مهم ترین شارحان اروپایی «نیچه»
هر فهرستی از فلاسفه بزرگ که حاوی نام نیچه نباشد، فهرست ناقصی به شمار می آید. فیلسوفی که از ذهنی چالاک برخوردار بود و بی ایمانی فرهنگ مغرب زمین را صراحتا فریاد کشید.
جوزف پیتر استرن
کتابی که جوزف پیتر استرن درباره نیچه نوشته نه تنها کامل ترین کتابی است که برای آشنایی با نیچه نیازمند مطالعه آن هستیم، که خوشخوان ترین کتاب نیز به شمار می رود. کتاب عزت الله فولادوند با ترجمه های کتب قبلی قابل مقایسه نیست و از اتقان بهتری برخوردار است. نویسنده نیز توفیق این را داشته که اثری منسجم درباره یکی از سر به هواترین فلاسفه غربی تالیف کند. ج.پ. استرن معتقد است که در هر انتقادی از نیچه باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که آثار او را چگونه خوانده ایم. به این ترتیب خواندن نیچه و فهم فلسفه ورزی او به غایت دشوار می نماید. به همان اندازه که آسان و قابل دسترس محسوب می شود.
مارتین هایدگر
به نظر اهالی فلسفه، کتابی که هایدگر درباره نیچه نوشته است، جزو مهم ترین تاب هایی است که درباره نیچه و افکار او منتشر شده است. این کتاب سه جلدی روایت تفسیری از هایدگر درباره نظام فکری نیچه است. هایدگر، همانند نیچه معتقد است که هم مسیحیت و هم یهودیت افلاطون گرایی را به مردمان منتقل کردند، با این تفاوت که در اینجا خداوند است که خاستگاه همه امور واقعی است و نه ایده ها.
کارل یاسپرس
اما در میان آثاری که در شرح احوال و افکار نیچه نوشته شده اند، «نیچه» مارتین هایدگر و «نیچه» کارل یاسپرس هنوز چون دو ستاره درخشان جلوه گری می کنند. نویسندگان این دو اثر خود نیز از فلاسفه بزرگ قرن بیستم هستند. هر دو فیلسوف هستی اند و هر دو نیچه را جدا از افق اندیشه خود تفسیر کرده اند. با این حال فرق بزرگ آنها این است که هر قدر هایدگر نیچه را در قالب تفکر خود و به رنگ خود در آورده، یاسپرس برعکس به نیچه مجال سخن گفتن داده و با انبوهی از نقل قول ها حتی آنجا که مقصد نیچه را تقرب به هستی دانسته، ما را قانع می کند که نه از خود که از نیچه سخن می گوید.
اساسا یاسپرس در همداستانی با متفکران بزرگ که مستلزم از خود به در شدن و داشتن گوش نیوشاست، استاد است. باید توجه داشت که تفسیرهای موجود از فلسفه و اندیشه نیچه به ویژه در زمانی نوشته و منتشر می شوند که هیچ هنرمند و متفکری در آلمان از تیغ سانسور و خشم نازی در امان نبود و شجاعت و دلاوری یاسپرس را باید در این دانست که در آشفته بازار نازی ها که همه آثار نمی توانستند یک تفسیر صحیح، کامل و به دور از نازیسم ارائه دهند، آمده و در مقابل این رویکرد از نیچه و تفکرش اعاده حیثیت کرده است.
بسیاری معتقدند خوانش دلوز از نیچه، نیچه ای جدید را به جهان فلسفه معرفی کرده است. البته امتیاز فلسفه نیچه نسبت به دیگر فلسفه های جدید غربی این است که تصور ما از سنت اندیشه در مغرب زمین را از بنیاد دگرگون می کند. او اندیشه را از مبنای حقیقت و خط گسست و به قول دلوز آن را به مثابه یک تأویل به کار بست و نه یک معیار حقیقت جو.
ژیل دلوز نویسنده کتابی درباره نیچه است که خواندنش نسبت به دیگر کتبی که درباره نیچه نوشته شده است دشوار نیست. دلوز معتقد است هنگامی که کسی می پرسد فلسفه به چه کار می آید، پاسخ باید ستیزه جویانه باشد چرا که پرسش کنایه آمیز و نیش دار است. فلسفه نه به دولت خدمت می کند و نه به کلیسا، که هر دو دغدغه های دیگری دارند. فلسفه به خدمت هیچ قوه مستقری در نمی آید. کار فلسفه ناراحت کردن است. فلسفه ای که هیچ کس را ناراحت نکند و با هیچ کس ضدیت نورزد، فلسفه نیست.
نظر کاربران
بسیار سپاس