سریال شکارچی ذهن «Mindhunter» به کارگردانی دیوید فینچر، محصول کمپانی نتفلیکس است که به تازگی فصل نخست آن منتشر شده است.
روزنامه صبح نو: صنعت سریالسازی در شبکههای بینالمللی به قدری موفق بوده که فیلم سازان بزرگ سینما، در مقام کارگردان یا تهیهکننده به آن ورود کردهاند. اسطورههایی مثل استیون اسپیلبرگ، ریدلی اسکات و دیوید فینچر هرگز با تلویزیون و تولید سریال خداحافظی نکردهاند. بهجز اسپیلبرگ و اسکات که بیشتر در مقام تهیهکننده حضور دارند، فینچر ترجیح داده که پشت دوربین هم برود. او یکی از خالقان مجموعه کمنظیر «خانه پوشالی» است.
آغاز فعالیت
کارش را با دستیاری تصویر و جلوههای ویژه آغاز کرده است. حتی در پروژه «ایندیاناجونز و معبد مرگ» هم حضور داشته است. سپس به سراغ تولید آگهیهای بازرگانی رفته و برای کمپانیهایی چون نایک، پپسی، سونی و کوکاکولا آگهی ساخته است. این تنها آغاز راه بود و پس از آن فینچر که در بین تهیهکنندگان شناخته شده بود شرکت پروپاگاندافیلمز را به همراه مایکلبی تشکیل و برای خوانندگان مشهوری چون مدونا و مایکل جکسون ویدئو کلیپ تولید کرد.
ورود فینچر به سینما با قسمت سوم از سری فیلمهای «بیگانه» بود. البته او کار تولید ویدئو کلیپ را کنار نگذاشت و توانست برای یکی از تولیداتش در سال 1995 جایزه گرمی را هم بگیرد.
طوفانی بهنام «هفت»
پس از تجربه بیگانه، او به سراغ ساخت دومین فیلم خود یعنی «هفت» رفت. دومین اثر فینچر حدود ۳۰۰میلیون دلار فروخت و بهجز لذت تماشاگران باعث بهت منتقدان نیز شد. هفت یکی از برترین فیلمهای تاریخ سینما نام گرفت و توانست کارگردانش را بهعنوان یک نابغه معرفی کند.در این فیلم برد پیت، مورگان فریمن و کوین اسپیسی حضور داشتند.
ابتدا قرار بود بهجای پیت، دنزل واشنگتن در این فیلم حضور پیدا کند که آن را نپذیرفته بود؛ انتخابی که بعدها واشنگتن به اشتباه بودنش اعتراف کرد. این تریلر کم نظیر داستان قاتلی زنجیرهای بود که بر اساس هفت گناه کبیره مرتکب گناه میشد. این فیلم نشان داد فینچر به درام جنایی روان شناختی علاقه ویژهای دارد و احتمالاً سینما اسطورهای جدید پیدا کرده که بسیاری از منتقدان بعدها او را با آلفردهیچکاک مقایسه خواهند کرد.مقالات زیادی درباره این فیلم نوشته شد و بعدها فیلمهای متعددی با الهام از هفت ساخته شدند.
فیلمسازی که به حقش نرسیده
پس از ساخت «بازی» در 1997، فینچر بازهم به سراغ همکاری با بردپیت رفت و اینبار «باشگاه مشتزنی» را ساخت. این فیلم هم توانست نقدهای بسیار مثبتی را با خود همراه سازد. چهارمین اثر وی تریلر «اتاق وحشت» بود و پس از آن حدود 5سال فیلمی نساخت و نهایتاً در سال2007 با «زودیاک» به سینما بازگشت. او در این فیلم باز هم به سراغ قاتلی زنجیرهای رفت و توانست مثل همیشه نظر مثبت منتقدان را کسب کند. او برای ساخت این فیلم حدود 18ماه به روی پرونده واقعی این ماجرا تحقیق کرد.
درسال بعد او «سرگذشت عجیب بنجامین باتن» را ساخت که سومین همکاریاش با بردپیت بود. این فیلم تا حدودی با قالب آثارقبلیاش متفاوت بود ولی باز هم تحسین همگان را برانگیخت و توانست در ۱۳رشته اسکار نامزد شود. او در ۲۰۱۰ «شبکه اجتماعی»، ۲۰۱۱ «دختری با خالکوبی اژدها» و ۲۰۱۴ «دخترگمشده» را ساخت و طبق معمول موفق بود.نکته جالب توجه درباره دیوید فینچر این است که او ۱۰فیلم ساخته که همگی مورد تحسین بوده و تقریباً فیلم بدی در کارنامهاش ندارد ولی تاکنون در جشنوارهها و محافل سینمایی آنطور که باید موفق نبوده است. او تاکنون برای فیلم شبکه اجتماعی، گلدنگلوب بهترین کارگردانی و جایزه بفتای بهترین کارگردان را دریافت کرده است.
کارگردانروانشناس
همانطور که گفته شد یکی ویژگیهای آثار فینچر، توجه به مسائل روان شناختی و کنکاش در اعماق ذهن شخصیتهای داستان است. او قبلاً در هفت، بازی، زودیاک و دختر گمشده به این مساله ورود موفقی کرده بود. حال وقت آن فرا رسیده بود که در قالب یک سریال به درامی جنایی و روان شناسانه بپردازد.
فینچر که موفق به ساخت سریال «اتوپیا» نشد تصمیم گرفت که پروژه Mindhunter را به همراه بازیگر مشهور سینما «چارلیزترون» تهیهکند. داستان دو مأمور FBI را روایت میکند که در اواخر دهه ۷۰ میلادی اقدام به مصاحبه با قاتلان سریالی میکنند و بر این عقیده هستند که روان شناسی جنایی و بررسی دلیل قتلها بسیار مهم تر است زیرا یک قاتل ذاتاً قاتل به دنیا نیامده و هر کسی میتواند بسته به شرایط تبدیل به یک قاتل زنجیرهای شود.
آنها دراین راه موانع زیادی دارند و در ابتدای راه با توجه به روشها و تاکتیکهای سنتی مرسوم در افبیآی، برای مجاب کردن مسوولان بالادستی خود، کار دشواری دارند. دراین سریال روند ورود علم روان شناسی و آموزهها آکادمیک به بررسی و تحلیل جنایات مختلف نمایش داده میشود. هولدن که شخصاً آدم کنجکاوی است و ترجیح میدهد نگاه عمیقتری به اطرافش داشته باشد، این مشی نوآور و کاوشگر را از زندگی شخصیاش به کار حرفهایش هم انتقال میدهد.
در شکارچی ذهن از سکانسهای اکشن زیاد و زد و خورد خبری نیست و فیلمساز ترجیح داده که شما به همراه کاراگاهان پلیس، به عمق جنایت ورود کنید و حرفهای قاتلان و متجاوزان را بدون واسطه بشنوید. ریشهیابی علل جنایت از طریق درک عمیق آن که عمدتاً از طریق مکالمه و برخی اسناد و تصاویر بهدست میآید.
دراین داستان دو مأمور پلیس با جانیان زندانی ملاقات میکنند و سعی بر نزدیکی به آنها میکنند؛ با آنها صمیمی شده و حتی درکنارشان پیتزا میخورند و بدون هرگونه قضاوت اخلاقی و احساسی، با نگاهی حرفهای آنها و علل رسیدنشان به نقطه فعلی را جستوجو میکنند. شخصیتپردازیهای واقعی، ریتم نسبتاً تند، رنگبندی تصاویر و قاببندیهای مختص فینچر، همگی از شکارچی ذهن سریالی ساختهاند که مخاطب را با خود همراه سازد. البته مخاطبی که کمی باحوصله باشد و منتظر اثری اکشن مثل ۲۴ نباشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر