روایتی متفاوت از «هیس دخترها فریاد نمی زنند»
پوران درخشنده کارگردان فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» در یادداشتی روایتی دیگر از آغاز و انجام این فیلم را بازگو کرد.
او این یادداشت را به صورت اختصاصی در اختیار خبرآنلاین قرار داده که متن کامل ان بدین شرح است.
سکانس ۱- سه شنبه ۲۴ اردیبهشت ۸۸/ تصمیم برای آغاز ساخت فیلم
سه سال رنج، سه سال درد؛ درد سنگین زن بودن در لایههای غبارگرفته. هر روز تلختر از دیروز، مصاحبهها پشتم را خم کردن. تحمل این همه درد پنهان را نداشتم. میبایست هرطور شده این فیلم ساخته بشه. امشب باید با صاحبخانه قرار بذارم و پول پیش خرید آپارتمان برای دفتر کارم رو پس بگیرم. نه، بهتره این خانه ساخته بشه تا اون دفتر خریده بشه...
پول را پس گرفتم، هر روز مصممتر از دیروز. توجه به کپی مصاحبهها، تست پشت تست، آمدن دختران جوان، اشکها، پنهان شدن نگاهها در پشت میز، به یکباره اتاق را ترک کردن و با چشمی پف کرده و شسته برگشتن. چقدر دردناکه این غم سنگین... به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خویش را!
پروندهها را باز میکنم و میخندم، خوب شد پیدایش کردم. به دنبال دلنوشتهها در طول کار میگردم در لابلای کاغذها تا آخر فریاد.
سالها خواستم «سلطان» باشم در زیر باران، امیرعلی «اعتراض» باشم، ذرهای «قیصر» باشم، تک مثقالی سیدرسول «گوزنها» باشم، به اندازه کبودی چشم «رضا موتوری» باشم، تفنگ شیرمحمد «تنگسیر» باشم، به قدر شعور مجید دوکله «سوته دلان» باشم.
خلاصه خواستم مرد باشم!
چندیست میخواهم شیرزن باشم، شیرین «هیس...» باشم. برای یک لبخند، آخرین فریاد باشم. لعنت به خودم! عمریست با سینمای کیمیایی زندگی کردم، عمری با بهروز خندیدم و گریه کردم، چرا؟
شیرین قهرمان ماندگاره، چراکه خودش رو فدا میکنه که بقیه دخترها بخندند و شادی کنند... آره پایان بندی فیلم باید اینطوری باشه.
سکانس ۲- پنجشنبه ۱۲ بهمن ۹۱/ اولین نمایش فیلم در جشنواره فجر
ترافیک... باران میبارد و به سختی خود را به سینما فرهنگ میرسانم. کمی دیر شده است. با صف عجیب و غریبی در پشت در سینما روبرو میشوم. دستیارم مرا از لابلای صف عبور میدهد، درسته، این صف تماشاگردان بازمانده از خرید بلیت فیلم «هیس...» است. با عجله وارد سالن میشوم و با مسئول سینما صحبت میکنم که چرا مردم باید در باران بمانند؟ او میگوید بلیت تمام شده و جا نیست. خواهش میکنم اجازه بدهند عدهای روی پلهها بنشینند که او هم قبول میکند...
حالا فیلم با گروهی نشسته روی پلهها و ایستاده در کنار سالن آغاز میشود. دلم تاپ تاپ میکند، منتظر عکس العملها هستم. سکوت تمام سالن را فرا میگیرد و هر لحظه هم بیشتر میشود تا پایان فیلم که به یکباره صدای دست زدنهای ممتد، اشک شوق، ناباوری و عشق را در چشمانم مینشاند.
نفسم بند میآید، یکباره به خودم میآیم و بلند میشوم به استقبال مردمی که متوجه حضور من شدند و... بغل کردنها، نحواهای آرام در گوشم، چشمان نگران، نگاههای بهت زده پسران و تشکر سالخوردگان و جوانان.
خدایا ازت ممنونم، تو خواستی و شد... نمیدونم این جملات را تایپ کردم، خوندم یا گریه کردم...
نظر کاربران
زنده باد بانوووووو زنده باد شیر زن زنده باددددددددددددد
درود بر این شیر زن کرد- بهت افتخار می کنیم خانم درخشنده
این فیلم رو با بچه ی کوچیک نرین!
خیلی هم اصرار نکنین با خانواده برین!
من هم اصرار کردم هم با بچه کوچیک رفتم...
یعنی الآن شخصیت نمونده برام...
پاسخ ها
اتفاقا باید تو این دوره و زمونه بچه های کوچیک کم کم با چنین مسائلی آَنا بشوند
من نمیدونستم که باید از الآن بچه ی 6 ساله رو با تجاوز و کودک آزاری آشنا کنم...!
خانوم درخشنده زنده باد به تو، تو مایه افتخار دخترا و البته پسرای ایرانی. مگه اینکه شما هرچند وقتی ما رو به یاد مظلومیتمون بندازی و ما دخترا یادمون نره که تو این کشور ما مظلوم شدیم،حقیر شدیم، له شدیم...
پاسخ ها
سارای گلم به این شوری که میگی هم نیستا... عزیزم درسته در حق ما دخترا خیلی اجحاف شده ولی قبول کن پیشرفت در محدودیت شیرین تره
Aval bezarin bebinim chejooriye bad tashvighesh konin
پاسخ ها
alan shoma sooukhti?
بچه ها م با دوستام هر هفته میریم سینما،این فیلم واقعا عالیه.محشر!!!!
فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند ان طوری که خیلی از نقد ها و پیشنهاد ها نوشته بودند نبود با اینکه پوران درخشنده سعی کرده بود یکی از مشکلات مهم جامعه ایرانی را بیان کند اما نگاه سراسر زنانه او باعث شده بود که همین مشکل در بخش مردانه جامعه ما را نبیند چرا که دقیقا همین مشکل هم برای پسران خردسال و نوجوان ایرانی وجود دارد و دقیقا به علت همین معضل اجتماعی هیچگاه پیگیری نمی شود و شاید به اندازه موارد مربوط به دختران هم نمود پیدا نکند.نمی دانم چرا پوران درخشنده نتوانسته بود بجز خانم طناز طباطبایی از بقیه بازیگران نقشی متفاوت از کلیشه های معمولشان دربیاورد و این موضوع در خصوص خانم مریلا زارعی و شهاب حسینی بسیار توی ذوق میزند و واقعا این دو هیچ بازی متفاوتی نداشتند و همان کلیشه های همیشگی را بازی کردند و حتی میمیک صورت و بدنشان نیز تفاوت نداشت . قراردادن افراد در نقض های بسیار کوتاه آن هم افرادی که می توانستند در روند فیلم موثرتر باشند این شائبه را ایجاد میکند که کارگردان آنقدر غرق داستان زنانه و حس فیمینیستی است که اصل داستان را فراموش کرده و تنها سعی میکند ظلمی که به یک زن رفته است را پررنگ کند اما چند مورد در خصوص این فیلم بسیار توی چشم است اول ضعف شخصیت های داستان مثل خانم وکیل پدر و مادر شیرین که بیشترین تقصیر را داشتند و بازپرس پرونده .دوم کش دار کردن بیش از حد صحنه های احساسی که به نظر من یه جور تقلب برای تحریک عواطف بیننده است و سوم ضعف منطق فیلم به عنوان مثال در پرونده های این حوزه اگر خانم درخشنده از وکلا حداقل یه تحقیق میکردند میدانستند که زمان رسیدگی گاه به سالها می انجامد و یا حداقل در مدت کوتاهی حکم به اجرا نمیرسد و در این مدت زمان افرادی مثل نامزد دلخسته شیرین می توانست همان کاری که در لحظات تعلیق آخر فیلم کرد را انجام دهد و دخترک را از مرگ نجات دهد .
به هر حال به خانم درخشنده به خاطر سعی در نشان دادن معضلات اجتماعی تبریک میگویم اما امیدوارم حداقل ها در اینگونه فیلم ها رعایت شود که بتوانند برای مدت زمان طولانی اثر گذار باشند.
محسن مولایی نسب
21-5-92
پاسخ ها
این متن تکراری تو همه سایتها در جواب هنر خانم درخشنده و برای توجیح رفتارهای ضعیف کپی شده :) :)
فیلم هیس! دخترها فریاد نمیزنند یک شاهکار هنری جسورانه از خانم پوران درخشنده و با هنرنمایی فوق حرفه ای بازیگران این فیلم بود، متأسفانه بدلیل کوچک بودن میدان دید برخی از هموطنانمون ، دلیل ساخت این فیلم کلا اشتباه مورد نقد قرار گرفته! کسانی که معتقدنداین موضوعات و معضلات برای پسربچه های کودک و نوجوان نیز هست، ظاهرا یا در این مملکت زندگی نمیکنند یا ترجیحشان این است که فقط تا زاویه دید خودشون رو تحلیل و بررسی کنند و قراتر از اون از توانشون خارجه!!!!
بله، ما هم منکراین نیستیم که این اتفاق برای آقایون نیز ممکنه بیافته، اما به این نکته یقین داریم که حفظ آبرو صرفا و صرفا توسط دختران و زنان مملکت من باید صورت بگیره و آقایون ازین قاعده مستثنی هستند و حتی اگر این اتفاق برایشان بیافتد تأثیر روانی بدی روی آنها خواهد گذاشت اما تأثیر چندانی روی آینده و سرنوشتشان نداره، و همه مردم با این جمله که (مرده ، واسه مرد که این حرفا عیب نیست ) این قضیه رو فیصله میدن. اما زنان و دختران مملکت من مث نقش اول این فیلم محکوم به تباهی هستند! کمند زنانی که قدرت مقابله با مشکلات را دارند و بعد از گذراندن تلاطم زندگی به زنی موفق، مدیری توانمند و مادری دلسوز تبدیل میشوند.
خانم درخشنده با هنرمندی فراوان به این نکته اشاره کرد که یک زن میتونه از خودش ، از آیندش ، از عشقش بخاطر یه آدم دیگه بگذره اما یه مرد با علم به اینکه اون زن بخاطر حفظ آبروی اون و نجات دخترش داره میره پای طناب دار ، اما بخاطر آبروش و بخاطر خودش و عقایدش حتی حاضر نشد جون ناجی زندگیشو نجات بده..
تبریک و تهنیت و خسته نباشید به خانم پوران درخشنده بخاطر توانمندی و جسارتشون