کاش فقط رضا عطاران بر میگشت!
مجله ۲۴ نگاهی انتقادی به بازی های هنرمندان مطرح در فیلم «چه خوبه که برگشتی» داریوش مهرجویی داشته است. فیلمی که پس از اکران این روزهایش، نقدهای چندان مثبتی از جانب منتقدان نداشته است.
مهناز افشار در «چه خوبه که برگشتی»
دکتر حوری، متخصص سنگ درمانی است؛ حواسش هم جمع است که این وسط رقابتی هم بر سر ربودن دلش به راه افتاده
مهناز افشار دست کم در دو فیلم آتش بس و پسر آدم، دختر حوا نشان داده بود بلد است جوری بازی کند که در عین واقعی بودن، موقعیت کمیک هم شکل بگیرد و اتفاقا آنقدر با هوش بود که واکنش ها و میمیک مناسب در زمان مناسب هم نشان بدهد اما خب، چه خوبه که برگشتی فیلمی معمولی نیست؛ فیلمی است که همه چیز را دست کم می گیرد، هجو می کند و خودش هم به خودش می خندد. در این شرایط است که مهناز افشار بلاتکلیف مانده، نمی داند باید جدی باشد و اجازه بدهد. موقعیت کمدی شکل بگیرد یا اینکه «باور» کند همه چیز کاریکاتوری است و او هم در همین فضا، با اغراق و ادا بازی کند. این بلاتکلیفی کنار نقشی که خوب هم نوشته نشده و اصولا حرفی برای گرفتن ندارد باعث شده افشار در فیلمی از داریوش مهرجویی بیش از حد معمولی به نظر برسد. بله، فیلم جای کار زیادی ندارد اما حق انتخاب که با خانم افشار بوده، نه؟
حامد بهداد در «چه خوبه که برگشتی»
دندان پزشکی است از فرنگ برگشته و می خواهد شکم برآمده اش را با سنگ درمانی آب کند!
راستش حضور بهداد در نارنجی پوش یک اتفاق فوق العاده بود. آنجا همه شور و التهاب نقش مناسب بازی پر انرژی بهداد بود که یک لحظه هم نمی توانست یک جا بند شود اما این یکی بیشتر شبیه روحوضی است که بازیگرها نقش های آدم های واقعی را بازی می کنند. آنهایی که داریوش مهرجویی را از نزدیک دیده اند می دانند که الگوی بهداد، همان حرکات مهرجویی است و حتی صداسازی و عینک های متعددی هم که او و عطاران به چشم می زنند از این شخصیت واقعی آمده. پس در این فیلم با یک نوع هجویه روبروییم که بازیگرانش ادای شخصیت های واقعی را درمی آورند. از جهت بازسازی آدمی مثل مهرجویی، این یک واقعیت است که بهداد خوب عمل کرده. اما در کلیت فیلم، این اداها نه بامزه است نه شیرین، نه باورپذیر است و نه درگیر کننده. کم و بیش کاریکاتوری و پیش پا افتاده است و تماشاگر را قانع می کند که کمدی، مناسب بهداد نیست. او جاهای دیگر موفق تر است.
همایون ارشادی در «چه خوبه که برگشتی»
مرآتی است؛ وکیلی که آخر سر می تواند حوری خانم را به دست بیاورد
همایون ارشادی همان مشکل مهناز افشار را دارد؛ با این فرق که او تجربه بازی در فیلم کمدی را ندارد و همانطور در این فیلم بازی کرده که در سی دقیقه بامداد! همان جور دیالوگ می گوید که در طعم گیلاس. بله، یک جاهایی بشکن و لبخند هم می زند اما او حتی سرگردانی افشار را هم ندارد و تصمیم گرفته که فضای فیلم را «باور» نکند و همانطوری که بلد است در فیلم حاضر شود. به همین دلیل شوخی هایش، وقتی از گیوتین حرف می زند یا از چپق، نه دل نشین به نظر می رسد و نه با لحن فیلم همخوان است. انگار او را از وسط یک فیلم جدی به این فیلم پرت کرده اند و او هم همانطور روبروی دوربین رفته. او همان شهردار نارنجی پوش است؛ با همان کت و شلوار و همان لحن خشک بی انعطاف.
حسن پورشیرازی در «چه خوبه که برگشتی»
نجیب است، آشپز آقای مهندس و همفکرش
یک وردست تازه در سینمای ایران که مثل همه وردست ها محصول تیپ سازی است. چیزی شبیه به همایون در فیلم های پیش از انقلاب که حال شل حرف زدن و زنانه راه رفتن، جزئی از شخصیتش شده. (اکبر عبدی را در فیلم شبکه به یاد دارید؟) البته پورشیرازی این وردست لوده را به خوبی بازی کرده (به هر حال او فقط باید مزه بریزد و در پس زمینه حرکات قابل توجه انجام بدهد) و دست کم ریتم و تداوم حسی را به خوبی رعایت کرده. اگر نقشش چیز دندان گیری نیست مشکل او نیست. این نقشی است که خوب نوشته نشده و کارگردان هم همینقدر لودگی را از او خواسته است. خوب نیست؟ برای مهرجویی بد است؟ همه این را می دانند اما انگار کارگردان فعلا نیت کرده با همه شوخی کند، حتی با بازیگران فیلمش!
رویا تیموریان در «چه خوبه که برگشتی»
خاله آقای دکتر است و همدست او در توطئه علیه مهندس!
تیموریان هم سابقه بازی در فیلم کمدی ندارد اما او در فیلمی مثل «کافه ستاره»، چنان نقش را بامزه درآورده که هر تماشاگری را قانع می کند که گزینه مناسب برای بازی در یک فیلم کمدی است. در چه خوبه که برگشتی هم کم و بیش، هر کاری که می شده انجام داده، سعی کرده لحن فیلم را درک کند و بداند که باید چطور در هماهنگی با باقی بازیگرها، فضای لوده و هجوآمیز را شکل بدهد. اما او هم اسیر بی مایگی نقش و هدایت کم رمق کارگردان شده است. در نتیجه، چیزی از شیرینی نقش دیده نمی شود و تنها اداست که می ماند. ادایی که نمونه بهترش را در سریال شمس العماره دیده بودیم.
رضا عطاران در «چه خوبه که برگشتی»
مهندس است؛ یک الکی خوش عاشق شطرنج که دلبسته سنت های عجیبی است!
رضا عطاران، به وضوح، بهترین بازی چه خوبه که برگشتی را عرضه می کند. بله، او یک کمدین است و می داند که نیاز به ادا درآوردن نیست، می داند که جدی بودن و ارائه شوخی در وقت مناسب، بداهه گویی و توجه به جزئیات تا چه اندازه مهم است. خوب می داند که نیاز نیست بیخودی داد بزند. حواسش به بازی طرف مقابلش هست و می داند که گاهی کش دادن یک شوخی می تواند به نفعش تمام شود (مثلا وقتی که به حسن پورشیرازی می گوید بهش دست نزند).
تمام اینها یعنی عطاران گلیمش را از آب بیرون کشیده و متوجه بوده که می تواند از کاراکتر همیشگی اش (مرد بی حواس شوخ الکی خوش دست و پا چلفتی) استفاده بکند. گریم او هم کمک کرده که این بار حیات این شخصیت، در قالبی نو اتفاق بیفتد و راستش، عطاران هم به خوبی از آن استفاده کرده. اینجا جدی بودن گریم و چهره اش به پرداخت نقش کمک ویژه ای کرده است.
نظر کاربران
خانم تيموريان در سريال شمس العماره نقش كمدي شون رو به خوبي ايفا كردن .
من که فقط بخاطر رضا عطاران رفتم دیدمش....خیلی فیلم مزخرفی بووووود...
حیف بازیگرانش.فیلم داغونی بود.