بزرگ ترین قصه گویان جهان
در یک نظرسنجی ۴۰ فیلمنامه نویس فعال این روزها که فیلم های شان پرفروش یا نامزد جایزه شده از میان تمام همکاران قدیمی و جدید شان بهترین ها را انتخاب کردند.
فیلمنامه های قابل توجه: غرامت مضاعف (1944)، سانست بلوار (1950)، بعضی ها داغشو دوست دارن (1959)، آپارتمان (1960)
کیفیتی که باعث می شود بیشتر نویسندگان به بیلی وایلدر علاقه داشته باشند، کلبی مسلکی اوست. نگاه کنایه آمیزی که به خودمحوری آمریکایی ها دارد، در برخی از محبوب ترین فیلمنامه هایش، قهرمان دروغ می گوید و محرک های واقعی اش را پنهان می کند و تصمیمات اخلاقی نادرست می گیرد. همکاران اصلی وایلدر در نوشتن فیلمنامه چارلز بکت (تعطیلات گمشده، سانست بلوار)، ریموند چندلر (با هم نتوانستند کنار بیایند اما «غرامت مضاعف» در رأس بهترین نوآرهای سینما قرار می گیرد) و آی ای ال دایموند (بعضی ها داغشو دوست دارن) بودند. فیلمنامه هایش ترکیب شیکی و عوام پسندی، شعر با دیالوگ های خیابانی و قضاوت اخلاقی با درک جذابیت های وسوسه های از راه به در کننده بودند.
۲. جوئل واتان کوئن
فیلمنامه های قابل توجه: فارگو (۱۹۹۶)، لبوفسکی بزرگ (۱۹۹۸)، جایی برای پیرمردها نیست (۲۰۰۷)، شهامت واقعی (۲۰۱۰)
برادران کوئن آنقدر در کارگردانی خوب هستند که به سادگی توانایی خارق العاده آنها در فیلمنامه نویسی تحت الشعاع قرار گرفته است. فیلمنامه های شان تنوع زیادی دارد، اما وجه مشترک همه شان شوخ طبیعی و طعنه زدن به ضعف های انسانی است. فیلمنامه های شان پر از لحظات کوچکی است که طعنه و سخره مطلق هستند. البته احتمالا بعد از دیدن فیلم های برادران کوئن حس چندان خوبی به نوع بشر نخواهید داشت اما قطعا نسبت به سینما حس بهتری پیدا می کنید.
3. رابرت تاون
فیلمنامه های قابل توجه: محله چینی ها (1974)، شامپو (1975)، ماموریت غیرممکن (1996)
خیلی از فیلمنامه نویسان موقعی از دنیا می روند که فیلمنامه هایی را نوشته یا بازنویسی کرده اند که نمی خواهند پای شان اسم بزنند. رابرت تاون سال ها به صورت رسمی این کار را انجام داد. فیلمنامه نویسی که تنوع کاری اش از فیلم های راجر کورمن تا «محله چینی ها»ی رومن پولانسکی را دربر می گیرد.
۴. کوئنتین تارانتینو
فیلمنامه های قابل توجه: سگ های انباری (۱۹۹۲)، پالپ فیکشن (۱۹۹۴)، حرامزاده های بی آبرو (۲۰۰۹)
۵. فرانسیس فورد کوپولا
فیلمنامه های قابل توجه: پاتون (۱۹۷۰)، پدرخوانده (۱۹۷۲)، مکالمه (۱۹۷۴)، اینک آخرالزمان (۱۹۷۹)
در تاریخ فیلم های عظیم نام کوپولا جایگاه خاصی دارد. او در اوج دوره ای کار می کرد که سینمای جدید آمریکا عاشق تئوری مولف بود و در نتیجه سخت است بگوییم کار کوپولا کجا به عنوان کارگردان تمام می شود و کجا به عنوان فیلمنامه نویس آغاز می شود. تحلیل کوپولا در نویسندگی به رمان نویسان می ماند. از طرف دیگر فیلمنامه هایش خیلی بصری هستند.
6. ویلیام گلدمن
فیلمنامه های قابل توجه: بوچ کسیدی و ساندنس کید (1969)، همه مردان رئیس جمهور (1976)، مصیبت (1990)
او یکی از بزرگ ترین شاعران طبقه آمریکایی با فرهنگی است که تحصیلات عالیه ندارد. برندش هوش است و توانایی که در جلب رضایت تماشاگر دارد. او کاری می کند فیلمنامه نوشتن به نظر کار ساده ای برسد در حالی که اینطور نیست.
۷. چارلی کافمن
فیلمنامه های قابل توجه: جان مالکوویچ بودن (۱۹۹۹)، اقتباس (۲۰۰۲)، درخشش ابدی ذهن بی آلایش (۲۰۰۴)
فیلمنامه های کافمن کمدی به نظر می رسند و حس تراژدی به مخاطب می دهند. فیلمنامه نویس پشت این فیلمنامه ها توانسته مفاهیم عمیق و سنگین را در سطح عام مطرح کند. داستان های سورئالیستی او امکانات سینمای هالیوود را با فیلمنامه هایش بالا برده است.
ارسال نظر