که امیدوارم این اتفاق بیفتد.
مهدی وجدانی: نقشی که جواد معروفی در موسیقی ما دارد، مانند نقش عباس کیارستمی در سینمای ایران است
در آثار معروفی می توان ریشه های موسیقی کلاسیک غربی را در پس زمینه قطعات ایرانی که او با پیانو ساخته و اجرا کرده است دید و شنید. استفاده از آکومپانیمان هایی ساده، اما خلاق کنار ملودی های روح نواز از نکات بسیار مهم کار اوست.
زنده یاد معروفی سعی داشت پیوند موسیقی کلاسیک و ایرانی را به بهترین شکل ارائه دهد و در عین حال عمق و اصالت موسیقی ایران را به رخ بکشد و تا حدی آن را نسبت به موسیقی غرب برتری دهد. او یک رمانتیک جسور بود. مردی که سلول هایش سرشار از موسیقی بود و بیانش دقیقا در نقطه مرکزی مغز تاثیر داشت.
برای بررسی دقیق تر شخصیت این استاد برجسته موسیقی باید او را از دو منظر مورد بررسی قرار داد؛ نخست به آثارش نگاهی داشت و سپس ماجراهایش را مورد بررسی قرار داد. ساماندهی موسیقی ایرانی و اجرا روی پیانو از نکات مهمی است که معروفی با ظرافت و هوشمندی و به دور از حاشیه و ایجاد حساسیت آن را بر بستر موسیقی پهن کرد و حاصل زحمات و جسارت های او را شاید بیشتر افرادی که بعدتر موسیقی ایرانی را با پیانو نواختند درو کردند.
او تکنیک را فدای ساختار اجرایی نکرد بلکه آن را در راستای موسیقی خاطره انگیز به خدمت گرفت و شاید استثنایی در فرضیه «دو خط موازی به هم نمی رسند» به وجود آورد. تجربه همکاری با بزرگانی چون صبا، نی داوود، تهرانی و ... توانایی درک و دریافت قطعات بزرگانی چون باخ، موتزارت، بتهوون و ... بی درنگ برای وی فرصتی کم نظیر در بیان اتفاقی نو در موسیقی ایرانی به وجود آورد که در پیوند هنر شرق و غرب گامی تاثیرگذار بود.
در بررسی آثار معروفی می توان به انسجام هامونی همزمان با تکیه بر نت های شاهد در دستگاه های موسیقی ایرانی اشاره کرد؛ همچنین استفاده از نت های زینتی که تمبر صوتی دلنشین خصوصا برای شنونده آثار ایرانی فراهم می کند.
از نقطه نظری دیگر باید او را کارگردانی صاحب ایده و سبک دانست که برای خلق تصاویر خاص از میزانسن هایی بدیع برای نت ها استفاده می کند. شاید همانند کیارستمی در فیلمسازی، معروفی هم نگاه متفاوتی دارد و از تاثیرات عمیق موسیقی بر انسان کاملا باخبر است. هر شنونده ای در نخستین درنگ پس از شنیدن آثارش از نزدیک بودن روحش با موسیقی سخن می گوید و این یعنی ایستادن در نقطه مرکزی یعنی قلب.
از آنجا که یکی از ویژگی های موسیقی ایرانی همراهی آواز با موسیقی است، بنابراین حذف کلام بخشی از جذبه این موسیقی را کم می کند اما با آنالیز آثار ساخته شده توسط جواد معروفی به هوشمندی وی در بسط و گسترش ملودی می توان پی برد؛ استفاده بجا از سنکوپ ها و همچنین آکومپانیمان هایی پویا به روان بودن قطعات او کمک کرده و نبودن کلام خلائی برای شنونده به وجود نمی آورد.
شاید حس تکان دادن دست در آب روان گویای دورنمای قطعات و اجرای همزمان یک نت در بم و اکتاو به کنده شدن احساس شنونده و رها شدن امواج موسیقی بهترین استعاره از محتوای آثار او باشد. بدیهه گویی های پیانو، ترکیب غم و احساس، سیر در دستگاه های موسیقی ایرانی، انعکاس بخشی از تاریخ و فراز و فرودهایی که دلنشین اما هیجان انگیز است نیاز به یک خنیاگر موسیقی دارد، نیاز به کسی که ضمن اشراف عمیق بر موسیقی کلاسیک به دنبال کشف و شهودی نو در موسیقی ایرانی باشد تا بتواند تراز این دو موسیقی را با هم یکسان و در برخی موارد حتی برتری دهد.
شاید معروفی را بتوان بازمانده آخرین نسلی دانست که توانست آثاری بر جای بگذارد که ماندگار شوند، مسیری که هر هنرمندی سعی دارد مسافتی حتی کوتاه را در آن طی کند اما مانایی حتما ابعاد دیگری غیر از موسیقی می خواهد مانند شناخت جامعه، اندیشمندی، استعداد ذاتی و حضور در ابعاد پنهان آدم ها تا سر آخر که آنجا انسان سعی می کند به رویای خویش رنگ واقعیت بزند آهنگی دلنشین او را فریب می دهد تا حدی که در رویایش را طلایی می بیند و خود را از همه سرتر و دلفریب تر جلوه می دهد. خواب هایی طلایی که تو را تا منویات مهتاب بتهوون می برد تا بتواند لذت شنیدن موسیقی و لحن ایرانی را در سال های اواخر کلاسیک و اوایل رمانتیک تجربه کند.
نظر کاربران
روحش شاد