چرا جهان فیلم های میلانی معمولا سیاه و سفید است؟
«ملی و راه های نرفته اش» از اصرار تهمینه میلانی بر مضووع تقریبا همیشگی اش حکایت دارد؛ این که زنان فرشته صورت زیر دست مردان دیوسیرت با انواع و اقسام تحقیرها و شکنجه های روحی و روانی مواجه می شوند. در دنیای سیاه و سفید میلانی مرد دیو است و زن فرشته.
سیامک جوان مثبت و عاشقی به نظر می رسد، ولی برای آن ها که فیلم های قبلی میلانی را دیده اند، واضح است که قرار است به زودی نقاب از چهره بردارد و در قامت آشنای مردان فیلم های او ظاهر شود؛ در قامت مردی که همسرش را با بهانه و بی بهانه به باد کتک می گیرد، زبان به تحقیرش می گشاید و خلاصه روزگارش را سیاه می کند.
این تصویری است که میلانی سال ها تکرارش کرده است. درواقع هر وقت فضای سیاسی اجتماعی ایران برای فیلمساز مساعد بوده، او سراغ قصه همیشگی دیو و فرشته اش رفته است، یا به تعبیری دقیق تر با صراحت بیشتری به مایه مورد علاقه اش پرداخته است. مثل فیلم هایی که او در دوران اصلاحات ساخت: «دو زن»، «واکنش پنجم» و «زن زیادی». فیلم هایی که در آن ها زنان قربانیان جامعه ای مردسالار هستند. جالب این که «زن- آزادی خواهانه»کارگردان زن سینمای ایران فوت و فن فیلمسازی را در سال های دستیاری از کارگردانی آموخته که بخشی از شهرت و اعتبار و جایگاهش را مدیون ترسیم دقیق و موثر رفاقت های مردانه بوده است.
سابقه دستیاری تهمینه میلانی برای مسعود کیمیایی، جدا از یاد گرفتن دکوپاژ و میزانسن و هدایت بازیگر، خصیصه دیگری را هم به همراه داشته که می توان آن را در فیلم های تامل برانگیز میلانی دید: توانایی در خلق شخصیت های موثر و درآوردن حال و هوایی گرم و تاثیرگذار. هر دو نشانه را می شود در فیلم های «دو زن» و «نیمه پنهان» مشاهده کرد.
زن های تنهای میلانی، این فرشته های بال و پر سوخته که در جهانی مردانه گرفتار آمده اند، گاهی آن قدر موثر بوده اند وتوامان به ساختن تصویری از یک دوران یاری رسانده اند که بشود با دنیای صفر و صدی فیلمساز کنار آمد.
فیلمسازی که در انتهای دهه ۶۰ توانست در قالب گونه بی دردسر و محافظه کار آن سال های سینما، یعنی ملودرام خانوادگی، کارگردانی را شروع کند. در «بچه های طلاق»، فرشته (مهشید افشارزاده) که دانشجوی سینماست، با ورود به خانواده ای بحران زده با مشکلات دختر نوجوانی آشنا می شود که والدینش از هم جدا شده اند.
در «افسانه آه» میلانی فرم عوض می کند و حال و هوایی روشنفکرانه به فیلمش می دهد.
تکثیر شخصیت زن فیلم در قالب چهار زن و نمایش مشکلات و معضلات آن ها ادامه ای بر دیدگاه های حاکم بر «بچه های طلاق» است که به دلیل ساختار روایی آشفته اش توفیقی نمی یابد. «اغراق»، یکی از ویژگی های مهم فیلم های میلانی، وقتی در خدمت اثری در ژآنر کمدی و فیلم «دیگه چه خبر؟» قرار امی گیرد، به نتیجه ای درخور و تامل برانگیز می انجامد. فرشته (ماهایا پطروسیان) در روایت تبعیض هایی که خانواده از دوران کودکی میان او و برادرش عباس (دانیال حکیمی) انجام می دهند، به اغراق آشنای فیلم های دیگر میلانی نزدیک می شود، ولی این بار چون ژآنر فیلم کمدی است، جالب توجه از کار در می آید.
رخ دادن دوم خرداد و فضای بازی که محصول این اتفاق بود، باعث شد میلانی بتواند فیلمنامه ای را جلوی دوربین ببرد که ظاهرا سال ۷۲ نوشته و بارها با ساختنش مخالفت شده بود. در دورانی که نقش زن ها در فضای اجتماعی سیاسی پررنگ تر از قبل شده بود، میلانی «دوزن» را جلوی دوربین برد. بهترین فیلم میلانی در بهترین زمان ممکن ساخته شد.
همه مردانی که در «دو زن» به تصویر کشیده شده اند، جز همسر رویا، دوست فرشته (که او هم از فرط مثبت بودن یک تیپ نمایشی باورناپذیر از کار درآمده)، منفی هستند: از احمد (آتیلا پسیانی) که مردی سنتی است تا حسن (محمدرضا فروتن) لمپنی که از دل فیلم های فارسی دهه 50 آمده است و حتی پدر فرشته (رضا خندان) که دخترش را مجبور به ازدواج با مردی می کند که تناسبی با او ندارد.
حکایت مکرر دیو و فرشته این بار تاثیرگذار از کار در می آید، چون میلانی می تواند تماشاگر را با فرشته «دو زن» همدل کند. کاراکتری که تماشاگر به لحاظ عاطفی با او همراه می شود و او با به مثابه زنی می پذیرد که قربانی جامعه مردسالار شده است.
دو سال بعد از «دو زن» و در آخرین سال دولت اول اصلاحات، میلانی با «نیمه پنهان» رادیکال ترین فیلم کارنامه اش را می سازد؛ فیلمی که صراحت اجتماعی اش ار «دو زن» هم پررنگ تر است. اگر انقلاب فرهنگی در حاشیه قصه زندگی فرشته مطرح می شود، این رخداد در آینده فرشته «نیمه پنهان» نقشی پررنگ ایفا می کند. در «واکنش پنجم» نمایش تقابل فرشته (نیکی کریمی) با حاج صفدر (جمشید هاشم پور) بیش از آن که تراژدی باشد به کمدی ناخواسته شباهت یافته است.
اغراق های میلانی از طرف تکرار، کار را به هجو مفاهیم مورد علاقه اش می کشاند. این اتفاق به شکلی گسترده تر در «زن زیادی» رخ می دهد. دنیای سیاه و سفید میلانی فیلم به فیلم با پرداختی هجو آمیزتر همراه می شود. جالب این که میلانی در «آتش بس» سراغ کمدی رمانتیک می رود و نسخه ای ایرانی از فیلم معروف «آقا و خانم اسمیت» را ارائه می دهد.
کل کل های تمام نشدنی گلزار و افشار، با پرداخت حرفه ای فیلمساز، از فیلم اثری گرم و مفرح می سازد؛ به خصوص که این بار پیام های اجتماعی و «زن- آزادی خواهانه) یا کنار گذاشته شده یا به خدمت قصه درآمده اند.
در فیلم «سوپراستار» که زمان دولت اول احمدی نژاد ساخته می َود، میلانی برای اولین بار فیلمی مردمحور می سازد. شخصیت اصلی این فیلم کوروش زند (شهاب حسینی) است؛ مردی که گرچه به لحاظ تبارشناسی شبیه مردان فیلم های قبلی فیلمساز است، موقعیتی استثنایی دارد: او امکان تحول و به خودآمدن برایش پیش بینی شده است. «سوپراستار» را حتی می توان محصول توقیف «تسویه حساب» فیلم قبلی میلانی دانست که در آن افراط در رسیدن به حساب مردان دردسرساز شده بود.
در «یکی از ما دو نفر»، دیگر فیلم میلانی در این سال ها، بابک «بهرام رادان» مثل کوروش زند در فیلم «سوپراستار» یک دن ژوان ایرانی است، با این تفاوت که بابک «یکی از ما دونفر» که کارش اذیت و آزار شخصیت مثبت فیلم، سارا (السا فیروزآذر)، است آن قدر گل درشت و اغراق آمیز از کار درآمده که یک تنه شکست همه جانبه فیلم را رقم می زند. پس از ناکامی «یکی از ما دو نفر» بازگشت به دامن کمدی رمانتیکک و ساختن دنباله ای بر فیلم پرفروش «آتش بس» (اولین فیلم میلیاردی سینمای ایران) انتخاب مطمئنی به نظر می رسید.
«آتش بس 2» گرچه در مقایسه با آثار متاخر سازنده اش فیلم بهتری است در قیاس با فیلم «آـش بسم آشکارا کم می آورد. یکی از دلایلش هم این است که شیمی رابطه زوج بهرام رادان و میترا حجار به اندازه تیم گلزار و افشار دلپذیر از کار درنیامده است. صدور بیانیه های روان شناختی در «آتش بس 2» یک بار دیگر نشان می داد برای میلانی حتی هنگام ساخت یک کمدی رمانتیک تجاری هم بیان دغدغه هایش از هر چیزی، از جمله سینما، مهم تر است. این راهی است که میلانی انتخاب کرده و ظاهرا باید آن را به عنوان خصیصه او پذیرفت.
نکته این جاست که با گذر از دهه ۷۰، او در ۱۵ سال اخیر به ندرت توانسته فیلم موثری بسازد. فیلمی از جنس «دو زن» در کارنامه میلانی با وجود تکثیر تاسف بار حکایت های دیو و فرشته، تکرار ناپذیر به نظر می رسد. دست کم «ملی و راه های نرفته اش» مثل اغلب فیلم های این سال های میلانی این را می گوید. مایه های «زن- آزادی خواهانه» دلخواه فیلمساز، هم اگر روزگاری نشانه ترقی خواهی محسوب می شد، حالا به شدت دمده و نخ نما به نظر می رسد.
نظر کاربران
فیلم تسویه حساب عالی بود
قانون و حکایت رفتن دیوها و آمدن فرشته ها @mostafa111 "دیو چو بیرون رود فرشته درآید" ، این بیتی مشهور از شعر حافظ شیراز که بیانگر تقدم، و لزوم بیرون رفتن "دیو" برای ورود "فرشته" است؛ این در حالیست که در دنیای مادی ما تحقق "دیو" و یا "فرشته" مطلق غیرممکن، و در واقع رفتن و آمدنی برای این دو نمی تواند تصور کرد؛ زیرا که این دو حقیقتی لازم، موجود و در کنار هم ماندگارند. رفتن به دنبال آوردن این، و یا برداشتن آن، کاری از پیش نخواهد برد، و رویا سازی برای حضور فرشته و بیرون راندن دیو، تنها به گرفتاری در دست قهرمانانی منجر می شود، که مدعی آوردن چیزیند که صورت تحقق آن خیالی بیش نیست، بلکه باید به دنبال کسانی بود که سعی دارند تا با وضع قوانین و سازوکارهای مناسب، به کنترل و میزان کردن حضور فرشته صفتی و زدودن دیوصفتی باشند، تا دنیا را انسانی تر کرد، که دیو و فرشته ایی خالص در این جهان محدود و نسبی وجود ندارد.