سه چهره پنهان استاد شجريان
با آمدن ماه رمضان دوباره ماجراي پخش مناجات و ربناي شجريان داغ شده است، اين بار البته پاي ماجراهاي ديگري هم در ميان است.
در چند روز مانده به ماه مبارك رمضان دوباره همان بحث هميشگي بر سر زبانها افتاد؛ «ربناي شجريان پخش ميشود؟» اين سوال اگرچه تا سالها جواب تكراري «نه» داشته باشد اما همچنان مردم در مورد اين موضوع صحبت ميكنند و هرسال درخواست ميكنند كه دوباره پخش شود.
انتخابات و به خصوص مواضع رحسن روحاني نقطه آغاز دوبارهاي براي طرفداران اين خواننده موسيقي ايراني بود تا دوباره پاي شجريان به سالنهاي كنسرت باز شود، ربنا از راديو و تلويزيون پخش شود و آلبومهاي او منتشر شوند. بهدور از تمام حاشيههاي غير موسيقايي پرشمار اين دورانش.
گروههاي سياسي ديگر هم اين روزها تلاش دارند تا شجريان را وارد ميدان كنند و از او به عنوان يك برگ برنده در بازي سياسي از آن استفاده كنند. اينها بهانههايي است كه دوباره نگاهي به زندگي شجريان بيندازيم و چهرههاي متفاوتي كه او در طول سالهاي فعاليتاش داشته و مواضعش در اتفاقات مختلف. چهرههاي سياسي، هنري و مذهبي.
چهره مذهبی
اين دهان بستي؟!
محمدرضا شجريان قبل از اينكه در ۱۸ سالگي «موسيقي» پيشه كند، يك قاري قرآن تمام عيار بود. او كه در مشهد متولد شده بود، از هشت سالگي نزد پدر قرائت قرآن ياد گرفت، پدري كه خودش يكي از قاريان شناخته شده مشهد بود و پسر را آنچنان تربيت كرد كه وقتي محمدرضا ۱۲ ساله بود، صدايش براي اولينبار از راديو خراسان با تلاوت آيات قرآن پخش شد و وقتي سراغ موسيقي رفت به عنوان يك قاري در مشهد مشهور بود.
محمدرضا شجريان در قرائت قرآن آنقدر مهارت داشت كه سالهاي پيش از انقلاب وقتي در سفري برای اجرای کنسرت به ترکیه رفته بود، سفير ايران در تركيه از او ميخواهد به جاي قاري ايراني كه بيمار شده در مسابقات قرائت قرآن شركت كند. شجريان هم ميپذيرد و بعداز شركت در مسابقه مقام دوم جهان را كسب ميكند.
سال ۵۸ وقتي محمدرضا شجريان در فضاي موسيقي سنتي ايران شناخته شده بود قصه شكلگيري نواي «ربنا» آغاز شد... نوايي كه قرار نبود با صداي محمدرضا شجريان خوانده شود: « سال ۵۸ تغيير و تحولاتي در راديو مخصوصا در بخش موسيقي در حال شكلگيري بود.
در اين جريانها بود كه رئيس وقت راديو آقاي وجيهاللهي كه فردي تحصيلكرده و روشنفكر بود از من موكدا و مرتبا ميخواست با توجه به تغيير و تحولات سياسي و مذهبي ايران براي پخش آثار جديد قبل از افطار طرحي انجام بدهم. به ايشان گفتم سالهاست من از آن فضا دور شدم و راه من با موسيقي و اركستر تعريف شده است و اين كار الان من نيست اما ايشان گفت كه فقط شما ميتوانيد و ما تنها شما را داريم و از من خواست براي دم افطار، مناجاتها و اذان كاري انجام بدهم.»
با اين اصرارها محمدرضا شجريان در آستانه چهل سالگي، در تابستان ۱۳۵۸ آموزش عدهاي از قاريان راديو كه قرار بود دعاي سحر و مناجات ماه رمضان را بخوانند، شروع كرد. اما توليد نوايي براي لحظههاي پيش از افطار كاري نبود كه قاريان راديو به راحتي بتوانند از عهده آن بربيايند: «از من خواستند كه براي برنامههاي دم افطار هم فكري بكنم... مردم به ربنا و دعاي سحر مرحوم ذبيحي و اذان مرحوم موذنزاده اردبيلي عادت كرده بودند. نميشد به اين راحتي اين عادت را در مردم تغيير داد. پس بايد براساس آن حال و هوا حركت ميكردم، اما در عين حال ميخواستم اثر ويژگيهاي خاصي هم براي خودش داشته باشد تا بتوان اين را هم به مردم بقبولانيم.»
او «ربنا» را در دستگاه «سهگاه» و با مركبخواني آوازهای دیگر ردیف موسیقی ایرانی از جمله آواز «افشاری» و گوشه «عراق / صبا» خواند. لحني كه براي اولينبار براي خواندن چنين آياتي استفاده ميشد:«لحنی که من برای این اثر انتخاب کردم چیزی بین قرائت قرآن و آواز خواندن است. چون کلمات عربی خوانده میشود، باید موسیقی متناسب خودش انتخاب بشود. با اینکه من این لحن را به خوبی بلدم اما نمیخواستم صرفا لحن ربنا قرائت قرآن باشد. میخواستم ربنا ایرانی پسند باشد. من هم مرکبخوانی و سهگاه را برای ربنا انتخاب کردم که هم در قرائت قرآن از آن استفاده میکنیم هم در آواز تا هم کسی که به عربی و قرآن آشناست لذت ببرد و هم کسی که از آواز ایرانی شناخت دارد.»
محمدرضا شجريان و روانشاد صالحي كه قرآنخوان حرفهاي بود به استوديو رفتند تا صالحي ربنا را بخواند. اما چيزي كه خوانده شد، به خواسته شجريان نزديك نبود. بعد از روزها تمرين، دوباره سهنفر ربنا را خواندند، شجريان كارها را اصلاح كرد و دو روز مانده به رمضان به رئيس راديو رساند. همان روزها رئيس راديو و فريدون شهبازيان كه ربنا را با صداي محمدرضا شجريان شنيده بود، اصرار كردند ربنا با صداي خود او پخش شود اما: «من مصرانه ميگفتم كه صداي من نبايد اينگونه پخش بشود، هيچ اجازهاي به آنها براي پخش ندادم... من اين كارها را براي پخش نخوانده بودم و به عنوان درس و آموزش ضبط كرده بودم تا بقيه تمرين كنند. اما روز اول ماه رمضان ديدم ربنايي را كه خودم خواندهام از راديو پخش شد.» پخش اول «ربنا» با صداي محمدرضا شجريان از سال ۵۸ آغاز شد. پخشي كه سالهاي اول بدون نام خواننده بود و سالهاي بعد با استقبالي كه مردم از اثر كردند، خود شجريان اجازه افشاي نامش را داد.
اجراي نوايي از آيات قرآن تنها به ربنا محدود نشد و شجريان در همان سالها آلبوم «به ياد پدر۱» و «به ياد پدر۲» را با انتخاب آياتي از قرآن كه خودش تلاوت كرده بود منتشر كرد. آلبومهايي كه نشاندهنده علاقه او به قرآن كريم بود. آنقدر كه زنده یاد فریدون مشیری در مقالهای که به سال ۱۳۷۰ در فصلنامه «آوا» در آلمان چاپ شده، مینویسد: «سال ۱۳۵۶ در سفری به خراسان، چنین پیش آمد که شجریان و من از راه هراز عازم مشهد شدیم و قرار بود در گرگان به محمدرضا لطفی و گروهش که میخواستند برنامهای در مشهد اجرا کنند، بپیوندیم. از تهران که راه افتادیم شجریان رانندگی میکرد و من درکنارش موسیقی میشنیدم.
پس از طی مقداری از راه و سخن گفتن از هر دری، شجریان نوار تازهای را که از مصر خواسته بود و برایش فرستاده بودند، در دستگاه پخش اتومبیل گذاشت تا به اتفاق بشنویم. خوش آوازی به بانگ بلند قرآن همیخواند و پس از قرائت هر آیه فریاد از مرد و زن برمیخاست؛ زیرا که معنای سخن را میفهمیدند. شیوه قرائت او ظاهرا به شیوه الازهر معروف است. وقتی تمام شد، شجریان با همان شیوه، اما شیرینتر و دلنشینتر آیاتی چند خواند. حرکت، سکوتها و تجوید به اندازهای زیبا و حیرت آور بود که تنها میتوانم بگویم بینظیر.»
چهره سیاسی
حاشيههاي مهمتر از متن
شجريان چهره سياسي است؟ البته كه او هميشه اين ادعا را در مصاحبههاي مختلفش تكذيب كرده است، اما در طول دوران فعاليت هنرياش و به خصوص در سالهاي اخير صحبتها و فعاليتهاي او در زمينه سياسي بسيار جنجالبرانگيز بوده است. سابقه فعاليتهاي سياسي شجريان به قبل از انقلاب برميگردد. درست زماني كه همراه با هوشنگ ابتهاج به عنوان مدير برنامه گلها و چندتن ديگر از همكارانش مانند لطفي، مشكاتيان، عليزاده و ... در سال 1357 و درست بعد از كشتار 17 شهريور، در اعتراض به سياستهاي نظام شاهنشاهي به صورت جمعي از راديو استعفا دادند.
همزمان آنها كانون چاووش را پايهگذاري كردند كه منشا مهمترين اتفاقات در موسيقي انقلاب اسلامي بود.
چندماه بعد با به پيروزي رسيدن انقلاب اسلامي، شجريان در گروه چاووش كارهايي را با محتواي انقلابي توليد كردند كه آن روزها بسيار گل كردند. «ايران اي سراي اميد»، «از خون جوانان وطن»، «برادر بيقراره» و ... از يادگارهاي آن دوره است اما روزهاي خوب شجريان در عرصه سياسي خيلي زود گذشت و خواننده انقلابي آن روزها خيلي زود دچار مشكلات جدي شد.
شجريان در كنسرتي در دانشگاه تهران به روي صحنه رفت كه بعدها مشخص شد از طرف چپهاي مخالف نظام و با اهداف سياسي برگزار شده است. هرچند او و گروهش از اين اتفاقات باخبر نبودند، اما به هر حال اين اتفاق باعث خانهنشيني چندساله او شد. سالهايي كه به قول خودش مشغول پرورش گل و گياه در خانه بوده.
سالهاي بعد از چاووش شجريان هميشه نسبت به دولتها و سياستهاي نظام زاويه داشته است. هرچند اين زاويه بيشتر به مسائل هنري برميگشت، اما او را هميشه به عنوان يك چهره منتقد ميشناختند. با اين حال مشي هميشگي او اين بود كه خود را دور از سياست تعريف كند و بيشتر به كارهاي هنرياش بپردازد. از نمونه اين حاشيهها ميتوان به نامه شجريان به علي لاريجاني رئيس وقت سازمان صدا و سيما اشاره كرد كه در آن خواسته بود تا هيچ كدام از كارهايش از راديو و تلويزيون ملي پخش نشوند، البته به جز ربنا!
هرچند شجريان هيچ وقت رابطه خوبي با سياستمداران نداشت، اما ميتوان گفت رابطه او با اصلاحطلبان بهتر از بقيه بود. او با چهرههاي شاخص اصلاحات مانند مهاجراني، مسجد جامعي، سيد محمد بهشتي و ... رابطه خوبي داشت. اين رابطه آنقدر قوي بود كه بعد از چند سال كنسرت ندادن در ايران، در سال ۸۳ و به بهانه كنسرت بم دوباره در تهران به روي صحنه برود.
او قبل از انتخابات ۸۸اعلام كرده بود كه مانند دورههاي قبلي از هيچ نامزدي حمايت نميكند. همينطور هم بود اما بعد از انتخابات ماجرا كمي فرق كرد... زماني كه هنوز بازار اتفاقات بعد از انتخابات گرم بود، آهنگي را منتشر كرد كه كاملا سياسي بود. بعد از اين فعاليتها موج انتقادات رسانههاي اصولگرا از شجريان شروع شد. در مهرماه ۸۸ زماني كه براي انجام يك تور گسترده در اروپا و آمريكا راهي تركيه شد، شبكه بيبيسي فارسي مستندي از او پخش كرد كه باعث حيرت همه شد. شجريان در اين مستند نظرات تند و شديدي را عليه نظام بيان كرد و گفت كه آهنگهاي انقلابي كه خوانده به خاطر مردم بوده و نه به خاطر انقلاب. بلافاصله بعد از آن رسانههاي بيگانه ديگر هم دست به كار شدند و شجريان را سوژه خود قرار دادند براي بحثهاي داغ سياسي خودشان. شبكه VOA بعد از آن با او مصاحبه كرد و بعد از آن هم يك شبكه استراليايي و همينطور رسانههاي ديگري مانند يورونيوز و CNN . تحركات سياسي شجريان در اين دوران شگفت انگيز است.او در همين سال در نامه اي به ضرغامي اجازه پخش ربنا را از تلويزيون سلب كرد.
در روزهايي كه همه فكر ميكردند شجريان ديگر قصد برگشت به ايران را ندارد يا با بازگشتاش به ايران اتفاقهاي خوبي در راه نيست، او خيلي راحت به ايران برگشت و مشكل خاصي براي او ايجاد نشد. بعد از آن شجريان بارها و بارها به خارج از كشور سفر كرد و به ايران بازگشت و در هيچ كدام از اين سفرها اتفاقي براي او نيفتاد. با اين حال رسانههاي تندرو او را تهديد كرده بودند و عليه او مقالههاي تندي نوشته بودند و گاه از قوه قضاييه خواسته بودند كه به خاطر اظهارات ضد انقلابياش او را محاكمه كنند!
كمترين مشكل اين موضعگيريهاي شديد سياسي براي شجريان ممنوعالكار شدن بود. بعد از ۸۸ او هيچگاه نه خواسته و نه توانسته در ايران كنسرتي برگزار كند. با اين حال دو آلبوم او در همين زمان مجوز انتشار گرفتند.
روحاني، رئيسجمهور منتخب در يازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري و همينطور عارف ديگر كانديداي اين انتخابات با بردن نام شجريان در مناظرهها و تبليغات انتخاباتي پاي او را دوباره به سياست باز كردند. ماجراي شجريان آنقدر موضوع مهمي بود كه دقايقي از مناظرهها به بحث در مورد او گذشت. حسن روحاني همچنين در فيلم انتخاباتياش از شجريان به عنوان خواننده مورد علاقهاش نام برد و بخشهايي از موسيقي او را پخش كرد.
چهره فرهنگی
روي خط محبوبيت
محمدرضا شجريان كه امروز لقب استاد آواز ايران را يدك ميكشد، پيش از انقلاب آنقدر پرآوازه نبود. دهه 40 جوان بيستوچندسالهاي بود كه در چند برنامه «گلها» شركت كرده بود و شاگرد اسماعيل مهرتاش بود. اسماعيل مهرتاشي كه استاد موسيقي و هنرپيشگي بود و در موسيقي شاگرد اساتيدي چون علينقيخان وزيري و درويشخان بود كه هر دويشان از بنيانگذاران تئوريهاي موسيقي سنتي ايراني و جمعآوري رديفها و دستگاهها محسوب ميشوند.
ذاتش هنرمند بود
شجريان خوشنويسي هم ميكرد. برای آموختن خوشنویسی در انجمن خوشنویسان نزد استاد ابراهیم بوذری رفت. او از سال ۱۳۴۷، خوشنویسی را نزد استاد حسن میرخانی ادامه داد. در سال ۱۳۴۹، درجه ممتاز را در خوشنویسی به دستآورد. در ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیفهای آوازی را نزد وی دنبال کرد. سال ۱۳۵۱ در برنامه «گلها» با استاد نورعلی خان برومند آشنا شد و به آموختن شیوه آوازی طاهرزاده نزد او پرداخت. از سال ۱۳۵۲ نزد عبدالله دوامی کلیه ردیفهای موسیقی و شیوههای تصنیفخوانی را فرا گرفت.
پيش از انقلاب:دوران راديو، برنامه «گلها» و شكلگيري مركز حفظ و اشاعه موسيقي
رقباي شجريان پيش از انقلاب خيلي زياد بودند. او جواني بود كه تازه پا به راديو گذاشته بود و در چند برنامه معدود تلويزيوني هم شركت كرده بود، در حالي كه خوانندگان زني چون پريسا(فاطمه واعظي) و هنگامه اخوان نامهاي آشناي موسيقي ايراني بودند و عبدالوهاب شهيدي و تاج اصفهاني و غلامحسين بنان، نامداران آواز ايران بودند. در دهه ۵۰ با نام مستعار سياوش در برنامه «گلها» شركت ميكرد. دهه ۵۰ سالهاي پيشرفت شجريان بود. بنان كه خودش يكي از بزرگترين چهرههاي آوازي ايران بود استعداد اين جوان را ميستود و او را «بنان آينده» ايران خوانده بود. هر چند منتقد خصلت نامفهوم خواني شجريان در بيشتر تصنيفهايش بود.
شجريان در دهه ۵۰ بعد از آشنايي با چند چهره مطرح موسيقي ايران از جمله نورعلي خان برومند و عبدالله دوامي توانست با محمدرضا لطفي، حسين عليزاده و جلال ذوالفنون آشنا شود كه كمي بعد از او وارد كار شده بودند و براي خودشان اسم و رسمي داشتند. همه اين جوانان كشفهاي هوشنگ ابتهاج بودند. شجريان در كنار آنها و چند نفر ديگر از جمله داوود گنجهاي و ناصر فرهنگفر مركز حفظ و اشاعه موسيقي را به سرپرستي داريوش صفوت تاسيس كردند. نزديك انقلاب كه شد سياوش آواز ايران در راديو و تلويزيون چهره شناخته شدهاي بود اما هنوز تبديل به ستاره موسيقي نشده بود.
انقلاب نام شجريان را بر سر زبانها انداخت
در سال 1357 چند سرود ميهني اجرا كرد كه محبوبترينشان تصنيف «ايران اي سراي اميد» است. بعد از انقلاب ناخودآگاه تعداد رقبايش در عرصه آوازخواني كاهش پيدا كردند. زنان از اين بازي حذف شدند و افرادي چون عبدالوهاب شهيدي به دليل شايعاتي كه درباره همكاريشان با رژيم قبلي وجود داشت يا بنان و تاج و خوانساري و گلپا به دليل كهولت سن و عدم تطابق با شرايطي كه براي موسيقي در اوايل انقلاب پيش آمد، كنار رفتند و راه براي جواناني چون محمدرضا شجريان و شهرام ناظري باز شد.
البته كار مهمي كه شجريان و دوستانش قبل از انقلاب انجام دادند و چند كار اول انقلابشان باعث شد نامشان به سرعت سر زبانها بيفتد، راهاندازي گروه چاووش در دهه 50 بود. با شروع حرکتهای انقلابی، چاووش راه خود را از سایر گروههای موسیقی درباری جدا کرد و به سیل انقلاب پیوست. رهبری گروه (که بعدا به دو گروه «شیدا» و «عارف» تقسیم شدند) بر عهده محمدرضا لطفی، نوازنده شهير تار بود. پشنگ کامکار نوازنده سنتور، هادی منتظری نوازنده کمانچه، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، پرویز مشکاتیان نوازنده سنتور، حسین علیزاده نوازنده تار و ... گروه نوازندگی چاووش را تشکیل میدادند. محمدرضا شجریان و شهرام ناظری نیز آواز قطعات را بر عهده داشتند. حاصل تلاش گروه پس از انقلاب انتشار هشت آلبوم ارزشمند و شنیدنی (چاووش 1 تا چاووش 8) بود که فقط در همان دوره تهیه و توزيع شد. چند سال بعد از انقلاب گروه چاووش كلا از هم پاشيد.
سكوي پرتاب آقاي خواننده دهه شصت بود
دهه 60 دوران اوج شجريان بود. دورهاي كه باعث شد لقب استاد آواز ايران را از آن خودش كند. آلبومهایی چون بیداد، آستان جانان، سر عشق (ماهور)، نوا، دستان، گنبد مینا و جان عشاق را با همكاري پرويز مشكاتيان به بازار داد و در این سالها به همراه گروه عارف (گروه پرويز مشكاتيان) کنسرتهایی را در خارج از ایران اجرا کرد. با گروه شيدا (به سرپرستي محمدرضا لطفي) هم همكاري ميكرد.
اجراي اين كنسرتها باب آشنايي اوليه خارجيها را با موسيقي سنتي ايران و استاد آوازش، محمدرضا شجريان باز كرد. بیداد، نوا(مرکب خوانی)، دستان، آستان جانان و چهره به چهره آثار شاخص شجريان در همكارياش با گروههاي عارف و شيدا هستند. از سال ۱۳۶۸ به بعد همراه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی به اجرای کنسرت در آمریکا و اروپا پرداخت. دورهاي كه بسياري ازآن به دوره افول شجريان ياد ميكنند.
آهنگ وفا
در دهه هفتاد با حسين عليزاده هم همكاريهاي متنوعي داشت. آلبوم «دلشدگان» (كه مربوط به موسيقيهاي فيلم علي حاتمي است) شاخصترين محصول اين همكاري است. «سرو چمان» با همكاري داريوش پيرنياكان و اشعاري از سعدي و جواد آذر، «خلوت گزيده» در دستگاه شور و همايون با اشعاري از حافظ و عارف قزوینی و «چشمه نوش» فقط تعداد معدودي از آلبومهاي موفق وي در دهه هفتاد هستند.
اين آخري كه با تار محمدرضا لطفي منتشر شد در دستگاه راستپنجگاه است و به صورت مركبخواني و از اين جهت اهميت زيادي دارد. چون دستگاه راستپنجگاه را كه كمكم ميرفت تا فراموش شود دوباره زنده كرد. «آهنگ وفا» يكي ديگر از آلبومهايي كه در اواخر دهه هفتاد از شجريان به بازار آمد براي اولينبار نام همايون را هم كنار پدرش دارد.
همكاري با عليزاده و كلهر
احتمال افول شجريان بعد از قطع همكاري با مشكاتيان و لطفي وجود داشت ولي او يك آهنگساز و نوازنده فوقالعاده ديگر پيدا كرد كه همكاريشان منجر به خلق آثار درخشاني شد. بعد از ساختن موسيقي فيلم «دلشدگان» عليزاده و شجريان آخر دهه هفتاد آلبوم بسيار موفق «زمستان است»، با شعر مشهور مهدي اخوان ثالث را منتشر كردند. این آلبوم، در مقام داد و بیداد (دو گوشه متفاوت از هم) اجرا شده که از طرحها و ابداعات حسین علیزاده است.
او در آلبوم «شب، سكوت، كوير» براي اولين بار با كيهان كلهر همكاري ميكند و نواي سحرآميز كمانچه كلهر با صداي استاد آواز ايران با استقبال مخاطبان همراه ميشود. دهه هشتاد دههاي است كه شجريان در آن بيشتر بازخواني آثار قديمش را داشته و به نوعي دوره ركود وي بوده است.
وقتي شجريان اهل موسيقي را دلخور ميكند
البته لقب استادي براي شجريان به اين معنا نيست كه هميشه مخاطبانش تاييدش كردهاند يا همواره كارهاي برجسته و ويژهاي منتشر كرده است. همكاري وي با اركستر بزرگي كه مجيد درخشاني سرپرستياش را برعهده داشت(گروه شهناز)، خيلي مورد توجه قرار نگرفت. در حقيقت آثاري كه وي با گروه شهناز اجرا كرد چون با همكاريهايش با گروههاي عارف و شيدا در سالهاي قبل مقايسه ميشد، نااميدكننده به نظر ميرسيد. جدا از همه اينها استفاده از سازهايي كه خود شجريان ابداعشان كرده بود داد بسياري از دستاندركاران موسيقي و به خصوص آهنگسازان و نوازندگان را درآورد.
شهرآشوب، صراحي، ساغر، کرشمه، سبو، تندر، باربد و ارغنون سازهاي ابداعي شجريان هستند كه وي در اردیبهشت ۱۳۹۰ در نمایشگاهي در تهران این سازها را رسما به نمایش عمومی درآورد. اهل فن و كساني كه خودشان در كار ساخت ساز هستند معتقد بودند كه نميشود به اين سادگي ساز ساخت. بسياري بر او خرده گرفتند که معرفی ساز تازه، نیازمند بحثها وتجربههای فراوانی دارد. حسین علیزاده که در اواخر سال ۱۳۸۹ تور کنسرتهای بداهه نوازی خود در ایران را برگزار میکرد، در جریان برگزاری یکی از کنفرانسهای مطبوعاتیاش، انتقاداتی را متوجه سازهای ابداعی استاد شجریان وارد کرد.
انتقاداتی که هر چند برای نخستین بار گفته نمیشد اما این بار این او بود که دیدگاهش را درباره سازهای ابداعی بیان میکرد. علیزاده با بیان اینکه با تغییر شکل ظاهری سازها، اتفاق تازهای در موسیقی ایران نمیافتد، ابراز داشت: «این حرکات که معمولاً سبب میشود تا مخاطب عام به آن علاقه نشان داده و آنچنان جذب شکل و شمایل این ساز میشود که دیگر اصول مهمتر موسیقی مانند خلاقیت هنرمند را از یاد برده و تنها تحت تأثیر شکل این سازها قرار میگیرد.» محمدرضا لطفي هم با لحني انتقادي نسبت به سازهاي شجريان گفت: «در قدیم دو نظر برای ساز بوده است: نخست آنکه ساز ساده باشد و زیاد تزیینی نشود بعد از آن، ساز میتواند تزیینی هم باشد.» او سازهاي شجريان را درواقع سازهايي فقط تزييني ارزيابي كرد.
نظر کاربران
ماربنای شجریان را دوست داریم وبا آن زندگی کردیم.هر طور که خوانده وهرکجا که خوانده.لطفا به خواسته مردم احترام بگذارید
پاسخ ها
خوب خودش چندین سال داد وبیداد راه انداخت که راضی نیست ربناش از صدا و سیما پخش شه به نظرم اولین کسی که ه نظر مردم بی توجهی کرد خود جناب شجریان بود
باید به اطلاعتون برسونم که ایشون دقیقا از این ناراحت بودند که چرا صدا و سیما آهنگهای ایشون رو بدون اجازه پخش میکنه و نه ربنا را .
صدا و سیما صدای ایشون رو بدون اجازه تبدیل به کلیپ میکرد و در تلویزیون پخش مینمود برای همین استاد گفت که صدا و سیما حق استفاده از هیچ کاری غیر از ربنا و نداره اما صدا و سیما که سر لج افتاده بود ربنا رو هم حذف کرد
اولا:استاد شجریان چهره پنهان ندارند.هنرش و مردمی بودنش اظهر من الشمسه.سیاسی بودنش رو شجاعانه فریاد میزنه.
ثانیا:مشخص شد که استاد شجریان هر کاری کرده بخاطر مردم بوده.چه جریان 17 شهریور چه جریان اتفاقات 88.
ثالثا:انقلاب اسم استاد شجریان رو سر زبانها نینداخت.خوبه که خودتون نوشتید قبل از انقلاب تو برنامه گلها حضور فعال داشت و عضو ثابت گروه اساتید(گروه پایور)بود. چندین کنسرت از جمله کنسرت جشن هنر شیراز رو برگزار کرد.
رابعا:مردم هنرمند محبوب خودشون رو انتخاب میکنند. خودتون رو هم بکشید استاد شجریان در قلب و ذهن مردم جای دارند و افراد هنرمند نما و مجیز گو و چاپلوس توسط مردم بایکوت میشن.
پاسخ ها
از قول خودت فقط حرف بزن .
شجریان برای خودش هنرمنده نه برای ایران
جناب کاربر مطمئنا تو و گروههای فشار نباید خودتون رو جزو مردم بحساب بیارین.در مقابل حرف حساب جواب نداری مجبور نیستی حرف مفت بزنی
شما هم از قول خودت حرف بزن شما همه ایران نیستی!!
حرفـی نـدارم!!!! توجوه شوما رو به صيدای استاد شجريان جلب ميکنم!!!!
کی حال موسیقی گوش دادن داره والا ؟
پاسخ ها
همین بگو
استاد شجریان دوس دارم سنتی بخونم
آی ی ی امان ن ن آی لاو یو
پاسخ ها
فکر کنم آی مامان بخونی بهتره
شما را بخدا قسم دین را با این کارها خراب نکنید
شجریان ان را برای مردم و جامعه خوانده و اگر خودش هم نخواهد غلط میکند
پس برای مردم پخش کنید تا روحیه ماه رمضان در همگان بیشتر شود
پاسخ ها
چه بی ادب
در این ماه مبارک عاقبت به خیری را از خداوند طلب کنیم
جالب بود ولی مثل فیلمهای ایرانی بی سروته تمام شد
آفرین بر این استاد بی بدیل موسیقی ایران که همیشه با مردم بوده و مردم هم واقعا دوستش دارن
پاسخ ها
چی چی میگی-بیخودی جای مردم حرف نزن.حلم ازش به هم میخوره.این حالاخوب شد یه ربنایی رو برای مشهورشدنش خوند.وگرنه چیزدیگه ای نداره.
کاربر 15:27 ساعتی چند اضافه کاری میگیری؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جناب کاربر شعور حرف زدن نداری حرف نزن
خانم یا آقای نامحترم بعنوان کاربر !
اگه داشته های استاد شجریان رو هیچ میدونی ، خودت چی برای گفتن داری ؟!
شجریان آقاست کاربر جان شما خبر نداری چقدر بهت پول دادن تا این حرفارو بزنی
کاربر حرف دهنتو بفهم آره درست خوندی امیر از طرف همه مردم ایران حرف میزنه.گفتم ایران.پس با این حال این تو و امثال تو هستن که ایرانی نیستن.پس یا بساطتو جمع کن یا جمعت میکنیم.زنده باد همه ایرانیا با غیرت
آقای محمدرضا شجریان افتخار ایران است برایشان آرزوی سلامت و موفقیت روزافزون دارم.
به ه ه ه ه مرد هزار چهره !!!!!!!!! ما منتظر 1001چهره اش هستیم !!!!!!!!!!!!!!!!!
شما که اینقدر خوب توسیف کردید چرا نمیویسید که چرا ربنا شجریان باید پخش بشه
اینکه گفته اید:
....او در همين سال در نامه اي به ضرغامي اجازه پخش ربنا را از تلويزيون سلب كرد....
کاملا اشتباه است. استاد شجریان اجازه پخش ربنا را داد اما صدا و سیما پخش نکرد.مسولین صدا وسما علاقه عجیبی به جذب حداقلی و دفع حداکثری دارند.
پاسخ ها
نه ! من یادمه که طی نامه ای گفت هیج یک از آثارش حتی ربنا نباید پخش شود و پخش آن اشکال شرعی دارد و از این حرف ها که همون موقع شیفتگان جناب استاد کامنت میذاشتن که چرا پخش می کنید و به نظر استاد بی توجهی و بی احترامی می کنید !!!!!!!!
باورم نمیشه همه مطالبو خوندم عجب الافی هستم ها
فقط ابی
پاسخ ها
ایول فقط ابی و داریوش
بیاید منطقی برداشت ،تفسیر و معنی کنیم و جای هر کسی را به جای خویش ارزش و ارج نهیم چرا که با این کار به خود و تفکراتمان ارج مینهیم. هرکسی نظرش مخالف ما بود دلیلی برای بی ارزش جلوه دادن هنرش و کارش نیست
تنها چیزی که برام جالبه همه این ادما قبل سال 88 هم بودن با همین گذشته چرا اون موقع ازشون بد نمی گفیتید ؟ایا گذشته شون تغییر کرده؟
پاسخ ها
دمت گرم لیلا
خر چه داند قیمت نقل و نبات؟بشین بابا سر جات جفنگ نگو...خیر سرت الان تحلیل کردی؟
بهترین خواننده تاریخ ایران چه از نظر انسانیت و چه هنر
پاسخ ها
توی جنگل وقتی شیر نباشه قورباغه هفتیر میکشه.اگر بنان و ادیب خوانساری نبودن میشد گفت شجریان بهترین بود.اما حالا استاد یگانه آواز ایران بنان هست و بس.
استاد می بایست علت دلخوریهای خود را از نظام بصورت شفاف بیان کند تا کنون ما که نفهمیدیم که ایشان بدنبال چیست و چه میخواهد . بدون شک مسئولان محترم نظام بدیده احترام باین هنرمند اصیل نگاه کرده و خودشان عملکردی مردمی دارند لذا چهره های مردمی را نیز دوست دارند و گمان نمیرود که به تمایلات منطقی آنان بی توجه باشند . خوب است که رادیو و تلویزون فرصتی باستاد بدهد تا شکوه ای اگر دارد صریحا بیان کند و ببینیم که حرف حساب یا غیر حساب ایشان چیست .
پاسخ ها
تو اول اسمتو بگو l
شما نفهمیدی بی نام ، بقیه کاملا در جریانند
اگرهم میخوای مطلع بشی کافیه یک مدت کوتاه بعنوان هنرمند درین جامعه فعالیت کنی تا بفهمی چطور از زندگیت سیر می شی
تا کی میخواد مردم رو فریب بده ؟؟
چطور اگر (( ربنا )) را رو واسه مردم نخونده بودن آقا !!!؟؟
من تا قبل این ماجراها خیلی شدید عاشقش بودم
اما غرور باعث میشه از قلب مردم و رحمت الهی فاصله بگیری
هر چه کنی بخود کنی
گر همه نیک و بد کنی
پاسخ ها
وقتی نمیفهمی حرف نزن.وقتی قدرت درک نداری نظر نده
شما که داری از لحن و ادبیات حرف زدنت و احترام به نظر مخالفات کاملا مشخصه
همین مخالف هایی مثل شما (کاربر و بهارنارنج ) گند زدید تو این مملکت
اگه قدر و قیمت هنر رو بدونی می تونی غرور رو با حقیقت امر متوجه بشی
کاربر 11:46 امثال تو بیشتر به این مملکت گند زدن که تحمل شنیدن حرف حق رو ندارید
2013/07/19 08:04:14 ق.ظ
جمعه 29/تیرماه/1392
صدای خوب موسیقی از هر سازی باشه فوری بدل میشینه
آواز خوب و دلکش از هر کسی که باشه فوری بدل میشینه
تهرانی
بسمه تعالي
جناب شجريان : در سالهايي كه كشور درگير جنگ تحميلي بود و ناموس و خاك جان اين ملت در خطر بود اين استعداد خدادي شما به چه كاري امد همان زمان كه جوانان غيور ايراني تمام هستي خود را فداي اين مرز وبوم كردند و شما در سايه عافيت آواز دلنشين گل و بلبل مي نواختيد و مي خوانديد . و اما ربنا كه نقل از خود ايشان چه قبل چه بعد ازانقلاب اجازه پخش نداشت و بدون اجازه شما پخش مي شد .شما خوب مي داني ذائقه مردم ايران چيست ذائقه مردم ايران چيزي جز صداي وحي نيست و شما از اين موضوع اگر هم خبر نداري حالا خوب باخبر شده اي اما جناب شجريان با وجود ابراز علاقه ايرانيان مسلمان و عاشق كجاست اثاري ديگر همچون اين اثر ربنا كجاست ... چرا .... ما عدم تكرار اثار ديگر همچون ربنا را به رغم علاقه ايران به آن و از همه مهمتر ممانعت شما از پخش همان ربنا كه جهت تمرين خوانده ايد را چه بايد تفسير كرد . جناب شجريان به اعتقاد ما مسلمانان تنها اثري از شما باقي خواهد ماند كه ممزوج با ياد آن جاويد عالم و خالق احساس و مقصود عارفان باشد . من يك ايراني مسمان از تبار زادگاه شما يعني مشهد شهيد عاشقان علي ابن موسي رضايم كه اميد دارم شما عاشقانه به آغوش اين مادر مهربان با نام وطن برگردي و حركت خود را با علاقه وسليقه اين ملت مسلمان عاشق پيشه هماهنگ كني . كه اين ملت تنها عشقشان ايراني مسلمان و عاشق اهل بيت است .
پاسخ ها
احسنت سروش توي همه اين نظرات به نظر من فقط شما درست گفتي
فقط و فقط دين براي من مهم هست همون ديني كه شجريان جلوش وايساد
خودت را نماينده ملت معرفي نكن ، شما ها عادت كرده ايد هميشه نظر خودتان را نظر ملت معرفي كنيد ولي خودتان هم مي دانيد كه در بين ملت جايي نداريد ، بزرگ مرداني مثل شجريان كه بغض ملت را همواره فرياد زده اند همواره در قلب ملت جا دارند . زنده باد شجريان - زنده باد فرهنگ اصيل ايران
امير جان شما كه ميگين كسي خودشو نماينده مردم نكنه خودت هم كه همينكارو كردي
اينقدر هم شماها شماها نكن امثال تو ياد گرفتن افرادي مثل سروش رو نبينن
پس سعي كن ملت ملت يا مردم مردم نكن نظر شخصي خودتو بده و اينكه كي در بين ملت جاي داره رو تو نميتوني بگي
دمت گرم سروش خیلی حال کردم.
جناب امیر خان کو فرهنگ اصیل ایرانی حتما شما به بی حجابی و غرب گرایی میگی فرهنگ اصیل ایرانی؟!!! نه؟!!!یا به بی ایمانی؟!!!یابه .......؟!!!!
متاسفم برات
هنرمند با مردم مطرح میشه نه با حکومت مردم همیشگی ولبی دیدگاههای قدرت محدودند زندذه باد استاد وخسرو آواز ایران استاد شجریان
هموطنان باهم درگیر نشوید مملکت متعلق به یک نفر نیست وطن مهمتر از اینه که برا چند نفر به هم بریزه . یعنی فقط هر کی رفت اونور استاده داخل ما استاد نداریم. نمیدونم چرا هرکی اونوریا ازش تعریف میکنن قهرمان میشه متاسفم که خودمون از خودمون نظری نداریم منتظریم اقای نوری زاده ازش تعریف کنه یکم به خودتون بیاید یکم اینجا ایران است . وطن شیرمردان با انتقاد سازنده میشه کارایی کرد
پاسخ ها
تو چشت به اونوریاست که به هرکی گفت خوبه تو بدون فکر بگی نه بده.قبل از اینکه ایشون خارج کشور هم بره استاد بود و تاحالا استاد رو دستش نیومده.در ضمن کی بهتر از ایشون میتونه سفیر فرهنگ ایرانی باشه که به لطف بعضی آقایان دور از نظر مونده.کمی بیشتر فکر کن....
درود بر خسرو آواز ایران،استاد محمدرضا شجریان
ما همیشه استاد رو دوست داریم . ایشون هم عقاید خودشون و دارند و ما به اونها احترام میذاریم. امیدوارم یه روز باز صداشون رو تو یه کنسرت به یاد موندنی بشنویم.
آواز و موسيقي ايران بدون استاد شجريان معنا نداره.لطفا كساني كه موسيقي را نميشناسند اضهار نظر نكنن.برين مطالعه كنين و هي نگين ايران.امثال استاد شجريان باعث شده كه ايران و ايراني سري تو سرا داشته باشن
پاسخ ها
بابا موسیقی دان.
............
موافقم ، ولی نمیدونم این منفی ها از چیه ؟ از حرصه آیا؟
فکر می کنم ساز کرشمه رو استاد علیزاده ساخته نه شجریان!
زنده و پاينده باد سلطان آواز ايران استاد محمد رضا شجريان كه همواره خار چشم دشمان فرهنگ ايران زمين بوده و هست و خواهد بود
پاسخ ها
عزیزم سلطان اواز ایران ابی هستش. نه شجریان.
استاد شجریان هنرمند وارسته ای است که محبوبیتش را وامدار هیچ حزب یا حکومت یا گروهی نیست بلکه مدیون هنربی نظیرومردم پسندش می باشد وهیچ نظامی هم بابستن اتهامات واهی نمی تواند اورا ازچشم بیندازد چرا که "چراغی را که ایزد برفروزد----هر انکس پف کند ریشش بسوزد"
ثانیا شجریان چهره سیاسی به ان معنا که وابسته به گروهی باشد نیست ولی در هر برحه از زمان که شجریان مشهده کرده به مردم ستم می رود اولین هنرمند شجاعی بوده که صدای اعتراضش را با هنرش به جهانیان ابراز داشته و حنجره ی اعتراض مردم شده است واین امتیاز بزرگ استاد می باشد که نامش را در تاریخ ماندگار ساخته ومی سازد وخواهد ساخت
نقد منصفانه ای بود از برترین ها متشکرم
من ایشان را با ربنایشان می شناسم
استاد یکی از مردمی ترین چهره های این کشور هستن فکر نمیکنم بی ادبی به ایشون کار درستی باشه اگر که میگید استاد با ربنا مشهور شده کاملا در اشتباهید.استاد زمانی اعتراض به پخش ربنا کردن که صدا و سیما بی اجازه این رو پخش کرد حق با استاد بود که اعتراض کنن در ضمن توصیه میکنم البوم شب.سکوت.کویر رو حتما بخرید و گوش کنید اون وقته که دیگه به خودتون جرات بی احترامی به این استاد بزرگ رو نمیدین.واسه کسی که استاد رو ممنوع صدا کرده واقعا متاسفم...
به به چه نظراتي اينجاست كه ميفرمايد: مرغ سحر ناله سر كن داغ مرا.....
آي كسايي كه ميگين زنده باد فرهنگ اصيل ايراني.ما هم فرهنگ اصيل ايراني رو دوست داريم عيد نوروز رو دوست داريم چهارشنبه سوري رو دوست داريم.شب يلدا رو دوست داريم ولي اينا اگر بخواهد صدم ثانيه اي به اسلام كه جانمان براي آن است خدشه اي وارد كند همه رو ميكوبيم تو ديوار.آقاي شجريان به اسلام توهين كرد نه به كشور .بچه ها انقدر با هم درگيري نكنيم اگر آقاي شجريان كشور و مردم رو دوست داشت و نفس نداشت از مردم معذرت خواهي ميكرد.من خودم عاشق موسيقي سنتي هستم و تو استاد بودن ايشون شكي نيست ولي يك سري مسائل براي ما خيلي مهمه خيلي خيلي زياد تر از تفكرات ناسيوناليستي.مرسي
پاسخ ها
من یک ایرانی مسیحی هستم و استاد را دوست دارم فقط از جانب مسلمونا حرف نزنید خیلی از مسیحیا هم واسه ایران شهید شدند
بسمه تعالي
خيلي درك اين مساله سخت نيست كه هر كس در موقع خطر و تجاوز دشمن به ميهن وظيفه اي دارد و باز هم سخت نيست كه بدانيم كشور ما ايران از سو ي دشمن در اوايل انقلاب مورد تجاوز قرار گرفت و دفاع از اين مام ميهن چه به ديده اسلامي نگاه كنيم چه به ديده ملي وظيفه همگان بود و چه بسا زنان و مردان سالخورده اي كه با فروش حداقل ما يحتاج زندگيشان و جوانان و حتي نوجواناني كه با حضورشان درمقابل دشمن و نويسندگان با قلمشان و هنرمندان با هنرشنا اين وظيفه را غيرتمندانه به انجام رساندند . در اين ميان جناب شجريان كه با استعداد خداديش مي توانست كمك شاياني به روحيه ايرانيان و مسلمان بكند كجا بود .....كجا ....وقتي دشمن ناموس اين ملت را در شهرهاي جنوب هدف اهداف پليد خود قرار داده بود ايشان كجا بود ...كجا .... و فقط در سال 88 و آنهم در سايه سايه بانهاي دشمنانمان احساس تكليف مي كند و هنر و استعداد خداداديش گل مي كند و انرا آنهم از طريق رسانه هايي كه در طي حد اقل صد سال گذشته دشمني خود را با اين ملت به اثبات رسانده اند پخش مي كند . نمي دانم ..... . وباز هم نمي توانم اين همه نامهرباني جناب شجريان را ناديده بگيرم و چشم از اين همه تغافل ببندم .... من هم مثل شما ايرانيم و مسلمان و عاشق اين مرز و بوم . عاشق همه ايران همه از خرمشهر درخون غلطيده تا مشهد اين زادگاه جناب شجريان
نقل کردن روزی پیامبر با صحابه از محلی رد شدند که مردی الاتی از موسقی رو می نواخت یکی از صحابه فرمودند این چیه کارش خوب نیست پیامبر فرمودندن من با این کار ندارم که اوکیست وکارش خوب است یا بد ولی از حق نگذرید خیلی خوب می نوازه گذشته از تمایلات سیاسی که استاد شجریان داره از حق نگذرید واقعا هنرمند هستن
عکس گرفتن با بهایی ها کدوم لایه پنهان استاد میشه؟
اینکه بابا آبرومونو برد؟
استاد شجریان سفیر هنر ایران واعتبار موسیقی ایران و افتخار ایران و ایرانی است.کسی که باوری جز این دارد نه از هنر ایرانی چیزی میداند و نه فرهنگ ایرانی را میشناسد .زنده باد استاد شجریان بزرگ و پاینده باد هنر اصیل و بی همتای ایرانی
چقدر خوب مي شد يكي از بزرگان واسطه مي شد استاد يه جورائي عذرخواهي مي كرد. بعد هم با مناعت طبع انقلاب بزرگ ايران ايشان مي توانست دوباره مورد تأئيد قرار گيرد.
پاسخ ها
عذر خواهی !؟
بیدار شو جانم
زنده باد فرهنگ و هنر ایرانی
این استادشجریان بدکه امثال لطفی ومشکاتیان رامعروف کردنه بالعکس .سیاسی برخوردنکنیداستاددرقلب مردم ایران جای دارند
اولا از طرف مردم ایران حرف نزنید
دوما سیاست از دین جدا نیست
انصاف داشبه باشید انکار چنین شخصیت هنری انکار هنرموسیقی و ارزش انست دست روی چشمانت گرفتی و خورشید را انکار میکنی به اهل هنر تپیوند .همراه شو عزیز .
استاد خدا حفظتون کنه
هر چند لقب استادی کمه
خدا بیامرزدش
يه خواننده درجه سه هم نیست چه برسه به استااااااددددددد القاب گنده گنده بارش نکنید، عاقبت آنکس که بالاتر نشست/ استخوانش سخت تر خواهد شکست
پاسخ ها
قدر ذر زرگر شناسد قدرگوهر گوهرین تو چی حالیت میشه بی سواد
من باصدای شجریان زنده هستم کاش یک روز ملاقاتش کنم
استاد شجریان همیشه در قلب ما ایرانیا جا داره.امید وارم همیشه سالم و تندرست درست باشی استاد.
بیخیال عسل طبیعی دارم با قیمت مناسب