بهترین مستندهای قرن ۲۱
سینمای غیرداستانی هیچ گاه از پیشرفت دست برنداشته است. از واقع نمایی برادران لومیر بگیرید تا مستندهایی که توسط مایکل مور ساخته شده اند، مستندها همیشه بیشتر از هر شیوه دیگر فیلمسازی پاسخگوی زمانه خودشان بوده اند.
به جز مستندهایی که درباره شان نوشتیم در رتبه های بعدی مستند «مردی روی سیم» جیمز مارش درباره فیلیپ پتی بندباز فرانسوی، مستند لورا پویتروس درباره ادوارد اسنودن و مستندی زندگی ایمنی واینهاوس هم در این فهرست حضور داشتند.
عمل کشتن (جاشوااپنهایمر/ دانمارک/ ۲۰۱۳)
نگاه مخوف و وحشتناک جاشوا اپنهایمر به قتل عام سال های ۱۹۶۰ در اندونزی پیش چشم تان تصویر دهشتناکی می گشاید و در تمام طول فیلم هم یک لحظه عقب نمی نشیند یا از قدرت اولیه اش کم نمی شود. فیلمساز زمان فیلمش را به شکنجه های بش از یک میلیون نفر از مردم اندونزی که در جریان آن سال ها توسط نیروهای نظامی شکنجه شدند و آزار دیدند اختصاص داده و با شکنجه گران آن دوره گفت و گو می کند.
تصویر سکوت (جاشوا اپنهایمر/ دانمارک/ 2015)
باز هم اپنهایمر سراغ جنایت هایی رفته که در دهه 60 در اندونزی به اسم مقابله با کمونیست با مردم صورت گرفت. عینک ساز دوره گردی برای قصابان سابق و مسئولان امروز اندونزی عینک می سازد و در خلال دیدار و گفت و گوهایش با آنها که اکنون پیرمردانی سالخورده اند، از قربانیان شان می پرسند که برادر بزرگش هم یکی از آنها بوده است.
فرماندهان سابق فجایع با افتخار خاطرات کشتارهایشان را بازگو می کنند و شرح جزییات وقایع و ولع جلادان در روایت جنایت هایشان شخصیت اصلی مستند و بیننده را به شدت متاثر ساخته و همزمان از یکی از بزرگترین جنایت های مسکوت قرن بیستم پرده بر می دارد. فیلم در هفتاد و یکمین جشنواره ونیز به نمایش درآمد و جایزه بزرگ هیات داوران را از آن خودش کرد. البته منتقدان می گویند فیلم به نسبت کاری که اپنهایمر در مستند «عمل کشتن» انجام داده بود کمتر شوکه کننده است.
بولینگ برای کلمباین (مایکل مور/ 2002/ آمریکا)
برنده جایزه اسکار بهترین مستند که مایکل مور را به عنوان یک فیلمساز شورشی بر سر زبان ها انداخت. ماجرای فیلم مربوط به کشتار در مدرسه کلمباین است. وقتی دو دانش آموز صبح با اسلحه وارد مدرسه شدند و بقیه بچه ها را به گلوله بستند. مایکل مور در حقیقت این ماجرا را پس زمینه قرار می دهد تا به قانون حمل اسلحه در آمریکا اعتراض کند.
داستان هایی که ما می گوییم (سارا پولی/ 2012/ کانادا)
سارا پولی همان بازیگر نقش سارا استنلی است که با سریال «قصه های جزیره» در ایران محبوبیت زیادی پیدا کرد. حالا منتقدان ایندی وایر مستند اتوبیوگرافیک او را جزو بهترین مستندهای قرن بیست و یکم آورده اند. او با مادرش درباره دو ازدواجش صحبت می کند. خاطرات پدرش را جلوی دوربین به تصویر می کشد و حتی به جای آن اقوامی که درگذشته اند بازیگرانی گذاشته تا خیلی طبیعی نقش آنها را ایفا کنند.
پیتر بردشاو درباره فیلم پولی می گوید: «او کار سختی انجام داده است. سوژه هایی به شدت دردناک را جوری روایت کرده که شیرین و دوست داشتنی بنظر برسند. او قصه نفس گیری برای روایت کردن دارد. این فیلمی فقط درباره یک خانواده نیست بلکه در ذهن شما سوالاتی درباره حافظه و خاطرات مطرح می کند. فیلمش همزمان که صمیمانه است تاثیر زیادی هم روی مخاطبش می گذارد. پولی جوان موفق می شود تحلیلی بازیگوشانه و در عین حال پیچیده از حافظه ارائه بدهد.»
او. جی: ساخت آمریکا (ازرا ادلمن/ آمریکا/ ۲۰۱۶)
هفته گذشته خبر رسید که ستاره فوتبال آمریکایی بعد از سال ها زندان به جرم آدم ربایی و سرقت بالاخره مورد عفو قرار گرفته و آزاد شده است. مستند ادلمن قطعا در این ماجرا بی تاثیر نبوده بخصوص که جوایز زیادی از جمله اسکار هم نصیبش شد و نظرها را جلب کرد.
من کاکا سیاه تو نیستم (رائول پک/ آمریکا/ 2016)
نامزد جایزه اسکار و برنده چندین جایزه معتبر دیگر از جشنواره های فیلم های مستند براساس کتاب خاطرات ناتمام «این خانه را به یاد داشته باشید.» جیمز بالدوین ساخته شده است. جیمز بالدوین خودش از رهبران فعالیت های حقوق بشر بوده و در خاطراتش از مبارزات رهبرانی چون مالکوم ایکس و مارتین لوترکینگ صحبت کرده است به علاوه نظر شخصی خودش را درباره تاریخ آمریکا و سابقه نژادپرستی در آن هم بیان کرده است.
مرد گریزلی (ورتر هرتسوگ/ 2005/ آمریکا)
مستند زندگینامه ای استاد مسلم سینمای مستند، ورنر هرتسوگ از تیموتی ترودل، فعال محیط زیست، مستندساز و یکی از علاقمندان به خرس های گریزلی در طول پنج سال گرفته. ترودل سیزده تابستان در یک پارک وحشی کنار خرس های گریزلی زندگی می کرد و در نهایت هم یکی از آن خرس های سیاه او و نامزدش را خورد.
منتقد ورایتی درباره فیلم هرتسوگ می نویسد: «این فیلم درخشان، شاعرانه و در نهایت کاملا منحصر به فرد است. هرتسوگ نه تنها داستانی را روایت می کند که به طرز غیرقابل باوری تلخ است که تصویری متافیزیکی از جهان طبیعت هم ارائه می دهد که از آنچه انسان ها فکر می کنند فراتر است. داستانی درباره مردی که هم شبیه یک قدیس بود و هم یک احمق. مردی که همه چیز طبیعت را درک کرده بود به جز مرگ. کار مسحورکننده ای است.»
خروج از مغازه هدیه فروشی: فیلم بنکسی (بنکسی/ ۲۰۱۰/ انگلستان)
بنکسی را حتما می شناسید. هنرمند گرافیتی کار که آثار عصیانگرش ابتدا در خیابان های لندن و بعد خیلی از شهرهای دیگر اورپا به چشم خوردند و حالا در سر تا سر دنیا مقلدانی دارد. بنکسی که هیچ کس هویتش را درست نمی شناسد حالا همان طور ناشناس مستندی درباره یک هنرمند دیگر ساخته: تیری گهتا مهاجر فرانسوی است که در لس آنجلس زندگی می کند. او یک مغازه دار و یک فیلمساز آماتور است که تلاش می کند بنکسی را پیدا و با او رفیق شود. بنکسی دوربین را می چرخاند و او را به تصویر می کشد.
اینترتینمنت ویکلی می گوید: «این فیلم شبیه راهرویی پر از آدینه است که در آن هنرمندان سوژه ای هستند که بازتاب داده می شوند. طرفداران کسانی هستند که به هنرمندان تبدیل می شوند. مستندی ویرانگر، برانگیزاننده و غیرمنتظره که هر لحظه اش متعجب تان می کند. سرگرم کننده و شوخ طبعانه است و شما را به جهان مجذوب کننده گرافیتی کارها می برد.»
نظر کاربران
عالییی
پس مستند من هیث لجر هستم چی؟؟