حمیدرضا پگاه: نقشی درجه یك از سینما طلبكارم
حمیدرضا پگاه، هر چند نخستین حضورش را در عرصه بازیگری در سال ۷۲و با بازی در سریال «ضلع ششم» به كارگردانی «مسعود فروتن» آغاز كرد اما هشت سال زمان لازم بود برای اینكه با حضور در نقش اصلی سریال «تفنگ سَرپر» امرالله احمدجو به مخاطبان رسانه ملی معرفی شود...
حمیدرضا پگاه، هر چند نخستین حضورش را در عرصه بازیگری در سال ۷۲ و با بازی در سریال «ضلع ششم» به كارگردانی «مسعود فروتن» آغاز كرد اما هشت سال زمان لازم بود برای اینكه با حضور در نقش اصلی سریال «تفنگ سَرپر» امرالله احمدجو به مخاطبان رسانه ملی معرفی شود. «با من بمان» حمید لبخنده و «شبی از شبها» رضا كریمی از دیگر سریالهایی بودند كه پس از «تفنگ سَرپر» با بازی او برآنتن رسانه ملی جای گرفتند، اما هیچ كدام نتوانستند به اندازه سریال ماه رمضانی «آخرین گناه» به كارگردانی حسین سهیلیزاده، درمعرفی پگاه در میان مخاطبان تلویزیون تأثیرگذار باشند. «تا رهایی» حسین تبریزی، «پیدا و پنهان» شهرام شاهحسینی، «حیرانی» كیوان علیمحمدی و امید بنكدار و «آوای باران» حسین سهیلیزاده ازجمله سریالهایی بودند كه پس از «آخرین گناه» با بازی پگاه بر آنتن تلویزیون جای گرفتند.
آقای پگاه! آخرین نقشآفرینی شما، «دامون» در سریال عاشقانه است؛ مانند بیشتر نقشهایتان به درستی ایفا شد و مخاطب را با خود همراه كرد، بهنظر شما چه عاملی در شخصیت دامون است كه باعث میشود مخاطب با او همذاتپنداری كند؟
دامون در روند قصه سریال عاشقانه، آدم تأثیرگذاری است، در یك جایی از قصه وارد میشود و شك و شبهههایی بهوجود میآید بر سر اینكه یكسری از گرههای قصه در دست اوست و به همین دلیل این كشش را داشت تا او را بشناسیم و بدانیم چه ارتباطی با كاراكتر گیسو دارد.
چه مولفههای شخصیتی در دامون باعث شد بهرغم رفتارهای نامناسب گیسو، بازهم به او علاقهمند بماند و منتظر بازگشتش باشد؟
در یك كلام میتوان گفت بیماری گیسو باعث میشد كه دامون رفتارهای نامناسبش را از چشم او نبیند چون خیلی رفتارهای گیسو متاثر از بیماری او بود. البته باید این را هم بگویم كه نقش من در سریال عاشقانه در حد اشانتیون بود. نقشی نبود كه ایدهآلم باشد و بسیار كوتاه بود.
سریال عاشقانه یكی از نمونههای موفق شبكه نمایش خانگی بود و كمتر كسی فكرش را میكرد كه پس از شهرزاد سریال دیگری بتواند چنین موفقیتی را در این شبكه از آن خود كند، بهنظر شما دلیل اقبال مردم به عاشقانه چیست؟
همیشه مهمترین عاملی كه باعث جذب مخاطب به یك مجموعه میشود، قصه است و بعد ساخت و كیفیت آن و عوامل و بازیگران. مخاطب قصه سریال عاشقانه را دوست داشت و دنبالش میكرد. گرهافكنیها و گرهگشاییهای داستان مورد توجه مردم قرار گرفت و برای مخاطب مهم بود كه ببیند در قسمت بعدی چه برسر كاراكترهای داستان میآید. حضور بازیگران و نوع كارگردانی هم از دیگر نكاتی است كه باعث شد سریال از نظر مخاطبان خوش بیاید و مجموعا كار مردمپسند باشد.
بازخوردهای مردم نسبت به نقشآفرینی شما در سریال چه بود؟ موضوع جالبی را در میان اظهارنظرها بهخاطر میآورید؟
بیشترین مسئلهای كه مخاطبان درخصوص این سریال میپرسیدند این است كه چرا حضورت در این سریال تا به این اندازه كم بود.
بله! واقعا دامون جای كار بیشتری برای مطرح شدن در داستان داشت، بگذریم. بد نیست برگردیم به سالها قبل، چه شد كه تصمیم گرفتید بازیگری را بهعنوان هدف حرفهایتان انتخاب كنید و امروز از این انتخاب رضایت دارید؟
وقتی برای نخستین بار بازیگری را تجربه كردم این احساس را داشتم كه بازیگری روند جذابی است. همواره از داشتن یك شغل ثابت فراری بودم و دوست نداشتم تمام عمرم را تنها به انجام یك كار تكراری بگذرانم، بازیگری حرفهای است كه نخستین مولفهاش تنوع است، از طرف دیگر یك بازیگر در قالب شخصیتهای مختلف زندگی میكند. اینكه یك بازیگر متنی را میخواند و به آن عینیت میبخشد بهنظر من بسیار جذاب است. دیگر مولفه جذاب بازیگری گروهی بودن آن است. سینما كاری گروهی است و من خیلی كار گروهی را دوست دارم با اینكه شاید ما هنوز به فرهنگ ایدهآل در انجام كارهای گروهی نرسیده باشیم، اما این ارتباطات و كارگروهی برای من جذابیت خاص خودش را دارد. بهطور كلی بسیار علاقهمند بودم كه شخصیتهای مختلف خلق كنم.
چه شد كه در مسیر بازیگری قرار گرفتید؟
اولین حضورم در كسوت بازیگر سریال «ضلع ششم» به كارگردانی آقای مسعود فروتن بود.
چطور با آقای فروتن آشنا و برای بازی در سریال انتخاب شدید؟
دستیار تهیهكننده در یكی از برنامههای شبكه دو بودم و آقای فروتن مرا در جریان همان برنامه دیده بود و در نهایت از من دعوت كرد تا در یكی از نقشهای سریالشان بازی كنم. ابتدا از روی كنجكاوی رفتم اما پس از آن بازیگری را بهصورت جدی دنبال كردم و یك دوره فن بیان رفتم و كتابهای حوزه بازیگری را خواندم و سعی كردم خودم را در حوزه دانش بازیگری تا آنجا كه میتوانم كامل كنم.
نوعی آرامش و وقار خاصی در چهره و بیان شما وجود دارد كه در نقشهایتان هم نمود پیدا میكند، این آرامش از كجا میآید و چقدر شبیه خود درونی شماست؟
بهنظرم این آرامش از تجربه زندگی میآید، اینكه زندگی خیلی جدی است اما من زندگی را جدی نمیگیرم و اینكه این روزها باید بیاید و بگذرد و نهایت سعی ما در زندگی باید این باشد كه از آن لذت ببریم و اگر غیراز این باشد، فكر میكنم كلاه بر سرمان رفته است و زندگی را از دست دادهایم.
خیلی از مخاطبان تلویزیون شما را با سریال «آخرین گناه» بهخاطر میآورند، سریال ماه رمضانی كه در رمضان سال ۸۵بر آنتن رسانه ملی جای گرفت. پس از آن سریال به ناگاه چهره شما در میان مردم شناخته شد. شهرت چه پیامدهایی را برای شما بهدنبال داشت؟
سریالهای مناسبتی بهخصوص در آن سالها طرفداران بسیاری داشتند تا آنجا كه تماشای سریالهای ماه رمضانی به نوعی یكی از مناسك مردم محسوب میشد. سریال«آخرین گناه» هم كار متفاوتی نسبت به سریالهایی بود كه در آن سالها روی آنتن میرفت. همه این اتفاقها در كنار هم باعث شد كار دیده شود و در كنارش من هم بهعنوان بازیگر دیده شدم. این ویژگی تلویزیون است. البته من این تجربه را چند سال پیش از آن هم داشتم.
«برخورد خیلی نزدیك» آقای میهن دوست با فیلمنامه و كارگردانی خوب و بازیهای تأثیرگذارش از آثار قابل توجه بود. با این حال نقشی كه شما در این فیلم بازی كردید تا پایان مبهم باقی ماند. حالا برایمان بگویید كه مرد داستان واقعا به دوست همسرش علاقهمند شده بود یا میخواست انتقام بازی داده شدن خودش را بگیرد؟
بهنظرم مرد داستان فیلم «برخورد خیلی نزدیك» برای اینكه انتقام به بازی گرفتن خودش را بگیرد وارد این بازی میشود و در حقیقت احساسی وجود ندارد. آقای میهندوست خیلی مهربان و دوست داشتنی هستند و من همكاری بسیار خوبی با ایشان داشتم، خیلی خوشحالم كه پس از مدتها بار دیگر فیلم ساختهاند، خیلی از آن همكاری راضی هستم. آقای میهندوست بسیار پر انرژی و دارای سلیقه خاصی هستند. این خیلی مهم است كه هركسی فیلم خودش را بسازد نه اینكه فقط براساس تقاضای بازار فیلم بسازیم. «برخورد خیلی نزدیك» فیلم كپی نبود. امیدوارم كه در فیلمهای بعدی آثار میهندوست اتفاقهای بهتری بیفتد و اگر بشود كه با ایشان همكار شوم كه چه بهتر.
شما در آثار سینمایی متعددی حضور پیدا كردهاید، خودتان كدام اثر را بیشتر دوست دارید؟
یك كار و نقش درجه یك را از سینما طلبكار هستم و امیدوارم كه این اتفاق بیفتد.
در میان سریالها به كدام نقشآفرینی علاقه بیشتری دارید؟
با یكی از آثار تلویزیونیام ارتباط خاصی دارم كه آن «اثر تفنگ سرپر» است، چون نقطه عطفی برای من بود و در آن نقش اصلی تاریخی را بازی میكردم. در كنار نامهای بزرگ و درجه یكی كه گل سرسبدشان هم آقای امرالله احمدجو بودند، قرار داشتم.
بیشتر علاقهمندید در سریالهایی كه در بستر تاریخ معاصر روایت میشود، بازی كنید؟
بله، چون در این سریالها ما از فضای آپارتمانی خارج میشویم و اتمسفر جدیدی را تجربه میكنیم. از طرف دیگر تخیل در بستر تاریخ پرواز امكان بیشتری دارد و برای بازیهای متفاوت هم امكان بیشتری میشود، اتفاقا این روزها هم مشغول بازی در سریالی هستم كه در بستر تاریخ معاصر روایت میشود.
اگر قرار بر انتخاب میان رسانهها یا مدیومهای مختلف باشد، انتخاب شما چیست؟
مطمئنا اولویتم من نقش خیلی خوب است و اصلا مدیوم برای من تفاوتی ندارد.
این روزها بسیاری از چهرههای سینما و تلویزیون در عرصه تئاتر حضور پیدا میكنند، تصمیمی برای حضور در صحنه تئاتر ندارید؟
كار خوبی باشد چراكه نه اما پیشنهاد خوبی نشده. چند پیشنهاد خوب در عرصه تئاتر بود كه بهدلیل همزمانی با یك كار امكانش برای من پیش نیامد.
فعالیت هنری دیگری هم در كنار بازیگری دارید؟
یكی، دو تا فیلم كوتاه را برای دل خودم ساختهام.
اخیرا پدر شدهاید، پدر بودن چه عالمی دارد و چقدر دیدگاه انسان را نسبت به دنیا تغییر میدهد؟
فعلا دارم لذتش را میبرم و خیلی از این اتفاق خوشحال هستم، خیلی شیرین و دوست داشتنی است. فعلا همین را میتوانم بگویم و نمیخواهم به چیزهای دیگر فكر كنم و فقط لذتش را میبرم.
درباره «گیلدا» به كارگردانی كیوان علیمحمدی و امید بنكدار نظری دارید؟
«گیلدا» فیلمی اپیزودیك است كه من در یكی از اپیزودهایش بازی میكنم. فیلمی كم پرسوناژ كه هر اپیزود دو بازیگر دارد. یكی از این بازیگرها هم خانم افشار است كه در همه اپیزودها حضور دارد. در یكی از اپیزودهای مرتبط با تاریخ معاصر در این فیلم بازی میكنم. این فیلم در نقطه پایانی دو سال بیكاری من از مهر 93 تا مهر 95ایستاده است.
چرا؟
چون منتظر بودم نقشی به من پیشنهاد بشود كه بیشتر دوستش داشته باشم و درگیرم كند. این اتفاق پیش نمیآمد تا اینكه برای یك فیلم شخصی به نام «رقص پا» به كارگردانی مزدك میرعابدینی كه نقش خیلی عجیب و غریبی نبود؛ پیشنهاد شد. واقعیت اینكه در برخوردی كه با آقای میرعابدینی داشتم، فهمیدم كه او هم میخواهد فیلم دلش را بسازد و خیلی مشتاق است. او بارها درباره نقش من صحبت كرد و گفت این نقش برایش خیلی مهم است. وقتی انگیزه بالای او را دیدم با اینكه نقشم عجیب و غریب نبود؛ بعد از دو سال تصمیم گرفتم دوباره كار كنم و با «رقص پا» بار دیگر به دنیای تصویر برگشتم. «رقص پا» هم از 12مهر اكران میشود و بسیار خوشحالم كه فیلم مزدك میرعابدینی به پرده اكران راه پیدا میكند.
فیلم در گروه هنر و تجربه اكران میشود؟
خیر اكران عمومی میشود.
این روزها مشغول سریال «گیله وا» به كارگردانی اردلان عاشوری هستید و بهزودی بار دیگر شما را در رسانه ملی خواهیم دید، از این سریال و نقشتان بگویید.
البته چند هفته پیش سریال «دیگری» با بازی من در تلویزیون پخش شد، مینی سریال مرجان اشرفیزاده، كار جمع و جوری بود اما در زمان نامناسبی پخش شد، بهدلیل حضور خانم اشرفیزاده و متن كار بود كه بازی در آن را پذیرفتم.
احتمالا تولید كار با دشواریهای بسیاری هم روبهرو بوده است.
بله! مراحل تولید كار بسیار سخت بود و البته هنوز هم فیلمبرداری كار ادامه دارد. ما در اوج شرایط آب و هوایی به لحاظ گرما و رطوبت، در شمال كشور فیلمبرداری كار را انجام دادیم. تصویربرداری كار از تیر ماه در شمال كشور آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد و انشاءالله در مهرماه به پایان میرسد، من هم یكی، دو روز به تهران آمدهام و برای ادامه روند فیلمبرداری بار دیگر به شمال باز خواهم گشت و امیدوارم سریال با اقبال مخاطبان روبهرو شود.
برای نزدیك شدن به این نقش از منابع مطالعاتی یا تصویری خاصی هم استفاده كردید؟
منبع من برای بازی در این نقش منحصرا خود فیلمنامه بود. كارگردان كار تحقیقاتی جامع و كاملی درخصوص این برهه از تاریخ معاصر انجام داده و خودشان هم اصالتا گیلانی هستند. گرچه گیلهوا كار اولشان است اما انگیزه بسیار بالایی دارند. امیدوارم حاصل كار هم مطلوب باشد.
كار برای كدام شبكه تولید شده است؟
شبكه یك بهاحتمال زیاد.
دوست دارید با كدام كارگردانها همكاری داشته باشید؟
هر كارگردانی كه بهترین نقش را برای من داشته باشد.
در پایان؟
امیدوارم اتفاقهای خوبی برای سینمای ما بیفتد، خدا را شكر در یكی، دو سال گذشته اقبال مردم به سینماها بیشتر شده و میزان فروش فیلمها هم رشد چشمگیری داشته. امیدوارم فیلمهای خوب بیشتری ساخته شوند و كیفیت تولیدات تلویزیون هم رشد قابل توجهی پیدا كند.
نظر کاربران
برای داشتن یه نقش درجه یک، یاید بازیگر درجه یکی هم باشی...!
فعلا که نقش های درجه یک مال بچه پولدار ای درجه یک و پارتی دارهای درجه یک است ،باند و باند بازی هم که بماند ،
خداییش نمره ی مهناز افشار در بازیگری چنده که همه ش نقش،درجه یک داره ؟
حتی شهاب حسینی به نظر من نمره ی 20 نمی گیره ،بیشتر دوست داشتنی است تا درجه یک .
خیلی از بازیگرای درجه یک کلا محو شدن ،کسی تو سینما تحویلشون نگرفت .
برای آقای پگاه آرزوی موفقیت دارم ،مطمئنم نقش درجه یک رو هم از پسش بر میان ،در زندگی اول اخلاق مهم که ایشون دارند .
خدایی الان گلزار درجه یکه یا عطاران؟دیگه حتی پرستویی ام اون درجه یکیشو از دست داده و با کله خودشو کرده تو حاشیه
هیچ کدوم از نقشای خوب به بازیگرای خوب نمیرسه
پگاه بازیگر خوبیه
عالی نیست ولی خوبه
پس لایق یه نقش خوبه