پسوند پنجمین قسمت از سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» در مورد کلیت ساخته شدن چنین فیلمی صدق میکند. «مردگان قصه نمیگویند» در حقیقت اشاره مستقیم به این قسمت از فیلمهای دنبالهدار موفق کمپانی دیزنی دارد.
خبرگزاری صبا: پسوند پنجمین قسمت از سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» در مورد کلیت ساخته شدن چنین فیلمی صدق میکند. «مردگان قصه نمیگویند» در حقیقت اشاره مستقیم به این قسمت از فیلمهای دنبالهدار موفق کمپانی دیزنی دارد. زمانی که شما سهگانهای موفق میسازید و با عبور سالها، آن را به خاک میسپارید باید سعی کنید وقار و حرمت محصول خود در گذشته را حفظ کنید زیرا براساس شواهد تاریخی، اثر شما مدتهاست دار فانی را وداع گفته است و دیگر حرفی برای گفتن ندارد. به این ترتیب پس از قسمت چهارم ناامیدکننده، حال نوبت قسمت پنجمی رسیده است که بهمعنی دقیق کلمه قصه نمیگوید. قصهای برای گفتن وجود ندارد و هرچه است تکرار نکتههای مثبت سه قسمت ابتدایی این بلاکباستر است.
اولین قسمت سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» به موفقیتی غیرمنتظره دست یافت؛ اکشن، هیجان، پیرنگی جذاب حول محور انتقام، انرژی فوقالعاده زیاد که با موسیقی متن هانس زیمر دوچندان میشد و شخصیتهایی دوستداشتنی که گل سرسبد آنها کسی نبود جز کاپیتان جک اسپارو با نقشآفرینی بسیار مناسب جانی دپ.
این کاراکتر با شمایل منحصربهفرد خودش که عبارت بود از موهایی بافته و بلند، سربندی کج و کوله، لباسهایی کهنه و خطچشمی سیاه، توانست در دل فرهنگ عامه به آیکونی ماندگار بدل شود و هنوز هم میتوانیم اشخاص زیادی را در جشنهای مختلف بالماسکه با لباس و گریم وی ببینیم. در ابتدای کار همهچیز خوب بود و سهگانه مذکور راه خود را بهدرستی ادامه داد و به پایان رساند. اما پس از اتمام این سهگانه مشخص شد که فروش چشمگیر آن حسابی دهان کمپانیهای فیلمسازی را آب انداخته است و نمیتوانند از خیر ساخت ادامهای بر این ماشین تولید پول بگذرند.
با تغییر کارگردان و بخشی از بازیگران محوری اثر، قسمت چهارم تبدیل به تقلبی شد که شخص از روی دست خودش انجام میدهد و حال در قسمت پنجم شاهد تقلیدی هستیم که سازندگان از روی خودشان انجام میدهند. این عملکرد، اثباتدهنده سخن مشهور قدیمی است که میگوید: آدم خوشذوقی که پول و پلهای دارد دست به کارهای احمقانه هم میزند.
حداقل قسمت چهارم این سری فیلمها را میتوان به چشم فیلمی مستقل و جدا از سهگانه اصلی پذیرفت. فیلمی که جدا از داستانهای سه قسمت اول برای خود جایی بهعنوان یک اثر ضعیف باز کرده و قصهای متفاوت را روایت میکند.
اما «مردگان قصه نمیگویند» بهصورت کامل کپیبرداری از قسمت ابتدایی این سری آثار است و با حضور بازیگرانی چون کایرا نایتلی و اورلاندو بلوم که ارجاعدهنده قصه به سهگانه اصلی هستند نمیتوان چنین فرضی برای این قسمت در نظر گرفت. پیرنگ اصلی «مردگان قصه نمیگویند» کاملا روی روایت سهگانه مشهور «دزدان دریایی» بنا شده است و در چنین شرایطی است که ضعفهای آن بیشتر و آزاردهندهتر به چشم میآید. از این لحاظ (خط داستانی) میتوان «مردگان...» را قسمت چهارم این سری فیلمها در نظر گرفت.
البته که کاپیتان جک اسپارو باردیگر روی پردههای سینما جان گرفته است و باید این واقعیت را در نظر گرفت که رفتار و ویژگیهای این شخصیت بهتدریج دارد به گونهای تکرار منجر میشود که خالقان مجبورند رفتارهای متضاد همیشه را برای وی تعریف کنند تا مقدار کمی تازگی و انرژی به آن اضافه شود. در چنین مواقعی است که میگویند، کاراکتر از فرط تکرار ویژگیهای خاص خود درحال شرمنده کردن ایفا کنندهاش است.
شاید بههمین دلیل است که مسئولان کمپانیهای دیزنی و جری بروکهایمر با اضافه شدن هر قسمت سعی دارند، چند شخصیت جوان و جذاب به قصه اضافه کنند تا تکمیلکننده کاستیهای کلیشههای شخصیتهای کهنهشده باشد.
در هر صورت فیلم از جایی آغاز میشود که هنری ترنر (برنتون تیویتز) قصد کرده است پدر نفرین شدهاش ویل (با نقشآفرینی اورلاندو بلوم) در کشتی هلندی را از شر زندگی تلخی که گرفتارش شده آزاد کند. هنری مدتهاست در دل دریاها به تفحص و تحقیق پرداخته است و در راه ماجراجوییهایش با کشتی مردگان کاپیتان سالازار (با نقشآفرینی خاویر باردم) روبهرو میشود.
آنها که طبق معمول نفرین شدهاند و این اتفاق را از چشم کاپیتان جک اسپارو میبینند، تمام خدمه کشتی سلطنتی بریتانیا را به قتل رسانده و هنری ترنر را زنده میگذارند تا پیغامهایشان را به گوش دیگران (بهخصوص جک اسپارو) برساند. هنری با ورود به شهر دستگیر شده و درحالیکه به جرم خیانت محکوم میشود با دختری به نام کارینا اسمیت (با نقشآفرینی کایا اسکودلاریو) آشنا میشود.
کارینا نیز مانند هنری علاقه زیادی به کشف رازهای مخوف دریاها دارد و پس از دیداری کوتاه اتحاد کوچک آنها شکل میگیرد. هنری در زندان موفق میشود کاپیتان جک اسپارو را ملاقات کند. شخصی که همچنان درحال نوشیدن و تلوتلو خوردن است و یک کشتی دیگر را نیز از دست داده است. هنری پیام کاپیتان سالازار را به جک میرساند و از او میخواهد برای یافتن عصای پوزیدان (که بهظاهر تنها راه شکستن تمام طلسمهای دریاهاست) به او بپیوندد.
پس از مقدار قابلتوجهی تعقیب و گریز درنهایت کاپیتان جک، هنری و کارینا راهی یافتن این عصای جادویی میشوند. از سویی دیگر سالازار از بند نفرین مثلث مرگی که در آن گرفتار بود، رها شده و راهی مرکز دریاها و قتل عام دزدان دریایی میشود. اولین شخصی که میتواند جلوی سالازار ایستادگی کند و کشته نشود کسی نیست جز کاپیتان هکتور باربوسا (با نقشآفرینی جفری راش). باربوسا به سالازار پیشنهاد میدهد که در ازای نگرفتن جانش، او را در راه یافتن و به قتل رساندن جک اسپارو یاری کند. ناگفته نماند که نقشه اصلی باربوسا رسیدن به عصای پوزیدان و در دست گرفتن قدرتی قابلملاحظه است.
او بهمحض یافتن جک، با وی و گروهش همراه میشود تا از دست سالازار فرار کنند و عصای مذکور را به دست آورد. در همین زمان باربوسا متوجه میشود که کارینا اسمیت جوان و زیبارو، در حقیقت دخترش است و همین واقعیت انگیزهاش برای نابودی سالازار را متفاوت میکند. مشکل اینجاست که کینه سالازار از کاپیتان جک اسپارو بسیار عمیق و سختتر از آن چیزی است که به نظر میرسد و...
خاویر باردم بازیگر مشهور اسپانیایی در قالب شخصیت کاپیتان آرماندو سالازار دقیقا همان مسیری را طی میکند که شخصیتهای شریر قسمتهای گذشته از آن عبور کردهاند. سالازار که شکارچی دزدان دریایی محسوب میشود، ویژگی خاصی به شخصیتهایی نظیر باربوسا، دیوی جونز (با نقشآفرینی بیلی نی) و ریش سیاه (با نقشآفرینی ایان مکشین) اضافه نمیکند و طبیعتا ضعیفتر از آنها نیز ظاهر نمیشود.
شاید جذابترین شخصیت شریر سری فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» همان کاپیتان باربوسا باشد که با تغییر کاربری در قسمتهای بعدی نیز حضور یافته است و خالقان این آثار تا قسمت پنجم از او استفاده بهینه کردهاند. کارگردانی این قسمت نیز بر عهده فیلمسازان خوب و جوان نروژی یواخیم رونینگ و اسپن سندبرگ است.
اشخاصی که در کارنامه آنها اثر چشمنواز و برجستهای چون «کان تیکی»، اثر پارتیزانی درباره جنگجهانی دوم با عنوان «مکس مانوس: مرد جنگ» و فیلم ضعیف «راهزنها» با بازی سلما هایک و پنهلوپه کروز به چشم میخورد. «مردگان قصه نمیگویند» نیز مانند «کان تیکی» پر از قابهای زیبا و پر عظمت در دل دریاها و اقیانوسهاست و به احتمال زیاد همین ویژگی باعث سپردن سکان هدایت کشتی «دزدان دریایی کارائیب» به آنها شده است.
درنهایت باید گفت که فیلم پر از تکرار است؛ از خط اصلی روایت تا شخصیتهای تازه به میدان آمده سعی دارند تا یادآور شکوه سه قسمت نخست این مجموعه باشند. شخصیتهای هنری ترنر و کارینا اسمیت بهصورت مستقیم از روی دست کاراکترهایی که اورلاندو بلوم و کایرا نایتلی آنها را ایفا میکردند نوشته شدهاند و از سویی دیگر به نظر میرسد جانی دپ حتی خودش باور ندارد کاپیتان جک اسپارو است.
کاپیتان سالازار در سکانسی از فیلم خطاب به شخصیتهای دیگر میگوید: اینجا جایی است که داستان به پایان میرسد. پیام ما نیز به خالقان و تهیهکنندگان «دزدان دریایی کارائیب» همین است. خواهش میکنیم اجازه دهند خاطره خوش سهگانه ابتدایی برای ما باقی بماند و از سریدوزی دست بردارند. متاسفانه خبرها حاکی از ادامهدار بودن این رویه است و به نظر میرسد بار دیگر جانی دپ بهخاطر دستمزد قابلملاحظهای که دریافت میکند قصد دارد در کالبد جک اسپاروی از نفس افتاده ظاهر شود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
چرا نگغت گلشیفته هم توش بازی می کنه؟