صدای پای خاطرات
آهنگهای خاطرهانگیز آثار دهه شصت
دهه شصت عصر طلایی سینما و تلویزیون کودک و نوجوان بود. سالهایی که سالنهای سینما پر از کودک و نوجوان میشد و والدین هم بدون دغدغه در کنار فرزندانشان به تماشای فیلمها مینشستند.
آن سالها، موسیقیهای برنامههای کودک در کنار آثار تصویری این ژانر، اتفاق ویژهای بود که تبدیل به خاطره شنیداری مشترک یک نسل شد. از برنامههای عروسکی مثل «خونه مادر بزرگه» و «مدرسه موشها» تا «دزد عروسکها»، «گلنار»، «زیر گنبد کبود»، «قصههای مجید»، «علی کوچولو» و حتی برنامههای رادیویی مثل «شب بخیر کوچولو». برنامههایی که اگر تصاویر آن هم به وضوح در ذهنمان نمانده باشد اما حتماً ملودی و ترانههای آن را به خاطر میآوریم.
در این گزارش، مروری داشتیم بر قطعات ساخته شده برای کودکان که البته تعدادشان بیش از اینها است و ما سعی کردیم به معرفی خالقان بعضی از خاطرهانگیزترینشان بپردازیم. موزیسینهایی که شاید بعضیها چهرههایشان را زیاد ندیده باشند اما حتماً آثارشان را شنیدهاند.
«مدرسه موشها»، «گلنار»، «دزد عروسکها» و «کلاه قرمزی» - محمدرضا علیقلی
محمدرضا علیقلی یکی از آهنگسازان با سابقه فیلم و سریال است که فعالیت حرفهای خود را از سال 1361 آغاز کرد. او تا امروز آهنگسازی دهها فیلم و سریال را انجام داده که بسیاری از آنها در زمره تولیدات پرمخاطب پرده نقرهای و رسانه ملی بودهاند. اما یکی از بخشهای مهم در آهنگسازی محمدرضا علیقلی، آثار حوزه کودکان است. جالب است که تقریباً تمام ساختههای این آهنگساز در بخش کودک ماندگار شدهاند و با وجود گذشت سالها، همچنان در ذهن مخاطبان باقی مانده است.
اولین فعالیت جدی علیقلی در زمینه موسیقی کودکان مربوط به سریال «مدرسه موشها» است. مدرسه موشها بخشی از یک جُنگ بود، یک جُنگ ده، یازده قسمتی که سال ۶۰ پخش میشد و قرار بود بچهها را برای مدرسه رفتن تشویق کند. این برنامه عروسکی را مرضیه برومند کارگردانی و از عروسکگردانان و صداپیشگانی نظیر ایرج طهماسب، حمید جبلی و فاطمه معتمد آریا استفاده کرد. اما این مجموعه به چنان محبوبیتی رسید که شبکه 1 ساخت آن را به مرضیه برومند سفارش داد و در بخشها و قسمتهای مختلفی تا سال 63 ادامه پیدا کرد.
تجربه بعدی علیقلی در حوزه کودک مربوط به فیلمسینمایی «گلنار» بود. اثری به کارگردانی کامبوزیا پرتوی که چندسال پس از «شهر موشها» ساخته شده بود و توانست بار دیگر کودکان را همراه با والدینشان راهی سینماها کند و در سال 67 تبدیل به پرفروشترین فیلم سال شود. علیقلی در عین استفاده از ظرافتهای موسیقی کودکانه در این پروژه، تلاش کرده بود تا از چاشنی موسیقی محلی هم استفاده کند. «گلنار مثل گلی بود که گفتن پرپرگشته /شکر خدا دوباره به ده ما برگشته» بخشی از ترانه اصلی فیلم گلنار بود.
محمدرضا علیقلی پس از چند فیلم و سریال در سال 1368 به پروژه سینمایی «دزد عروسکها» به کارگردانی محمدرضا هنرمند ملحق شد. فیلمی با ترانه معروف «آهای آهای ننه، من گشنمه» که شاید بتوان آن را یکی از ماندگارترین فیلمهای سینمای کودک ایران دانست. این فیلم پس از اکران در سال 69 توانست فروشی 24 میلیون تومانی را در اکران سینماها بهدست بیاورد و عنوان پرفروشترین فیلم سال را از آن خود کند. علیقلی در این پروژه هم چند قطعه با کلام و چند قطعه بیکلام داشت. اما جالبترین قطعه با کلام آن همان «آهای آهای ننه من گشنمه» بود که توسط اکبر عبدی به شکل جالبی اجرا میشد!
پس از یک وقفه پنج ساله، محمدرضا علیقلی دوباره به دنیای کودکان بازگشت و به نوعی میتوان گفت در این دنیا ماندگار شد. یکی از مولفههای اصلی محبوبیت عروسک «کلاه قرمزی» در میان مردم ایران، قطعاتی است که برای آن ساخته شد. کارهایی که بیشتر مخاطبان از زمان فیلمسینمایی «کلاه قرمزی و پسرخاله» به یاد دارند و بیراه نیست اگر بگوییم که برخی از آنها هیت هستند. چون همین الان اگر به خیابان بروید و آهنگی نظیر «آقای راننده یالا بزن تو دنده» یا «سلام الاغ عزیز حالت چطوره» را پخش کنید بعید است کسی نشنیده باشد!
فیلم کلاه قرمزی و پسرخاله در سال 1373 پخش شد که یکی از پرفروشترینهای دوره خودش بود و تا سالها قطعاتش به بهانههای مختلف در میان مردم زمزمه میشد. همکاری بعدی علیقلی با زوج هنری موفق ایرج طهماسب و حمید جبلی در فیلمسینمایی «کلاه قرمزی و سروناز» در سال 1381 بود. از این اثر هم با وجود چند کار با کلام و بیکلامش، یک قطعه با مطلع «سرتو بالا کن سروناز/کوچه رو نگاه کن سروناز» در ذهنها باقی مانده است. از سال 1389 پخش مجموعههای نوروزی کلاه قرمزی آغاز شد که تا امروز در تمامی فصلهای این مجموعه محمدرضا علیقلی آهنگساز بوده و تیتراژ اول این مجموعه با مطلع «به به دوباره آمد فصل بهاری» در سطح وسیعی شنیده شده است.
«بچههای کوه آلپ» عنوان یک انیمیشن ۴۸ قسمتی بود که پخش آن از ژانویه ۱۹۸۳ در تلویزیون ژاپن آغاز شد و چندی بعد هم به تلویزیون ایران هم راه پیدا کرد. بچههای کوه آلپ از همان روز اول با موسیقیای پخش شد که رنگ و بوی ساختههای چشم بادامیها را نداشت و تا همین چند سال پیش هم کسی نمیدانست آهنگ تیتراژ آن سریال اصلاً ژاپنی نیست! آهنگساز اصلی تیتراژ مجموعه بچههای کوه آلپ «هیروس ریوهه» بود اما به دلیل استفاده از صدای زن، این قطعه موسیقی در تیتراژ از تلویزیون ایران پخش نشد.
بهرام دهقانیار خالق بخشی از نوستالژیهای دهه شصت است و با اینکه سن و سال زیادی ندارد، بخش زیادی از خاطرات خوش کودکی ما را در گوشهای از ذهنمان برای همیشه حک کرده است. موسیقی «خونه مادربزرگه»، «قصههای تابه تا»، «زیر گنبد کبود» که هنوز هم بعد از سه دهه شنیدنشان لذتبخش است.
عمده موسیقیهای کودک این هنرمند در همکاری با مرضیه برومند شکل گرفته که «خونه مادر بزرگه» اولین اثر او محسوب میشود. درباره نحوه ورودش به این ژانر گفته: «در دوران سربازی پیانو تدریس میکردم و مریم سعادت شاگردم بود؛ یکبار به من گفت که اثری برای کودکان در دست ساخت است و آیا شما این توان را در خودتان میبینید که برایش موسیقی بنویسید؟ اتفاقا من هم آن زمان در همسایگی با بابک بیات زندگی میکردم و گاهی در موسیقی فیلمهایش پیانو میزدم. با او مشورت کردم و گفتم تا به حال فعالیت حرفهای در این ژانر نداشتم و نمیدانم کار را بپذیرم یا نه؟
«زیر گنبد کبود» یا همان «آقای حکایتی»، برنامه دیگری بود که آن سالها طرفداران زیادی پیدا کرده بود و شاید خیلیها ندانند که خواننده آن حمید غلامعلی بوده است. او درباره حضورش در این برنامه به موسیقی ما گفته بود: «سال ۶۵ یا ۶۶ از طریق آشنایی با آهنگسازان مختلف برای اجرای آهنگ تیتراژ «آقای حکایتی» معرفی شدم. فکر میکنم این اولینباری بود که من به عنوان سولیست یک کار را میخواندم و پخش میشد. وقتی دیدم اولین کار من به این شکل و در مدت طولانی پخش شد، برایم شیرین بود. بچهها و نوجوانان آن نسل، هنوز این کار را در خاطر دارند و بعضیها فکر میکردند این کار را «بهرام شاهمحمدلو» (ایفاگر نقش آقای حکایتی) خوانده است.»
اما در بین این آثار، مجموعه «قصههای تا به تا» برایش لذتبخشتر بوده چراکه متقد است خیلی به فضای زندگیاش نزدیک بود و به خاطر غیرزمینی بودنش با آن راحت بوده است.
«ای وای، باز مدرسم دیر شد»، جمله آشنایی که خیلی از بچه مدرسهایهای دهه شصت با آن همذاتپنداری میکردند؛ در واقع جمله کلیدی سریال «باز مدرسم دیر شد...» با بازی ماندگار اکبر عبدی که در تیتراژ سریال هم از آن استفاده شده بود.
سریالی به کارگردانی حسین افصحی است که در سال ۱۳۶۲ ساخته شد و موسیقی آن کار محمد شمس بود. موسیقی دستگاهی ایرانی که از بخشهای فرحبخش و محرک این نوع موسیقی برای آن استفاده شده بود و میتوان آن را به عنوان نمونهای برای کسانی برشمرد که معتقدند در موسیقی ایرانی غمی نهفته که قابل استفاده برای موسیقی کودک و نوجوان نیست.
محمد شمس، آهنگساز، تنظیمکننده و رهبر ارکستر که موسیقی را با ساز تمبک آغاز کرد و از آموزشهای استادانی مانند حسین دهلوی، مرتضی حنانه، مصطفی کمال پورتراب، علی رهبری، کامبیز روشنروان، فرهاد فخرالدینی، اسماعیل تهرانی، جواد معروفی، افلیا پرتو، حسن ناهید و بسیاری دیگر از هنرمندان موسیقی ایرانی بهره برد. آثار محمد شمس، در فرمها و سبکهای بسیار متنوعی خلق شده که شامل قطعاتی برای ارکستر بزرگ، موسیقی الکترونیک، ارکستر ایرانی، ارکستر تلفیقی و انواع ترانه، تصنیف و سرود است.
«شب بخیر کوچولو» - محمود منتظم صدیقی
لالایی نخستین پیمان آهنگین و شاعرانهای است که میان مادر و کودک بسته میشود و تأثیر جادویی آن هم، خواب ژرف و آرام کودکان است. شاید بتوان «گنجشک لالا» را از مشهورترین ترانههای شناخته شده بعد از انقلاب دانست که اواخر دهه 60، شبها در برنامه «شب بخیر کوچولو» از رادیو پخش میشد و بخش قابل توجهی از محبوبیت این برنامه مدیون همین ترانه دلنشین بود.
شعر لالایی، سروده مصطفی رحماندوست است که پس از واقعه رودبار سال 1369، شاهد کودکی زنده زیر آوار بود و در حالی که با خود آواز زیبای لالایی می خواند. رحماندوست آن چنان تحت تأثیر این صحنه قرار میگیرد که شعر زیبای لالایی را برای تمام کودکان ایران زمین میسراید.
خواننده این ترانه یعنی «پرشات پیروزکار»، زمانی که فقط هشت سال داشت آن را در استودیو رادیو خواند. او درباره آن خواندن این ترانه گفته: «هشت ساله بودم که داییام (محمود منتظم صدیقی) از من خواست ترانهای را که برای برنامهای کودکانه تنظیم کرده بود، بخوانم. بعد از بارها مرور و تمرین، انگار که رضایت دایی جلب شده بود و ظهر یک روز پاییزی همراه دایی و پدرم وارد استودیوی ساختمان شیشهای محل قدیمی ضبط برنامههای رادیو شدم. بعد از دوبار تمرین کردن در حالی که استرس فراوانی داشتم و کاملاً با محیط غریبه بودم، دلم را به دریا زدم و شعر را خواندم. هرچند که در حین خواندن چند بار اشتباه کردم ولی سعی کردم با نشاطی مضاعف آن را ادامه دهم و این شد ماحصل شعر لالایی، سروده مصطفی رحماندوست.»
«ماجراهای علی کوچولو» - بابک بیات
رضا کوچولو که بعداً نامش به علی کوچولو تغییر کرد، در دوران بمب بارانهای تهران ساخته شد. داستان زندگی پسرک خردسالی که پدرش به جبهه رفته بود و با مادرش در یک خانه کوچک با حیاط نقلی زندگی میکرد. فارغ از فضای سریال که به شیوه «فتوانیمیشن» ساخته شده بود، موسیقیاش حال و هوای دیگری داشت. تیتراژی که م.آزاد (محمود مشرف آزاد تهرانی) شعرش را سرود و زندهیاد بابک بیات موسیقیاش را ساخت و تبدیل به یک لالایی برای خوابیدن کودکان شد و علی کوچولو این مرد کوچک، تبدیل به یک اثر ماندگار.
«خواهران غریب» - ناصر چشمآذر
یکی از ویژگیهای فیلم «خواهران غریب» ترانههایش بود؛ آن هم با صدای خسرو شکیبایی و البته موسیقی مرحوم ناصر چشمآذر که ثبت و ماندگار شد. کیومرث پوراحمد در این فیلم از آوازهای جذابی بهره برد و توانست توأمان مخاطب کودک و نوجوان و بزرگسال را جذب کند.
«خواهران غریب» اوایل دهه 70 تولید شد؛ سالهایی که خیلی خبری از فیلم موزیکال نبود و مخاطب را به یکباره با فیلمی روبهرو کرد که از همان ابتدا با موسیقی گره میخورد. تیتراژ ابتدایی فیلم به پیشنهاد کیومرث پوراحمد که میخواست با شعری از نظامی گنجوی باشد، با شعر «ای نام تو بهترین سرآغاز» آغاز میشود و سکانس آغازین فیلم هم سرودخوانی بچهها در آمفیتئاتر را نشان میدهد.
«جان مریم» قطعه دیگری است که با ملودی قطعه «جان مریم» و ترانهای از کیومرث پوراحمد اجرا میشود. علاوه بر این ترانههایی از کتاب فارسی دبستان همچون «صد دانه یاقوت» و «باز باران» نیز در آن اجرا شدند. «مادر من» با صدای زنده یاد خسرو شکیبایی قطعه دیگری بود که توانست نظر بسیاری را به خود جلب کند. ترانهای که ناصر چشمآذر درباره آن گفته: «ترانه «مادر من» را خسرو شکیبایی و کیومرث پوراحمد مشترکاً سرودند. ظاهرا اشتیاق و علاقه زنده یاد شکیبایی به مادرش سبب شده بود که پیشنهاد اجرای این قطعه را به پوراحمد دهد.»
چشمآذر درباره چگونگی ضبط ترانهها با صدای خسرو شکیبایی گفته: «به خاطر دارم که کیومرث پوراحمد در ابتدا بازی در نقش پدر دوقلوها و آهنگساز را به خود من پیشنهاد داد که البته شخصاً برای قبول آن تردید داشتم و در نهایت نیز با صحبتهایی که میان کارگردان و تهیه کننده انجام شد، خسرو شکیبایی برای ایفای آن نقش انتخاب شد. شکیبایی زمینه صدا و گرایش یادگیری موسیقی را داشت که این اتفاق برای همکاری اهمیت بسیاری دارد. پیش از ضبط قطعات، جلساتی را به تمرین اختصاص دادیم و فیگورها و پوزیشنهای آهنگسازی را با او کار کردیم. در نهایت این تمرینها به خوبی جواب داد و دو قطعه «مادر من» و «صد دانه یاقوت» به گونهای دلنشین با صدای زنده یاد شکیبایی اجرا شد. البته در بخشهایی که دوربین صرفاً دستهای آهنگساز را برای نواختن کیبورد نشان میدهد، در واقع دستهای یکی از هنرجویان من است.»
موسیقی فیلم «خواهران غریب» در چهاردهمین دوره جشنواره فیلم فجر (1374) کاندید سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن و همچنین بهترین موسیقی فیلم جشنواره فیلم مالزی شد.
«رنگین کمون» - ثمین باغچهبان
«رنگین کمون» یکی از آثار مهم ثمین باغچهبان است که هر چند برای کودکان ساخته شده اما مطابق با بسیاری از آثار کودک در آن سالها، بزرگترها را نیز به خود جذب میکند. این اثر که به لحاظ ارکستراسیون اثری قابل تأمل است، بهار 57 توسط موسسه فرهنگی هنری ماهور منتشر شد که با گروه همسرایان میترا و تعدادی از نوازندگان ارکستر سمفونیک رادیو وین، به رهبری توماس کریستین داوید و صدای منصوره (بهجت) قصری و اِولین باغچهبان اجرا شد. این آلبوم که حالا دیگر نزدیک به چهل سال از انتشارش میگذرد، شامل ده قطعه به نامهای «نوروز تو راهه»، «روز برف بازیه»، «گنجشک و برف و بارون»، «ترن قشنگ من»، «جای آهو»، «گربهای که مادره»، «کرنگ بلا»، «عروسک جون»، «پنج تا نقاشی» و «باغ ما پرچین داره» است که در برخی از آنها حالت سرخوشی کودکانه موج میزند و گاهی هم احساسات و حسرتهای کودکی آهنگساز را به تصویر میکشد.
ترانههای این آلبوم همراه با نقاشیهای پرویز کلانتری برای آنها و نت ملودی قطعات آن، در کتابی به همین نام منتشر شد.
«قصههای مجید» - ناصر چشمآذر
«قصههای مجید» عنوان مجموعهای تلویزیونی بر پایه کتابی با همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی است. قصههای مجید به زبان صمیمی و دوستداشتنی نگارش شده و روایتگر لحظاتی از زندگی نوجوانی به نام مجید است. بعدها مجموعه تلویزیونی از روی آن ساخته شد که در دهه هفتاد خورشیدی در برنامه کودک و نوجوان از صدا و سیمای ایران پخش شد.
موسیقی این مجموعه از ساختههای ناصر چشمآذر است که مطابق با اکثر ساختههای این آهنگساز فقید، به صورت ارکسترال نوشته شده و تم ثابتی را در داستان دنبال میکند. ناصر چشمآذر مهرماه سال 94، برای اولینبار بعد از انقلاب در تالار وحدت روی صحنه رفت و قطعات نوستالژیک و برخی موسیقی فیلمهایش را اجرا کرد که موسیقی فیلم «قصههای مجید» هم در رپرتوار آن جای داشت.
«گربه آوازهخوان» - فریبرز لاچینی
فریبرز لاچینی با وجود سابقه طولانی فعالیت در زمینه موسیقی فیلم و سریال و همچنین همکاری با خوانندههای دیگر، در زمینه موسیقی کودک هم آثار گوناگونی را تولید کرده است. یکی از خاطرهانگیزترین آنها موسیقی فیلم سینمایی «گربه آوازهخوان» به کارگردانی کامبوزیا پرتوی است. فیلمی که در سال 69 اکران شد و در حقیقت یک ملودرام کودکانه بود. در آن فیلم، گربههای عروسکی که همراه خواهر و برادر نقش اول فیلم بازی میکردند، چند قطعه را با موسیقی میخواندند. اما معروفترین آنها با مطلع «گربه آوازهخوان منم» آغاز میشد و سردسته گربههای آن فیلم که این آهنگ را میخواند یک ساز زنبورک در دست داشت و مینواخت.
فعالیت این نوازنده و آهنگساز سرشناس در عرصه کودکان به همین فیلم ختم نمیشود. او چهار آلبوم به نامهای «کارناوال حیوانات»، «آواز فصلها و رنگها»، «کودکانه» و «بزبز قندی» را هم در کارنامه دارد که شامل مجموعه قطعات باکلام و بیکلام برای کودکان است.
«چرا و چیه» - بنیامین بهادری، بهنام صفوی و علی راستگفتار
در تابستان سال 1381 پخش برنامه کودک جدیدی از تلویزیون آغاز شد که در آن مقطع توانست پرمخاطب باشد. برنامهای به نام «رنگین کمان» که شخصیت اصلی آن یک عروسک به نام «چرا» با صداپیشگی «آزاده مویدیفرد» بود. این عروسک از همان روزهای اول به دلیل کاراکتر و طراحی ظاهریاش توانست نظر حتی بزرگترها را هم به خود جلب کند. در ادامه، پخش قطعاتی با صدای عروسک چرا در برنامه «رنگین کمان» آغاز شد که این کارها اِلمانهای دقیق موسیقی کودکان را داشت.
آثار عروسک چرا در قالب پنج آلبوم موسیقی کودک از سوی شرکت «پویا موزیک» به بازار عرضه شد که در اغلب آنها بهنام صفوی نقش تنظیمکننده را داشت. بهنام صفوی حدود ده سال پس از پخش برنامه رنگین کمان در گفتگویی اعلام کرده بود: «من و بنیامین سال 79 با هم کار میکردیم که آن زمان هنوز بنیامین آلبومی بیرون نداده بود. ما آن زمان برای عروسک چیه و چرا که از شبکه تهران پخش میشد، ملودیهای کودکانه میساختیم. به نظر من موسیقی کودکانه خوب برای بچهها میتواند خوراکی باشد برای اینکه گوششان را آماده کند و بزرگتر که شدند موسیقی خوب بشنوند.
بعداً هم با صدای عروسک چرا آلبومی به نام «زیباترین رنگین کمان» منتشر شد که در آن آلبوم هم بهنام صفوی تنظیمکننده قطعات بود.
نظر کاربران
وای خدا مدرسه موشها ...عاشقش بودیم زود مشق مینویشتیم ک وقتی پخش میشه با خیال راحت ببینیم...بچه های کوه آلپ عالی بود...علی کوچولو وای دیونش بودیم...زیزیگولو اون وسط چیکار نیکنه اون دهه هشتادیه خب...چیزی ک اونقدر جذاب میکرد برنهمه هارو اول اینک غیر تلویزیون سرگرمی این شکلیه دیگه ایی نداشتیم ...دوم پخش مجدد نداشت و در زمان مشخص هم پخش میشد نمیدیدی از دست رفته بود ...الان اینقد تکرار دارن برنامه ها ک نگران ندیدنش نیستی
پاسخ ها
زی زی گلو دهه هفتاد بود بچه جان
کاش بزرگ نمیشدیم
پاسخ ها
هرچند که اونروزا همش آرزو میکردیمبزرگ بشیمم ;-)
حیف از بزرگ شدن
خانم مهین شهابی چقدر دوست داشتنی بودند روحش شاد...
پاسخ ها
اصلا برنامه ها خیلی حساب شده و انسجام خوبی داستانسرا 60الی73
بعد مثلا کارتون یک و گربه لاکپشت نینجا که انگار آدم تب کرده دیر بری میبینه
بچها بزرگ نشید توروخدا اینجا وحشتاناکه هر روز دوست دارم برگردم پای تلویزیون زیزیگولو و انشلی ببینم خدااااااا
حيف اون روزها ... من هنوز گرفتارشونم
آهنگ فوتبالیست هارو ننوشتین
خیلی حیف شدواقعابهترین لحظه های زندگیم روالان میبینم فقط اون موقع هابوداونقدخوشحال میشدم که روزپنج شنبه هستش ..افسوس بزرگ شدم وحالافقط ردبختی هارودارم میبینم
گررنمرزاجگزرتجبیانردطرنلسامیذمبستبیتیطالسلنشلنی
کاشکی ده سال از عمرم کم میشد یه روز تمآم وقت می رفتیم تو دوران کودکیمون یادش به خیر رضا ک سبزوار
من عاشق رادیکال وبلفی ولیلیبیت و مزرعه حیواناااااات خدایا چقدر خالق این اثر ها ودوبلازها توانمند بودنند.
دهه 60 من دانشجو بودم . مدت چند سال تلویزیون نداشتیم . پس از چند سال با فلاکت یک تلویزیون سیاه و سفید دست دوم 12 اینچ از سمساری خریدم . کلی آن موقه شاد بودیم . با وجود اینکه جیبمان خالی بود .
الان مهندس هستم . باچند اتومبیل و خانه و تمامی امکانات و پول و تلویزیون ال ای دی و... یک صدم آن موقع هم صفا ندارد . تنها چیزی که الان دارم و دلم خوش است ( آن موقع نداشتم ) خانواده ام ( همسر و پسرم ) است .