پروژه های ناتمام «اورسن ولز»
اورسن ولز برای ساخت فیلم مدام به دردسر می افتاد. برای همین فیلم های ناتمامی در سراسر جهان دارد که گهگاه خبر کشف تکه ای از آن، سینمادوستان را هیجان زده می کند.
همه اش حقیقت دارد
این فیلم بزرگ سه تکه ای، هیچ وقت به سرانجام نرسید. راش های بخش رنگی و تکنی کالر آن موجود نیست و تنها تکه هایی از بخش سیاه و سفید و داستانی آن پیدا شده است. همه آن چه که از فیلم می دانیم به ساخت اثری در برزیل محدود می شود که ولز براساس کارناوال رقص و موسیقی، فیلمنامه ای از فلاهرتی و البته طرحی درباره قهرمان شدن چهار ماهیگیر ساخته است. ظاهرا راش های بدون صدایی از این فیلم موجود است اما او هیچ وقت نتوانست تمام فیلم را چاپ و تدوین کند.
مشهور است که ولز حدود 200 هزار فوت فیلمبرداری کرد که برخی می گویند 80 هزار فوت آن موجود است. در دهه هشتاد میلادی در 20 قوطی فیلم در انبار استودیوی پارامونت تکه هایی از فیلم پیدا شد که قسمتی از کارناوال و البته مرگ یکی از ماهیگیران در آن دیده می شود. این مهم ترین کشف گمشده های سینمایی دهه هشتاد است که البته سرانجامی هم پیدا نکرد.
موبی دیک
وقتی جان هیوستون «موبی دیک» را ساخت منتقدی نوشت که این فیلم را باید اروسن ولز می ساخت و هیوستون در آن بازی می کرد! ولی آن روزها کمتر کسی خبر داشت که ولز مترصد ساخت این فیلم بود. او یک بار در لندن نمایشی اقتباسی از رمان بزرگ هرمان ملویل را روی صحنه برد. برخی خبرها می گویند که ولز کار روی نسخه سینمایی فیلم را شروع کرد و حتی چند پرده از فیلم را هم فیلمبرداری کرد. ولی هیچ وقت نسخه ای از این فیلم پیدا نشد. بعدها این آجا کادار، محبوبه ولز، بود که گفت ولز بخشی از این فیلم را ساخته است. او دو قوطی را که روی آن نام موبی دیک نوشته بود به مطبوعات نشان داد ولی کمتر کسی چیزی درباره این فیلم می داند.
زندگی نامه جینالولو بریجیدا
این یکی از عجیب ترین فیلم هایی است که ولز آن را ساخته است. سال ۱۹۸۶ سه حلقه از فیلم کشف شد اما بخش عمده ای از آن ناپیداست.
ظاهرا فیلم را مثل «ت مثل تقلب» ساخته است و شامل تصاویری از رم، زنان و نقاشی است و در بخش آخر به روستایی می رسد که بریجیدا در آن زندگی می کند. ولز فیلم را به سفارش شبکه سی بی اس ساخته ولی زمانی که هتلش را در رم ترک می کرده آن ها را با خود نبرده. ظاهرا حلقه های فیلم مدت ها در بخش گمشده ها بوده و چون نام و نشانی نداشته همان جا باقی مانده و بعدها هم هیچ کس از سرنوشت آن مطلع نشده. جالب این جاست که خود ولز هم هرگز سراغی از فیلم نگرفته است!
دن کیشوت
عجیب ترین پروژه ای است که ولز ناتمام گذاشته است. او بیش از 10 سال تمام روی این فیلم کار کرد و تمام آن را با بودجه شخصی ساخت. فیلمبرداری در 1955 در پاریس با بازی میشا اور و آکیم تامیروف به نقش های دن کیشوت و سانچو شروع شد. اما دو سال بعد ولز ناچار شد بازیگران را عوض کند: او سه ماه را در مکزیک گذراند و فرانچسکو ریگوئرا جایگزین او شد.
ادامه فیلمبرداری هر از گاه در دو دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی دنبال شد. ولز مدام قصه را تغییر می داد و می خواست به شکل بداهه کل فیلم را بسازد. به همین دلیل هم برای بخش انتهایی آن ایده هایی داشت. می گفت اسپانیایی بعد فرانکو جذاب است اما کمی بعد از سفر به این کشور پشیمان شد و فیلم باقی ماند. نسخه ای از این فیلم مونتاژ شده که خسوس فرانکو در سر هم بندی آن نقش مهمی داشته است. ولی با این وجود آن چه عصاره «دن کیشوت» ولز بود در آن به چشم نمی خورد.
ژرفا
ولز یک بار دست به اقتباس از رمان «آرامش مرگبار» چارلز ویلیامز زد و فیلمبرداری آن را در یوگسلاوی انجام داد. در این فیلم اورسن ولز، ژان مورو و لارنس هاروی بازی می کردند. چند بخش فیلمبرداری و حتی مونتاژ شد. اما با مرگ هاروی در سال 1973 فیلم ناتمام ماند.
بعدها گفته شد که مشکلات مالی هم دلیل دیگری برای ناتمام ماندن فیلم بوده است. سال ها بعد در یک مستند سه دقیقه از این فیلم نمایش داده شد که بسیاری را شوکه کرد ولی حسرت تولید آن برای همیشه باقی ماند.
تاجر ونیزی
این آخرین اقتباس ولز از نمایشنامه های شکسپیر بود؛ فیلمی که در ایتالیا و یوگسلاوی فیلمبرداری شد و حتی موسیقی متن آن هم ساخته شد. ولی مشکل وقتی به وجود آمد که دو حلقه فیلم از دفتر تولید در ایتالیا به سرقت رفت و فیلم ناکامل شد. این یکی از عجیب ترین فلم های ولز بود که در آن نقش پورتیا به کلی حذف شده بود و ولز نمایشنامه را به شکل تازه و متفاوتی جلوی دوربین برده بود. ولی هیچ وقت نسخه کامل آن پیدا نشد.
آن سوی باد
اورسن ولز این فیلم سه ساعت و نیمه را به شکل سیاه و سفید ساخت. موقع مونتاژ بخش عمده ای از آن را به دلیل تصنعی بودن و توریستی شدن حذف کرد و دوباره فیلمنانه ای را که کادار نوشته بود جلویدوربین برد. اما سر مونتاژ و هزینه ها بین تهیه کنندگان اختلاف افتاد و هر تکه فیلم نزد گروهی باقی ماند. در دهه نود بخش هایی از آن نمایش داده شد که هیجان انگیز به نظر می رسید. ولی نفرین ابدی ولز دامن آن را هم گرفت و فیلم هیچ وقت کامل نشد.
نمایش جادویی
از سال 1969 تا 1985 ولز به شکل پراکنده مشغول کار روی این فیلم بود؛ اثری که حدود 40 دقیقه آن به اجرای نمایش شعبده بازی بدون تروکاژ اختصاص داشت و حس و حالی تئاتری داشت. بخش دیگر هم شامل گفت و گوهایی بود. ولز می خواست اجرایی تک نفره از «جولیوس سزار» را هم بدون بروتوس در آن اجرا کند که هیچ وقت موفق نشد.
ارسال نظر